Monday, Aug 28, 2023

صفحه نخست » اعتراض سازمان یافته: پاسخ مناسب به هجوم رژیم علیه دانشگاه ها، کورش عرفانی

Kourosh_Erfani-7.jpgبرخی تصور می کنند که هجمه ی رژیم ابله پرور به دانشگاه ها به خاطر وحشت از بروز دوباره ی جنبش اعتراضی است. نه به طور واقعی، این ممکن است دستاویز و بهانه ی آن باشد، اما قضیه فراتر از این است.

دو سال پیش و به هنگام به قدرت رسیدن طالبان نوشتم که یا طالبان باید خود را ایرانیزه کنند، یعنی سطح محتوایی و مدیریتی خود را با همسایه ی اصلی خویش انطباق دهد؛ و یا ایران باید خود را طالبانیزه کند، یعنی به دوران ابتدایی تر تاریخ خویش (قاجار و صفویه) -که همانندی بسیار با آن چه طالبان امروز بر افغانستان می کنند دارد- باز گردد.

به نظر می رسد که رژیم آخوندی دومی را انتخاب کرده است و می خواهد از طالبان و عملکرد ضد زن، ضد آزادی، ضد عقلانی، ضد مدنی و ضد بشری آنها به عنوان الگو بهره برداری کند. روی کار آمدن طالبان فرصتی شد تا رژیم آخوندی در ایران توحش ذاتی و عمیق خویش را در حد بی حصر خویش آزاد سازد.

هجوم به دانشگاه ها و مدارس و نیز هنر و فرهنگ، بخشی از خالی کردن زیرپای جامعه ی مدنی است تا دیگر نه نهادی، نه پایگاهی و نه سازوکاری برای تولید اندیشه، اندیشه ورزی و اندیشه ورز در اختیار نداشته باشد؛ حتی در همین معنای نسبی و درهم شکسته ی دهه های اخیر آن. برای این منظور، یا باید دانشگاه ها را تعطیل کنند و یا به مجموعه های بی هویت فاقد ارزش علمی و شبه حوزه های طلبه گی تبدیل سازند. هر دو امر در جریان است. در حال حاضر برخی رشته ها و درس ها و کلاس ها را تعطیل می کنند و برخی دیگر را نیز به مراکز اسلامی و فقهی تبدیل می کنند.

ضرورت واکنش مناسب

اینک سوالی که مطرح می شود درمورد چگونگی واکنش هئیت علمی دانشگاه ها متشکل از اساتید، استادیاران، مربیان و پژوهشگران از یک سو و بدنه ی دانشجویان از سوی دیگر است. اگر این نیروهای دانشگاهی در شرایط کنونی، که حمله به این نهاد آغاز شده است، دفاعی فکر شده و قدرتمند را تدارک نبینند، کار آموزش عالی در ایران را باید تمام شده دانست، هر چند برای زدن تیر خلاص آن قدری زمان ببرد.

برای این منظور، یک اعتصاب سراسری در دانشگاه های سراسر کشور، اعم از دولتی یا آزاد، که در طی آن هیچ کلاسی تشکیل نشود -و اگر شد به تعطیلی کشیده شود- لازم است. اعتصابی که باید با حضور اساتید و دانشجویان در محل دانشگاه، بدون حضور در کلاس درس و به طور صرف، برای تجمعات اعتراضی در صحن دانشگاه ها و بعد، راهپیمایی به سوی بیرون از دانشگاه برای پیوست با مردم باشد.

برای این منظور می بایست بدون درنگ به برنامه ریزی و سازماندهی و اطلاع رسانی پرداخت تا هر چه سریعتر برای حرکت های اعتراضی وسیع و سراسری آماده بود. این حرکتی است که به واسطه ی تعداد گسترده ی دانشگاه ها و تعداد میلیونی دانشجویان، سرکوب پذیر نیست و بدیهی است که با قدری مقاومت سازمان یافته و در مدت زمانی کافی می توان رژیم را به راحتی در این عرصه به وحشت و عقب نشینی و تسلیم واداشت.

فراموش نکنیم که مردم فقر زده به طور عمومی در کمین فرصت برای اقدام علیه رژیم هستند و اگر حکومت خطر تبدیل دانشگاه ها به پایگاه های قیام براندازی را ببیند، به سرعت عقب خواهد نشست.

این عقب نشینی اما باید به صورت

  • لغو تمام احکام تعلیق و اخراج دانشجویان واساتید،
  • بازگشت همه ی اخراجی ها و تعلیقی ها با اعاده ی حقوق،
  • لغو تمام دستورات محدود کننده ی اخیر در محیط دانشگاه ها،
  • لغو تمام دستورات در مورد حذف رشته ها، کاهش جذب دانشجو در برخی از رشته ها و امثال آن،
  • اخراج تمام اساتید آخوند و بیسواد و بسیجی و امنیتی و نورچشمی و فاقد صلاحیت جدیدی که به این پست گمارده شده اند،
  • استعفا یا اخراج وزیر علوم، تحقیقات و فن آوری و جایگزینی آن با فردی بر اساس انتخاب از میان هئیت های علمی دانشگاه ها،
  • تعویض روسای منصوب شده از جانب رژیم در تمامی دانشگاه های کشور با روش انتخابی از جانب دانشگاهیان،
  • بازنگری در قبولی دانشجویان سهمیه و بسیجی و اخراج و جایگزینی آنها با شرکت کنندگان در کنکور و صاحبان نمره های بالا ،
  • لغو حجاب اجباری در دانشگاه ها،
  • آزادی تشکل ها و تجمعات دانشجویی،
  • تشکیل هئیت های تخصصی غیر دولتی برای بازنگری در محتوای درسی اجباری و تحمیل شده بر دانشگاه ها

و امثال آن باشد.

بدیهی است که یک حرکت قدرتمند اعتراضی از سوی دانشگاه، آن پیشرانه ای است که جنبش اجتماعی در ایران نیاز دارد تا از آن به عنوان لوکوموتیو یک حرکت گسترده بهره برد. به دنبال آن است که جنبش معلمان، جنبش کارگری، جنبش بیکاران، جنبش بازنشستگان، جنبش زنان و نیز جنبش دادخواهان، الگوی مناسبی برای تحرک سازمان یافته، هدفمند، پیوسته، همسو و همزمان پیدا خواهند کرد.

در سایه ی چنین پویایی عظیم اجتماعی، جنبش اعتراضی «زن، زندگی، آزادی» می تواند جان تازه ای گرفته و در موج دوم خود مطالبات خرد و کلان لایه های مختلف جامعه را به صورت فرموله شده و تهاجمی به کف خیابان ها بیاورد.

پاسخ های رژیم در این باره مشخص است: یا باید عقب نشینی را آغاز کرده و تا مرز واگذاری مسالمت آمیز قدرت به پیش رود. اما چون بسیار بعید است که چنین کند، به سوی انتخاب دوم، یعنی سرکوب و خشونت، میل خواهد کرد.

در صورت چنین انتخابی، سرنوشت رژیم را بازیگران پهنه ی مبارزه ی قهرآمیز اجتماعی تعیین خواهد کرد.

می بینیم که در هر دو صورت، آینده ی رژیم ورشکسته ی آخوندی از دست دادن قدرت و افتادن کشور به دست نیروهای صاحب صلاحیت برای خدمت به مردم و حرکت به سوی سازندگی مملکت خواهد بود؛ البته با هزینه ای که خواهد داشت.

به همین دلیل، بد نیست که با روشن شدن چشم انداز، از همین حالا، هر کس در حوزه ی کاری خویش در تدارک فعال شدن در یکی از این دو مسیر مبارزاتی باشد: یا مبارزات صنفی و مدنی و اجتماعی از طریق اعتصاب و اعتراض و همبستگی اقشار مردم با هم برای اعتراضات و اعتصابات سراسری به همراه اولیتماتوم به حاکمیت برای واگذاری قدرت و یا تدارک مبارزه ی قهر آمیز مردمی برای تصرف مراکز رژیم و به تسلیم درآوردن سران آن برای کسب توام با زور قدرت، توسط نیروهای مردمی مسلح و دارای رهبری.

از زمان به بهترین نحو ممکن بهره برداری کنیم چرا که یکی از این دو باید به عمر ننگین احمق ترین و جنایتکار ترین رژیم تاریخ ایران پایان بخشد. شدنی است، اگر بخواهیم.#

برای دنبال کردن برنامه های تحلیلی نویسنده به وبسایت تلویزیون دیدگاه مراجعه کنید: www.didgah.tv

جهت اطلاع از نظریه‎ ی «بی ‎نهایت ‎گرایی» به این کتاب مراجعه کنید: «بی ‎نهایت ‎گرایی: نظریه ‎ی فلسفی برای تغییر» www.ilcpbook.com

آدرس تماس با نویسنده: korosherfani@yahoo.com

توئیتر: KoroshErfani@



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy