احمد وحدت خواه - ویژه خبرنامه گویا
سالگرد قتل مهسا امینی دخت ایران زمین آمد و رفت.
خوشبینانه ترین افراد آن را فرصتی برای بروز دور جدیدی از ابراز نفرت و خشم ملی نسبت به رژیمی که همه هستی و نیستی خود را برای مقابله با این سالگرد بسیج کرده بود می پنداشتند.
با اینحال اهمیت این روز را باید در همسویی وحشت رژیم با امید ملت ایران در رفتن به استقبال این سالگرد دانست که اکنون در حافظه تاریخی مردم و میهن ما حک شده است.
برای رژیمی که برای بقای خود «از این ستون به آن ستون فرج است» اصل راهنمای از امروز به فردای آن است، این سالگرد یک «پیروزی» در نبرد برای حفظ خود محسوب می شود.
به ویژه آنکه در یک برنامه تبلیغاتی گسترده، همزمانی آزادسازی گروگانهای آمریکایی در ازای گرفتن باج ۶ میلیارد دلاری و رجزخوانی های رییسی در سازمان ملل را در یک بسته «دیپلماتیک» به مردم داخل کشور و جامعه جهانی عرضه کرد تا «قدرت» خود را به رخ هر دوی آنان بکشد. امری که دولت دموکرات جو بایدن سهم مو
ثری در اجرای گام به گام آن ایفا کرد و عملا آن را شریک جرم توطئه های رژیم و در تضاد با منافع ملت ایران کرده است.
می ماند از امروز به بعد.
جولیوس سزار سردار رومی گفته است تاریخ تحولات جامعه انسانی از بدو تشکیل آن، تاریخ نتیجه جنگهای آنها بوده و اگر دورانی هم پس از هر جنگ صلح یا آرامشی میان آنها برقرار بوده، تنها صرف آماده شدن برای جنگی دیگر شده.
روشن است که رژیم جمهوری اسلامی با کنار گذاشتن وفادارترین هواداران خود از میان «اصلاح و تحول طلبان» امروز و ۴۴ سال پس از تولد منحوسش بقای خود را در اعلام جنگ بر علیه ملت ایران می بیند.
ملت ایران از آغاز جنبش انقلابی زن زندگی آزادی در جنگی نابرابر در مقابل دشمنی بیرحم، تا دندان مسلح و با حمایت روسیه پوتین، چین شی جی پینگ و آمریکای جو بایدن وارد شده است.
با توجه به این معادله، گزافه نخواهد بود اگر بگوییم پیروزی در این جنگ، تاریخ میهن ما و در پی آن جهان را تغییر خواهد داد.
حمله دوباره زیدآبادی به اپوزیسیون نظام
فارغالتحصیلی اولین گروه از امامان آلمانی