این که مردم عادی در اثر هیجانات زودگذر، به حرکت های بی دلیل اعتراضی بپیوندند و به خاطر شعار ها حتی تیشه به ریشه ی خود بزنند، چندان عجیب نیست، ولی به نظر عجیب است کسانی که اهل تفکر و مطالعه هستند و جهان بینی و سواد اجتماعی گسترده تری دارند، با این گونه حرکت ها همراه شوند ولی سال ۵۷ این اتفاق افتاد و امروز بعد از ۴۵ سال که اثرات آن تغییرات شوم، کشور را به فنا و تباهی کشانده، همه، حتی معترضین آن سال ها، انگشت اتهام شان به سمت این گروه است که ما عقل مان را به دست انقلابیون و مذهبی ها دادیم، شما چرا؟
نخست در تعریف کلمه ی روشنفکر این را ذکر کنم که به اعتقاد من کسانی که امروزه به نام روشنفکر شناخته می شوند در واقع و به معنای واقعی کلمه «روشنفکر» نیستند چرا که بر این باورم که ما در گذشته و حتی امروز «روشنفکر» به معنای سیاسی و مثبتی که از آن در ذهن داریم اصولا نداریم و کسانی را روشنفکر می نامیم که در واقع «متفکر» هستند نه روشنفکر.
اهل تفکر هم می توانند تفکر درست یا غلط داشته باشند. تفکری که جامعه را به قهقرا ببرد یا موجب رشد آن شود.
بنابراین موضوع ما، موضوع متفکران است نه روشنفکران که با ذره بین باید به دنبال آن ها در جامعه بود و بیشتر آن ها اصولا صاحب نام و شناخته شده نیستند.
اما متفکران ما در دوران پیش از انقلاب از وضعیت موجود «عصبانی» بودند. عمدا نمی گویم «خشمگین» چون بروز خشم را به اَشکال مختلف می توان دید، اما بروز عصبانیت را الزاما نه.
اخیرا نگاهی چندباره به نشریات و کتاب های دوران انقلاب انداختم و دیدم حتی متفکران ارزنده و صاحب بینش غیرسیاسی ما هم در آن دوران دچار عصبانیت از وضع موجود بودند و این عصبانیت باعث شد که با وقوع اعتراضات سیاسی در سال ۵۷ نه تنها در حفظ وضع موجود و نظام معقول حاکم در آن دوران کاری انجام ندهند، بلکه دنباله روی حرکت توده های مردم و آخوندهای متحجری که بر موج انقلاب سوار شده بودند شوند.
آکادمیسین هایی که اتفاقا رشته شان علوم انسانی و اجتماعی بود و توقع بیشتری برای شناخت جامعه از آن ها می رفت، پذیرای تغییراتی شدند که قطعا نمی توانستند آن ها را به عنوان تغییرات مثبت بشناسند اما «عصبانیت» از وضع موجود باعث شد تا داشته های کشور را به هر بهایی -حتی نابودی خودشان- از بین ببرند و تصور کنند که از میان برداشتن هر آن چه به گذشته مربوط است، می تواند به نتایج مثبت هم ختم شود اگر چه در واقعیت و در درون شان به این موضوع باور نداشتند.
اما علت این عصبانیت چه بود، باید در مطلبی جداگانه به آن پرداخت. علت هایی که متاسفانه وجود داشت ولی به اندازه ای نبود که کل کشور به خاطرش بر باد داده شود و ایران به روزی بیفتد که امروز شاهد آن هستیم.
محمد باقر "خمینی" شهید شد