Thursday, Feb 22, 2024

صفحه نخست » رژیم ولایت فقیه در سخت‌ترین انزوای تاریخی

arnz.jpgعلیرضا نوری‌زاده - ایندیپندنت فارسی

از آغاز دهه ۴۰ شمسی، این پادشاه ایران بود که در هر بحرانی در خاورمیانه مشکل‌گشا بود. یادم است در پایان جنگ‌های داخلی یمن، وقتی عبدالناصر در پی شکست از اسرائیل، ناچار شد ۵۰ هزار نظامی مصری را که به کمک عبدالله السلال فرستاده بود، بیرون بکشد، ملک فیصل و شاه متحدانی جدایی‌ناپذیر شدند که صدایشان در منطقه عملا نوید صلح و آشتی بود. عربستان سعودی جاده‌های یمن را می‌ساخت و ایرانیان به اشاره شاه، بیمارستان و دانشگاه. رادیوتلویزیون یمن را ما بر پا داشتیم و کادر اجرایی و فنی و هنری آن در مدرسه عالی رادیوتلویزیون آموزش دیدند. شاه عمان را هم از چنگ کمونیست‌های ظفار بیرون آورد و سلطان قابوس تا پایان عمر حتی با بودن جمهوری ولایت فقیه، مهر ایران را در دل داشت. اسرائیل حرفمان را می‌شنید و آمریکا و اروپا هم قدرمان را می‌دانستند. حالا ۴۵ سال بعد از سقوط ۱۳۵۷ و ۳۵ پس از شروع ولایت ثانی کجا قرار داریم؟

امسال رژیم جمهوری اسلامی برای دومین بار متوالی به همراه روسیه به کنفرانس امنیتی مونیخ دعوت نشد. سال گذشته دعوت از رژیم به دلیل کشتار وحشیانه معترضان در ایران لغو شد و امسال برای دومین سال متوالی مونیخ بدون دعوت از مقام‌های جمهوری اسلامی ایران کنفرانس را برگزار کرد.

کنفرانس امنیتی مونیخ یکی از مهم‌ترین گردهمایی‌های سالانه است که در آن رهبران جهان برای حفظ صلح گرد هم می‌آیند. از آن زمان تاکنون، رژیم جمهوری اسلامی از دید دولت‌های غربی به سطوح مختلفی از تهدید بین‌المللی رسیده و تلاش برای ربودن و کشتار مخالفان در خارج از ایران و افزایش تنش در منطقه از طریق نیروهای دست‌نشانده‌اش به امری روزمره تبدیل شده است.

اواخر سال ۱۴۰۱ که به نظر می‌رسید حکومت ایران با کشتار وحشیانه تظاهرات‌کنندگان و حتی اعدام تعدادی از زندانیان و کور کردن چشم بیش از ۱۰۰ نوجوان موفق شده است گسترده‌ترین اعتراض‌های پس از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ را سرکوب کند، با وجود انزوای بین‌المللی، گزارش‌هایی مبنی بر ادامه مذاکرات برای از سرگیری روابط با عربستان سعودی و رسیدن به نتیجه مثبت وجود داشت. اما به نظر می‌رسد که برقراری این رابطه با هدف کنترل خسارات وارده از نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی مانند حوثی‌ها در یمن بود که منافع عربستان سعودی را هدف قرار داده و حتی به تاسیسات نفتی آرامکو حمله کرده بودند.

با برقراری این روابط، تهدید حوثی‌ها علیه عربستان سعودی بی‌رنگ شد اما با نبرد غزه، حوثی‌ها بار دیگر موی دماغ همسایگان دریای سرخ از جمله عربستان سعودی و دریانوردی بین‌المللی شدند و همه هم می‌دانند که سرنخ دزدان دریایی زیدی در دست ولی فقیه است.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

زمانی که حوثی‌ها حمله به کشتی‌های مرتبط با اسرائیل را در دریای سرخ آغاز کردند، چین به همراه ایالات متحده و بریتانیا از ایران خواست از تشدید تنش‌ها در منطقه از طریق حوثی‌ها جلوگیری کند. نقشی را که عمان سال‌ها در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایفا می‌کرد، مدتی است که چین برعهده گرفته است اما نتیجه فقط کنترل رفتار خارجی رژیم حاکم بر ایران بوده است نه بهبود جایگاه بین‌المللی آن.

تضعیف نقش عمان در روابط خارجی جمهوری اسلامی نشانه نمادین امسال بود. زمانی که هیثم بن طارق، سلطان عمان، برای اولین بار به عنوان جانشین سلطان قابوس به تهران رفت، دو پیشنهاد عمومی داشت. یکی میانجی‌گری مجدد توافق هسته‌ای که زمانی به مذاکرات تاریخی مستقیم جمهوری اسلامی و آمریکا در پایتخت آن کشور منجر شد و دیگری میانجی‌گری برای برقراری روابط با مصر که با فرمان خمینی قطع شده بود و بهانه آن اقدام خردمندانه انورالسادات، رهبر مصر، در برقراری روابط با اسرائیل و پایان بخشیدن به مخاصمه دیرساله بود.

اگرچه علی خامنه‌ای علنا اعلام کرد که دیگر با برقراری روابط با مصر مخالف نیست و از میانجی‌گری سلطان عمان استقبال می‌کند، این مصر بود که در دو نشست، تصاویر و محل اقامت ۲۰ تروریست مصری و اعضای اخوان‌المسلمین در تهران و مشهد و قم را روی میز گذاشت و به طرف ایرانی یادآور شد که «تروریست‌های مصری را به ما تحویل دهید تا سفارت کبرا را باز کنیم» و مذاکرات از آن پس به حالت تعلیق درآمد.

از این سو از روابط گسترده با اروپا هم جز تلفن‌های مکرون و سیدابراهیم رئیسی چیزی باقی نمانده است و نه جنبش سیاسی جاری و نه وضعیت رژیم و بحران مشروعیتش دیگر چنین ضرورتی را ایجاب نمی‌کند. روابط اقتصادی با اروپا هم به پایین‌ترین سطح رسیده و سفارت جمهوری اسلامی در برخی از مهم‌ترین پایتخت‌های اروپایی مانند لندن و پاریس ماه‌ها است که بدون سفیر مانده است.

کمک‌های نظامی رژیم به روسیه در جنگ با اوکراین دلیلی برای قرار دادن جمهوری اسلامی در موقعیت یک شریک نظامی متجاوز از نظر اروپایی‌ها است.

روابط بین همسایگان با جمهوری اسلامی هم متشنج است. همین زمستان به دلیل اشتباه محاسباتی سپاه پاسداران در هدف قرار دادن مراکزی در خاک پاکستان، این کشور اقدام‌ متقابل کرد و دو کشوری که هرگز تبادل آتش نکرده بودند، به خاک هم حمله کردند. در مورد عراق نیز همین شد و مقام‌های عراق که دوست و بعضا سرسپرده ولی فقیه‌اند، زیر فشار افکارعمومی ناچار مثل فواد حسین، وزیر خارجه کرد عراق، اعلام کردند که چون جمهوری اسلامی جرات حمله به اسرائیل را ندارد، مدام خاک اقلیم کردستان عراق را هدف قرار می‌دهد و دلیل آن را اقدام متقابل علیه اسرائیل عنوان می‌کند.

در مورد سازمان‌های بین‌المللی، برکناری جمهوری اسلامی از ریاست کمیسیون زنان سازمان ملل میزان کم‌رنگ شدن مشروعیت رژیم حاکم بر ایران را نشان می‌دهد. آزمون سازمان ملل در سال گذشته نمادی از جایگاه رژیم ایران در سازمان‌های بین‌المللی است. وضعیت در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هم بحرانی است و مدیرکل آن جمهوری اسلامی را متهم کرده است که نمی‌خواهد در مورد برنامه هسته‌ای شفاف عمل کند. شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد هم آماده دریافت گزارش مکتوب از تیم حقیقت‌یاب بین‌المللی است تا ارزیابی‌اش را از سرکوب خونین در ایران از سپتامبر ۲۰۲۲ به بعد به اعضا ارائه کند.

گزارش این کمیته ممکن است به ایجاد سازوکاری منجر شود که مقام‌های رژیم ایران را که آن را نقض می‌کنند، در معرض پیگرد بین‌المللی قرار دهد. انتظار برای این گزارش یکی از دلایل ادامه انزوای بین‌المللی رژیم حاکم بر ایران است.

دولت جمهوری اسلامی پس از حمله حماس به اسرائیل و تشدید حملات نیروهای سپاه پاسداران در عراق و سوریه علیه منافع آمریکا سال ایرانی را در حالی به پایان می‌رساند که احتمال حمله اسرائیل و آمریکا به ایران به یک «به احتمال زیاد» تبدیل شده است.

حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه رژیم، سفرهای بی‌ثمری به دمشق، دوحه، بیروت و گاهی مسکو کرده اما در مقابل، هیچ یک از مقام‌های کشورهای مهم منطقه و جهان به تهران سفر نکرده‌اند. در چنین شرایطی که رژیم فاقد مشروعیت داخلی و مقبولیت بین‌المللی است، امید به فتح گفت‌وگو با غرب به‌ویژه آمریکا و دولت‌های پرتوان منطقه، به قول اهل حوزه، «اضغاث احلام» یا خیال‌های بی‌پایه و آشفته است.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy