رضا براهنی بعد از مدتها که بیماری آلزایمر داشت، آسمانی شد، یک سال سپری شد، یادداشتم را به یادش که زیاد نسل ما از او آموخت، باز نشر میکنم، یادش جاودان باد.
ـ امیرکراب
"روی برگی
تو نوشتی: باغ
روی یک قطرهء باران درشت
من نوشتم: دریا دریا دریا
و در آن لحظه زنی
چشمهایش را به کبوترها بخشید"
(رضابراهنی)
اگر از جمالزاده و یکی بود یکی نبودش به عنوان آغازگر شکل مدرن داستان نویسی یاد کنیم، ولی هدایت و بوف کورش زمان را یک قرن جلو انداخت، و نسل مان از زیر شنل هدایت در داستان، درشعر، از زیرشنل نیمایوشیج، درنقدادبی و نظریه ادبی هم از زیر شنل رضا براهنی بیرون آمدهیم! چرا؟
ما در آغاز قرن سنت داستان نویسی نداشتیم، و بوف کور صادق هدایت وداستانهایش چهره ادبی ایران را عوض کرد. جامعه و داستان نویسی ما وارد دورجدید شد، و نیما یوشیج سروکلهاش پیدا شد، و ما را، از خواب هزارساله بیدارکرد، و آب درخوابگه مورچگان ریخت، بمرور باید نقد ونظریههای ادبی تدوین میشد، که براهنی پیشقدم شد، و شش دهه براهنی به طورمستمر قلم زده وتلون نوشتههایش نسل تشنه آموختن راسیراب کرده است!
قبل ازانقلاب کتابهای نقد و تئوری شعرو داستان به تعداد انگشتان دست هم نمیرسید. اسماعیل نوری علا و کتاب تئوری شعرش به نام، "صور و اسباب در شعر امروز ایران" و شفیعی کدکنی و صورخیالش. اما قصه نویسی براهنی و طلا در مس براهنی دریک جلد، حادثه مهمی در فضای ادبی ما گشود، و ما با یاکوبسن، دریدا و تودروف، و نظریههایشان آشنا شدیم، و بعدها براهنی نظریههای ادبی خودش رامطرح کرد، و از یک محقق به یک نظریه پرداز عروج کرد، سنگ بنایی که براهنی گذاشت، هنوز بی رقیب است! بعد از انقلاب تعدادی کتاب نقد ترجمه و نوشته شد، ولی از حلاوت وتازه گی نوشتههای براهنی کاسته نشد!
رضا براهنی، کارهایش متنوع هستند، در شعر و کتاب "خطاب به پروانه ها"، و من "دیگر شاعرنیمایی نیستم"، در زمان خودش یک حادثه مهم ادبی بود! در زمینه رمان، "رازهای سرزمین من" رمان مدرنی بود وبعد رمان "آزاده خانم ونویسنده اش"، از اثری پست مدرن نام میبرند!
در نقد شعر، بعدها طلادر مس درسه جلدکتاب مرجعی ست، که نظریههای ادبی و شعر شاعران را بر این اساس واکاویده و شعرمدرن ایران و نقدشان، بطورملموس دراختیارعامه کتابخوان قرارگرفت. انتشارکتاب" کیمیا وخاک "درزمان چاپش برجلای شعرنیما وفروغ افزود!
در زمینه شعر، شعر چند صدایی و نظریهاش نسل ما مدیون براهنی ست! منظومه اسماعیل در آن دوران، و بازتاب شرایط اجتماعی آن دوران حادثهای بود، و رضابراهنی خطاب به دوست شاعرش اسماعیل شاهرودی، که خودازشاعران نیمایی ست سروده است!
رضابراهنی، در نوشتن افت وخیزهای زیادی داشته است، ولی حضورش پربار و دست و دلباز بود و ابائی نداشت، از دانشی که میآموخت، به نسل بعد از خودش و جوانان منتقل کند!
دوست و دشمن، از رضابراهنی، از یک ادیب پرخوان و پرنویس نام میبرند، و جنون نوشتن دارد و کتابی به همین نام هم دارد!
یکی از کتابهای مهم و قابل بحثش "تاریخ مذکر" است، و در زمان خودش جزو تکها بود!
کارگاههای داستان و شعرش و تربیت نسلی، مانند شیوا ارسطویی، مهسا محب علی و... میتوان نام برد، میتوان به این کارنامه باز افزود، بالغ بر پنجاه اثر منتشر کرده است. رضا براهنی از نوادر روزگار ماست. اگر سه بزرگ، صادق هدایت و نیما یوشیج و رضابراهنی نبودند، فضای ادبی مان معلوم نبود، چه شکلی پیدا میکرد! خوشحال باشیم از زیر شنل این سه بزرگ بیرون آمدهایم! با یاد هدایت و نیمای قلم، عمر رضا براهنی دراز باد.
امیرکراب، ۱۹ دسامبر ۲۰۲۱