Saturday, May 25, 2024

صفحه نخست » خامنه ای مقتدرانه در منزل ابراهیم رئیسی حاضر شد

ganji.jpgاکبر گنجی - ویژه خبرنامه گویا

🔹در دوران جمهوری اسلامی یک روحانی داریم که با کل روحانیت از نظر سطح فقهی (علمی) و عملی(اخلاقی) متفاوت است. آن روحانی هیچ کس جز آیت الله منتظری نبوده و نیست.

🔹آیت الله خمینی از نظر اخلاقی در برابر آیت الله منتظری کاملاً مردود شد. آیت الله منتظری مظلوم واقعی دوران جمهوری اسلامی بود و هست. قدرت برای او سر سوزنی ارزش نداشت که برای آن از حقوق مردم و مخالفان بگذرد.

🔹اما آیت الله خامنه ای مانند آیت الله منتظری و آیت الله خمینی قدرت شناس بوده و هست. آیت الله منتظری به لوازم قدرت پایبند نبود و به همین دلیل به درد رهبری نمی خورد. آیت الله خمینی و آیت الله خامنه ای لوازم قدرت را مانند آیت الله منتظری می شناسند و به لوازم آن هم پاینبد بودند و هستند.


🔹قدرت سیاسی با فریب و دروغ و حقه بازی و خدعه و نیرنگ و حق و ناحق کردن و شیره سر مردم مالیدن و فساد و سرکوب و ترور و...آمیخته است. آیت الله منتظری مانند یک نوزاد پاک پاک بود و نمی خواست به لوازم قدرت آلوده شود. این چنین بود که او از قدرتی که به او تحمیل شد، فرار کرد.

🔹اما خامنه ای به عنوان یک دیکتاتور مدیر و مدبرانه قدرت را چسبیده و با درایت آن را حفظ کرده است. تدبیر و درایت او معطوف به حفظ قدرت است. رئیسی هم کاملاً به خامنه ای وفادار بود. خامنه ای هم برای او سنگ تمام گذاشت.

🔹دیکتاتور گریه نکرد. نگریستن خامنه ای در این چند روز و در منزل رئیسی نیز از لوازم قدرت است که باید به عنوان رهبر وضعیت را کاملاً عادی و طبیعی نشان دهد. وقتی در خارج همه تبلیغ می کنند که اینک وقت فروپاشی رژیم است، خامنه ای باید وضعیت را صد در صد عادی نشان دهد و نشان داد. با نوه های ابراهیم رئیسی بازی و شوخی کرد و گفت که وقت کار است و خود او در چهارشنبه به غیر نماز میت، با تعدادی زیادی از رهبران خارجی ملاقات کرد و شب هم به منزل رئیسی رفت تا نشان دهد که قدرتمندانه پای کار ایستاده و در ۸۵ سالگی سالم و پُر انرژی است و کشور را بدون رئیس جمهور، رئیس مجلس، وزیر خارجه و...بدون بحران اداره می کند.

🔹عده ای سالهاست بر این باورند یا این ادعا را تکرار می کنند که ایران در وضعیت انقلابی قرار دارد و تنها کمبود آن رهبری یا یک شورای رهبری است. این چنین است که شاهد أنواع اتحادهای متضاد و متعارضِ از سرِ استیصال می شویم. گفت وگوی ناقدانه ی همه با هم یک چیز است و اتحاد گروه های متضاد یک چیز دیگر. هیچ کس مخالف گفت و گوی ناقدانه نبوده و نیست، اما اتحاد متضادها و متعارض ها سخن دیگری است.

🔹این گونه مدعیان هنوز که هنوز است نمی خواهند به این نکته ی ساده اذعان کنند که حتی اگر همه شرایط فروپاشی یک رژیم سیاسی مهیا باشد، اگر نظام سیاسی «أراده ی سرکوب» و «توانایی سرکوب» داشته باشد، به بقای خود ادامه خواهد داد. خامنه ای أراده ی سرکوب و توان سرکوب (سازمان سرکوب) دارد. تورم ونزوئلا چندین سال به بالای یک میلیون درصد صعود کرد و در عین حال رژیم سیاسی سقوط نکرد. خراب شدن تمامی شاخص های اقتصادی لزوماً به معنای فروپاشی سیاسی نیست.

🔹در این شرایط ، اتحادهای نامقدس متضادها، بیش از آنکه گره از کار فروبسته ایران و ایرانیان بگشاید، بر ناامیدی ها خواهد افزود و مردم خواهند گفت که اینها (تجزیه طلب و مدافع تمامیت ارضی ایران، معتقد به رسیدن به قدرت از راه حمله نظامی دولت خارجی و مخالف هر گونه مداخله خارجی، مدافع تحریم های فلج کننده و مخالف تحریم ها، پول گیرنده از دولت های خارجی و مخالف آن، جمهوری خواه و سلطنت طلب، و...) برای فتح قدرت حاضر به انجام هر کاری هستند. اتفاقاً بخش مهمی از استیصال شرایط کنونی به مدعیان رهبری باز می گردد. شرایط کنونی شرایطی نیست که همه مانند انقلاب ۱۳۵۷ چشم بسته به دنبال آیت الله خمینی راه افتادند. از این رو مدعیان رهبری باید به خود آیند و از این ادعا دست بشویند و صداقت پیشه کنند و به دنبال فریب نباشند. اگر می خواهند اتحادی تشکیل دهند، باید شفاف آن را بیان کنند. اتحاد چه کسی با چه کسی؟ با کدام أصول؟ با کدام برنامه؟ خطوط قرمز چیست؟ و غیره و غیره.

🔹یکی می گوید نقش من رهبری متحد کردن همه گروه ها و افراد است. معنای این سخن این است که من رهبرم و لذا عضو هیچ اتحادی نمی شوم. پس چگونه قصد دارد همه افراد و گروه های متضاد و متعارض را متحد سازد؟ در واقع این ادعا معنایی جز اتجاد با من و پذیرش رهبری من ندارد. وقتی فردی با هیچ فرد و گروهی حاضر به مناظره نیست و با هیچ فرد و گروهی هم متحد نمی شود، راه به جایی هم نخواهد بُرد. هر فردی هم که ساده لوحانه به سوی او گام بردارد، به سرعت در خواهد یافت که اصلاً بحثی به نام اتحاد همه مطرح نیست، فقط بحث اتحاد با من و پذیرش رهبری من مطرح است.

🔹خامنه ای از وضعیت مخالفان جمهوری اسلامی کاملاً رضایت دارد. دیکتاتور احساس قدرت می کند. اما قدرت او ناشی از مردم نیست. اگرچه هیچ قانونی در علوم اجتماعی وجود ندارد که بگوید در چه شرایطی یک رژیم سیاسی سقوط خواهد کرد و انقلاب صورت خواهد گرفت، اما هیچ قانونی هم وجود ندارد که بگوید یک دیکتاتوری برای همیشه حفظ خواهد شد. شاید فردا، شاید ۱۰ سال دیگر و یا شاید ۲۰ سال دیگر جمهوری اسلامی سقوط کند، هیچ کس نمی داند. درست مانند هلی کوپتر رئیسی که سقوط کرد و هیچ کس- جز فال گیران و غیب گویان- تا یکی دو ساعت قبل از آن هم نمی توانست چنین حدسی بزند. دموکراسی خواهان باید علمی بیندیشند و بر مبنای علوم اجتماعی تجربی سخن بگویند و آرزوهای خود را واقعیت قلمداد نکنند.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy