سرنگون کردن استبداد ولایت فقیه وظیفه ایرانیان است، اما تاثیر شرایط و اوضاع بین المللی بر مبارزه مردم ایران علیه رژیم خمینی امری است انکار ناپذیر. سیاست خارجی ایالات متحده اما مهمترین پارامتر در عرصه قوا و نیروهای بین المللی موثر در مبارزه مردم با رژیم حاکم بر ایران است. این بدان معناست که ایرانیان نمیتوانند در موضوع سیاست خارجی امریکا بی طرف باشند. دلیل روشن این امر این است که سیاست خاورمیانهای ایالات متحده، بویژه سیاست ایران، میتواند این مبارزه را تقویت یا تضعیف کند. از این رو در امر انتخابات ریاست جمهوری امریکا هم که تعیین کننده جهت سیاست خاورمیانه و سیاست ایران برای چهار سال آینده است مردم ایران منافع مشخصی دارند و نمیتوانند بی طرف باشند.
در انتخابات پیش رو، اختلاف میان دو نامزد موجود از نظر سیاست خاورمیانه و سیاست ایران بسیار آشکار و بی نیاز از توضیح است. در یک سو نامزدی است که سیاست رسمیاش در چهار سال ریاست جمهوریاش فشار حداکثری بر رژیم ایران بود، اقدامات نیروهای نیابتی را معادل اقدام خود رژیم حساب میکرد و پاسخ میداد، از کاربرد نیروی نظامی در زمان لازم پرهیز نمیکرد، راههای اصلی درآمد نفتی رژیم را به حداقل رساند، از قرارداد هستهای با رژیم خارج شد، در زمان دو قیام سراسری در سالهای ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ در کنار مردم ایران ایستاد، و امکان عملی شرارتهای منطقهای رژیم و نیروهای نیابتی را بسیار محدود کرد. در آن سو، نامزدی است که از روز نخست بساط مماشات را دوباره پهن کرد، به برنامه هستهای رژیم مشروعیت داد به گونهای که اکنون در شرف دستیابی به سلاح هستهای است، از اعمال تحریمهای موجود سرباز زد و میلیاردها دلار را از این راه به جیب آنها سرازیر کرد و زمینه مالی و لجستیک جنایت هفتم اکتبر رژیم ایران و حماس را فراهم کرد، با فرار ذلیلانه از افغانستان، همه بازیگران خطرناک عرصه بین الملل از جمله رژیم ایران را جسورتر کرد، در زمان قیام سراسری ۱۴۰۱ به جای پشتیبانی از مردم ایران نگران تأثیر منفی قیام بر تلاش دولت ش برای احیای توافق هستهای با رژیم ایران بود، چشم خود را بر شرارتهای منطقهای رژیم و نیروهای نیابتی آن بست، و به طور خلاصه منطقه را به همین نقطه خطرناک کنونی رسانده است.
برای همین قابل فهم است که چرا رژیم ایران تشنه به خون ترامپ و اعضای دولت او همچون برایان هوک نماینده ویژه در امور ایران و مایک پمپئو وزیر خارجه است. نیز جای شگفتی ندارد که رژیم ایران خواهان بقای دولت بایدن است، دولتی که نماینده ویژه امور ایران آن رابرت مالی است که ارتباط تنگاتنگ او با پادوهای رژیم ایران روز به روز آشکارتر میشود. رویدادهای چند ماه گذشته در دانشگاههای سراسر ایالات متحده به خوبی نشان داد که دانشجویان و دانشگاهیان گمراه چپ آمریکایی و رأی دهندگان دموکرات دوست مردم ایران نیستند بلکه متحد رژیم ایران و نیروهای وابسته به آن همچون حماس و حزب الله هستند. هیچ تردیدی وجود ندارد که ادامه کار دولت بایدن برای چهار سال دیگر، برای رژیم خمینی مائدهای آسمانی، و برای مردم ایران بلیهای بزرگ خواهد بود. بنا بر آن چه گفته شد، تردیدی نیست که منافع مردم ایران در انتخاب ترامپ است، نه بایدن.
همه گروهها و نیروهای سیاسی حاضر در امریکا در موضوع انتخابات ریاست جمهوری، منافع گروه و دوری یا نزدیکی کاندیدای مورد نظر با اهداف و برنامههای خودشان را در تعیین موضعشان در انتخابات لحاظ میکنند. جامعه ایرانیان هم از این قاعده کلی مستثنا نیست.
ممکن است گفته شود که ایرانیان در امریکا گروه کوچکی هستند و رای اعضای جامعه ایرانی بر انتخابات تاثیر محسوسی ندارد. در پاسخ چند نکته قابل ذکر است. نخست این که در این انتخابات احتمالا رقابت میان دو کاندیدا، بویژه در ایالتهای موسوم به سوینگ تنگاتنگ بوده و با اختلافی کوچک تعیین تکلیف میشود. بنا بر این نمیتوان گفت رأی ایرانیان بی تاثیر است. دیگر این که، با توجه به تاثیر گسترده و عمیق نتیجه این انتخابات بر آینده رژیم خمینی و برنامههای هستهای، موشکی، و منطقهای آن، ایرانیان وظیفه دارند که هر چه در توان دارند را در جهت منافع درازمدت مردم ایران به کار بگیرند، فارغ از نتیجهای که به دست خواهد آمد.
به طور خلاصه٬ نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا تأثیری جدی بر مبارزه مردم ایران برای آزادی خواهد داشت. تفاوت دو نامزد ریاست جمهوری از نظر سیاست ایران بسیار چشمگیر و تعیین کننده است. در شرایط کنونی یکی از بهترین و موثرترین کارهایی که ایرانیان ساکن ایالات متحده میتوانند برای کمک به مبارزه مردم ایران با استبداد حاکم انجام دهند٬ کمک به انتخاب ترامپ است. ایرانیان مقیم دیگر کشورها هم میتوانند بستگان و دوستان ساکن ایالات متحده را به رأی دادن به ترامپ ترغیب کنند
شهرام احمدی نسب عمران
دپارتمان فلسفه، دانشگاه ویلانوا