صادق زیباکلام - اپوزیسیون و فائزه هاشمی
حزب توده که در مهرماه سال ۱۳۲۰ بعد از سقوط رضاشاه تشکیل شد، فقط جهانبینی انقلابی رادیکال و پیشرو مارکسیستی را در ایران رواج نداد. حزب، یک شیوۀ سیاسی نوین هم در ارتباط با رویارویی و پاسخ به مخالفین و منتقدینش ابداع نمود. این شیوه، اینگونه بود که وقتی نویسندهای باورهای حزب را مورد انتقاد قرار میداد، حزب بهجای پرداختن بهاینکه منتقد چه گفته، میرفت بهسروقت افشای شخصیت وی و آن را سعی میکرد منکوب و لکهدار نماید. حزب مدعی میشد که ناقد، فردی «سرسپرده»، «پادوی سفارت انگلستان»، «حقوقبگیر شرکت نفت»، «بیسواد»، «مرتجع»، «مزدور» و «وابسته به دربار و خوانین» میباشد. یعنی پاسخ به پرسشها و انتقادات نویسنده را تقلیل میداد بهاینکه او فردی بهاصطلاح «معلومالحال» است. اصطلاح «معلومالحال» هم توسط حزب پایهگذاری شد. بنابراین نیازی به پاسخگویی به چنین فرد «معلومالحالی» نبود و پروندۀ انتقاداتش به حزب بدون آنکه کلامی در مورد آن گفته شود، بسته میشد.
اگرچه حزب توده بعد از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ مورد قلع و قمع کامل قرار گرفت، اما ادبیات و جهانبینی آن، بهعلاوۀ شیوۀ برخوردی که با منتقدین و مخالفینش ابداع نموده بود، توسط بسیاری از جریانات اپوزیسیون که بعد از کودتا تا دوران انقلاب بهوجود آمدند، به نحو گستردهتری بعد از انقلاب بهکار گرفته شد. بهعنوان مثال، سازمان مجاهدین بعد از انقلاب هیچ انتقاد و مخالفتی را پاسخگو نبودند و منتقدینشان را «وابسته»، «مرتجع»، «فرصتطلب»، «سازشکار»، «بورژوا کمپرادور» و امثالهم میخواندند. مجاهدین و سایر گروههای رادیکال چپ، از جمله خود حزب توده، که مجدداً بعد از انقلاب یکی از جریانات سیاسی مهم و تاثیرگذار از نظر فکری شده بود بهکنار، بسیاری از مسئولین جمهوری اسلامی هم همین شیوه را بهکار گرفته و همچنان بعد از ۴۶ سال از انقلاب، آن را بهکار میبرند. بهجای پاسخ به انتقادات مخالفین و معترضین، همچون حزب توده ۸۰ سال منتقد و معترض را «منافق»، «مزدور»، «وابسته»، «عامل بیگانه»، «فریبخورده» و امثالهم میخوانند. بنابراین تکلیف انتقادات و اعتراضات آنان هم روشن است و نیازی به پرداختن به آن نمیرود.
بیسکویتهای جبهه و مهرداد، رحیم قمیشی
ده تفاوت میان ایران و کره جنوبی! مهران صولتی