روز گذشته و هم زمان با آغاز سال تحصیلی جدید، سیدمجتبی خامنهای فرزند رهبر جمهوری اسلامی با انتشار ویدئویی اعلام کرد به تدریس درس خارج فقه پس از سیزده سال، که دائم یا موقت آن بر ایشان مجهول است پایان خواهند داد. در باره انگیزه چنین کاری از سوی ایشان گمانه زنیهای زیادی صورت گرفت و بر خی از فعالان سیاسی در داخل و خارج از کشور (طبعا خارجیها با فراغ بال بیشتر) این تعطیلی را با انگیزه تمرکز بیشتر بر فعالیت سیاسی در بیت رهبری و آمادگی برای جانشینی اعلام کردند.
راقم این سطور که مقالات زیادی در باره نقش سیاسی سید مجتبی خامنهای در بیت رهبری و احتمال بالای رهبری سوم در جمهوری اسلامی با ایشان منتشر کرده بر این باور است که حضور نامبرده در عرصه سیاسی دست کم قدمتی بیست ساله دارد. رد پای ایشان در بسیاری از تصمیمات اساسی سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی دیده میشود. از منابع متعددی در ایام زندان و پس از آن شنیدم که مجتبی خامنهای به ویژه از نزدیک با فرماندهان ارشد سپاه کار میکند و در عزل و نصب نیروهای نظامی و مقامات مسئول دستگاههای زیر نظر رهبری اولین مشاور آیتالله سید علی خامنهای است.
پس از بحثها و گمانه زنیهای متعدد پیرامون انگیزههای سید مجتبی خامنهای از تعطیلی درس خارج فقه خود عمدتا در فضای غیر رسمی سیاسی، به موازات، تلاش زیادی در فضای رسمی صورت گرفته است تا چنین اقدامی خالی از هر گونه انگیزه سیاسی جلوه گر شود. به رغم شواهد متقن و غیر قابل انکار حتی از سوی منصوبان آیتالله خامنهای و نه تنها مخالفان درباره دامنه وسیع دخالتهای سیاسی ایشان، سعید صلح میرزایی از اساتید حوزه و عضو مجلس خبرگان رهبری ضمن حمله به مخالفان تحلیلهای فعالان سیاسی در باره انگیزههای سیاسی این اقدام را اموری واهی و پوچ خوانده و نیت سید مجتبی خامنهای را به «ورع و احتیاط» بالای ایشان با استناد به گفتههای مجتهدی تهرانی استاد حوزه و کارکنان دفتر قم آیتالله خامنهای نسبت داده است.
اما ورع چیست و مراد از آن در این قضیه به چه معناست؟ ورع در لغت به معنای پرهیزگاری، پارسایی، و بالاترین مرحلهٔ تقوا و در اصطلاح حوزوی به معنی ترک کارهای مباح با انگیزه ترس از وقوع گناه است. گفته میشود علمای اخلاق که گاهی درس خود را پر رونق میدیدند برای تربیت نفس خود آن درس را تعطیل میکردند و در این فقره نیز استدلال شده است که تعطیلی درس خارج از سوی ایشان به تاسی از سیره علمای سلف صورت گرفته است. نه تنها من که شمار زیادی از مردم، از فعالان سیاسی گرفته تا شهروندان عادی در ایران و خارج از مرزها خوشحال خواهند بود اگر چنین ورعی بهرهای از حقیقت داشته باشد اما، آنچه ما از ورع پدر ایشان در جلسه خبرگان در عدم پذیرش رهبری و سخنان پر سوز و گدازشان به یاد میآوریم سخت به خود میلرزیم.
آنچه ما از رفتار آیتالله خامنهای در دوران رهبری ایشان و نحوه مواجهه با مخالفانشان دیدیم سخت است باور کنیم نویسنده کتاب در «ژرفای نماز» با تکیه بر «جایگاه ولی فقیه» به هیاتی درآمد که در دوران رهبری وی نه تنها موسوی، رهنورد و کروبی رهبران جنبش سبز ۱۵ سال بی محاکمه در حصر هستند، بسیاری در پردهای از ابهام و عدم شفافیت اعدام شدند و برای کسانی مانند سعید مدنی، مصطفی تاج زاده و أمثال ایشان به جرم «نقد سیاستهای ایران ویران کن» در دادگاه هایی فرمایشی حبس هایی طولانی مدت صادر شده است. کارگزاران ایشان نیز جای پاسخگویی به خانوادههای دادخواهی که فرزندان آنها بی گناه به دست ماموران جمهوری اسلامی کشته شدهاند انواعی از تضییقات شرم آور ایجاد کردهاند.
اگر واقعا ورعی آن چنان که میرزایی عضو خبرگان اشاره میکند در آیتالله سید مجتبی خامنهای وجود دارد شایسته است وقتی شایعات رهبری ایشان پس از آیتالله خامنهای اینقدر پر طنین شده و اسباب نگرانی موروثی شدن مجدد قدرت را میان مردم پدید آورده است و کسانی مانند میر حسین موسوی و مصطفی تاج زاده به صراحت در این باره اظهار نگرانی کردهاند شایسته است در ویدئویی مانند آنچه منتشر شده یا نامهای رسمی به صراحت بیان کنند چشمی به رهبری آینده در جمهوری اسلامی نداردند و بنا دارند مانند علمای سلف اخلاق به حساب درس خود برسند نه ملت و اگر چنین نکنند حق مردم است تا آن زمان از چنین ورعی بهراسند. چراکه به قول جوانها جای «ورعی» که از سوی حجت الاسلام والمسلمین سید علی خامنهای در مجلس خبرگان در سال ۶۸ دیدیم «درد» میکند. البته نه دردی معمولی، بلکه شبیه آن در دها که مسلمان نشنود کافر نبیند....
حامد آئینهوند
*
*
انتخابات آمریکا از دید یک دموکرات، سیروس یادگار
جامعه شناسی دین و طاعون مهلک اسلام، جلال ایجادی