همه شواهد حاکی است سید حسن نصرالله رهبر کاریزماتیک و محبوب شیعیان لبنان، در بمباران بیروت توسط اسرائیل کشته شده، اگر چه اخبار رسمی فعلا منتشر نشده.
این تحلیل بر پایه صحت احتمال کشته شدن ایشان نوشته میشود. مگر خلاف آن ثابت شود.
عملیات هفتم اکتبر حماس، در عمل، نفس تازهای به نتانیاهو داد، تا با بکارگیری تندروترین کابینه تاریخ اسرائیل، تمام آنچه را که در برنامههای ده یا بیست ساله میتوانست داشته باشد، یکباره به اجرا بگذارد.
هیچکس تصور چنین اسرائیلی را نداشت!
طولانی شدن جنگ از نیروی او نکاست، دادن تلفات برایش انگیزه ساخت، نشان داد از آخرین سلاحهای پیشرفته برخوردار است، در تکنولوژی نظامی، اطلاعاتی و سایبری دست بالایی داشته، در ایران، فلسطین، لبنان و سایر کشورها نفوذیهای بسیار کارکشته و توانایی داراست.
کشتن دو تن از رهبران نیروهای مخالفش طی کمتر از دو ماه ضربشستی بود که به دنیا نشان داد. همانطور که در دفع همزمان دویست موشک رها شده از سوی ایران.
اسرائیل در برابر فشار تمام رهبران دنیا و افکار عمومی جهان ایستاد، تا به اهدافش برسد.
این رژیم تنها راه ادامه حیاتش را در عملیات و استفاده از این فرصت میبیند، لازم شود از بمب هستهای نیز استفاده خواهد کرد!
حال در برابر چنین سیستمی چه باید کرد!؟
اسرائیل به هر روشی توانسته آنچه را لازم دارد جمعآوری و خود را مجهز کند.
افکار عمومی جهان هیچ دل خوشی از نتانیاهو و رژیم اسرائیل ندارد. اما آیا شیوه اقدام نظام ایران برای رسیدن به اهدافش، تا امروز صحیح بوده؟
مسلماً خیر، به گواهی ۱۱ ماه گذشته!
پذیرش اشتباه، قدم اول هر اصلاحی است.
آیا نظام شجاعت پذیرشش را دارد؟
متاسفانه باز هم خیر!
امروز منطقه خاورمیانه در یک دوراهی مهم گرفتار شده؛
پذیرش شکست سیاستها و روشهای گذشته
یا تداوم مقابله نظامی با اسرائیل!
همین است که کشته شدن سید حسن نصرالله انتخاب مهمی را پیش پای سیاستمداران ایران و منطقه قرار میدهد.
گزینه تداوم درگیری فعلا خواست اسرائیل هم هست.
هر دو گزینه میتواند روی میز باشد.
آیا ایران همچنان قرار است بار تمام کشورهای منطقه و دولتهای مسلمان را خودش بردارد؟
آیا بناست ایران متکی به حزبالله و انصاراالله و حشدالشعبی، با اسرائیل در بیفتد؟
همان راه بسیار اشتباهی که سالهاست در پیش گرفته.
دولت لبنان در قبال حمله به مقر حزبالله در بیروت، چه اقدامی جز سکوت انجام داد؟ روسیه و چین چه؟
فردا که بمب اتمی در تهران منفجر شود، جامعه جهانی همان برخورد را خواهد داشت!
تنها اظهار تأسفی و توصیه به خویشتنداری طرفین.
برای مقابله با خیرهسریهای اسرائیل یک راه بیشتر وجود ندارد؛
همراهی با افکار عمومی جهان و همکاری متعهدانه تمام کشورهای منطقه، در بعد سیاسی و اجتماعی.
انقلابیترین کشورهای ضد اسرائیلی که سوریه و عراق و مصر و افغانستان باشند آیا حاضرند یک دلار در راه مقابله هزینه کنند!؟
به عربستان و امارات و قطر اشاره نمیکنم.
وقتش شده که نظام بپذیرد سیاست رویارویی نظامی با اسرائیل و شعار نابودی آن، سیاست اشتباهی بوده است.
وقتش شده که نظام متوجه شود با نیروهای نیابتی نمیتواند برای خودش حاشیه امنی بوجود بیاورد.
نیروهای نیابتیای که با یک عملیات، مانند هفتم اکتبر، کل منطقه را در یک بحران فرو برده و نوعی خودکشی را برای خویش فراهم میکنند.
با اعلام رسمی کشته شدن آقای نصرالله نظام متوجه خواهد شد، اکثریت مردم ایران هیچ دلسوزیای نسبت به او ندارند.
قضاوتی در مورد نیک و بد بودنش نمیکنم، اما اکثر مردم ایران دلشان نمیخواهد بودجه محدود کشورشان در دست گروههای نیابتی مصرف شود.
اکثر مردم ایران از مرگ حسن نصرالله ناراحت نشدهاند، اگر نگوییم خوشحال شدند.
یک نظرسنجی علمی برای مقامات زحمتی ندارد، حتی اگر منتشر نشود.
کشته شدن حسن نصرالله بهجای آغاز طوفانی از عکسالعملهای نظامی و غیرقابل پیشبینی، میتواند شروع یک آرامش باشد و پایان طوفان مخرب هفتم اکتبر!
سیاست واقعبینانه معنایش تسلیم نیست.
کنار آمدن با واقعیتی به نام اسرائیل معنایش سرسپردگی نیست.
قبول نابرابری توان نظامی، مسلح بودن اسرائیل به بمب اتم، بیتفاوتی سران جهان به هر اقدام آن کشور، و نامتعادل بودن کابینه امروز آن رژیم، را اکثر دلسوزان و جهانیان میفهمند.
اما شاید انتخاب مقامات ما، هفتم اکتبر جدیدی باشد.
ولو به قیمت خطراتش، که ایران را ممکن است دهها سال به عقب ببرد.
انتخاب با خودشان است.
ولی بدانند نه اکثریت مردم همراهی خواهند کرد
نه کشورها و مردم منطقه و نه جهان و شکست آنها شاید شادمانی بسیاری از مردم را، در پی داشته باشد!
ایران وارد جنگ خواهد شد یا نه؟ یدالله کریمی پور