Friday, Dec 20, 2024

صفحه نخست » آغاز کوشش‌ها برای فرار از پاسخ‌گویی در فردایِ آزادی ـ گام نخست از عباس عبدی، کوروش گلنام

Kourosh_Golnam_3.jpgویژه خبرنامه گویا

آقای عباس عبدی که شامه تیزی دارد دریافته‌است که به روزهای پایان حکومت نزدیک شده‌ایم و راه گریزی هم نیست. ایشان از هم‌اکنون در مقاله بلندبالایی با عنوانی حقیقتن زشت"تنبان بعد عید به درد گل منار می‌خورد" منتشر شده در خبرنامه گویا در ۲۶ آذر ۱۴۰۳، (۱) با بازگشت به بخشی از نوشته‌های خوددر پیوند با سوریه از مرداد ۱۳۹۰ تا آبان ۱۳۹۵ (تنها یک مورد پیش از این تاریخ و در ۱۳۸۹ است که نکته مهمی ندارد) یعنی ارزیابی‌ای تنها ۵ ساله و نه از ۹ سال پس از آن. ایشان کوشش نموده است تا به عنوان یک اصلاح‌خواه حکومتی خود را از شرکت و مسئولیت در این سیاست ایران برباد ده و شکست خُردکننده حکومت در سوریه نه تنها بری نشان دهد که حتا خود را در جایگاه پند و اندرز گو به حکومت بنمایاند.

چند مشکل آقای عبدی

اگر کسی حوصله کند و همه مقاله را بخواند نه تنها به آن‌نتیجه که ایشان کوشش نموده است به دست بدهد، نخواهد رسید که پرسش‌های نیز به میان خواهد آمد:
یک. نخستین پرسش این است که چرا آقای عبدی بخشی از حقیقت را پنهان می‌کند. کیست که نداند در کشتار اعتراض‌ کنندگان در سوریه، حکومت ایران، سپاه پاسداران و تبهکار قاسم سلیمانی نقش مهم و اصلی را داشته‌اند یعنی درست از هنگام ورود جلاد و آدم‌کشی چون قاسم‌سلیمانی همراه با سپاه پاسداران به سوریه بود که کشتارهای وحشیانه آعاز شد و واژگونه دروغ همیشگی حکومت و تبهکاران، آن هنگام داعشی هم هنوز در کار نبود. خوانندگان گرامی در این باره نخست این سند را که گفته یک فرمانده سپاه است و نه ضد انقلاب و در آینده می‌تواند به دادگاه نیز ارائه شود را ببینند تا به دنباله پرداخته شود:
https://youtu.be/bxDx-9d6Vx4?feature=shared

از دیدِ حکومت ایران تنها این روش، این فلسفه و روش ضد انسانی نتیجه می‌داد که: "بکش به هر روش که می‌توانی و به کسی نیز پاسخ‌گو مباش". روشی که حکومت آن را بارها وحشیانه در ایران آزمایش کرده بود و همآن را نیز در سوریه به‌کار برد. در حقیقت حکومت اسلامی ایران شریک اصلی جرم و جنایت‌های بشاراسد بوده و هست و در آینده خواهیم دید که این موضوع به دادگاه نیز کشیده خواهد‌شد. فراموش نکنیم که هنگام اعتراض‌های گسترده در عراق نیز تبهکار قاسم سلیمانی چه پیامی به دولت عراق داد: باید از ما یاد بگیرید چگونه تظاهرات‌ها را خاموش (سرکوب) کنید! (بازگفت مفهومی)
دو. آقای عبدی به حضور ضد ایرانی حکومت در سوریه ایراد نداشته که اتفاقن آن را تایید نیز می‌کرده چون هدف بودن در مرزهایِ اسراییل، رساندن پول و جنگ‌افزار به حماس و حزب الله لبنان، حمله به نیروهای غربی به ویژه آمریکایی و آتش افروزی در منطقه بوده است. ایشان در این مقاله به نوشته خود درتاریخ ۲۲ مرداد ۱۳۹۰در روزنامه روزگار اشاره دارد که در بخشی چنین اندرز داده است: "... گمان می‌کنم که ایران هم می‌تواند برای رسیدن به یک راه‌حل مطلوب که خسارات کمتری از حیث منافع مردم سوریه و نیز مردم ایران و حتی مقاومت فلسطین داشته باشد، وارد میدان شود و به اظهارات صرفا دیپلماتیک یک‌سویه بسنده نکند. " آیا این معنایی جز دخالت نظامی برای نگاه‌داشت حکومت اسد در برابر خواست به حق اعتراض‌کنندگان را دارد؟ آقای عبدی جرآت نمی‌کند واژه‌ای در این باره بیان وکند زیرا در اصل ماجرا که پشتیبانی بی چون و چرا از تروریست‌های فلسطینی و کوشش در راه نابودی اسراییل از هر راهی و ضدیت کور با اسراییل و آمریکا بوده است با حکومت هم‌خوان بوده است.
سه. در این باره که اصلاح‌خواهان حکومتی پشتیبان جنایت‌های حکومت در سوریه بوده‌اند، من تردیدی ندارم ولی آن‌چه در نوشته ایشان بیش از همه شگفت‌آور بود این ادعای مسخره ایشان در آبان ۱۳۹۵ در خبرگزاری فارس است که در مقاله خود به آن اشاره کرده است: "در ۴۰۰ سال گذشته هیچ‌گاه شرایط ایران مانند مقطع سال‌های ۸۹ تا ۹۲ و تا امروز (در منطقه) قدرتمند نبوده است؛ یعنی از زمان شاه عباس تاکنون. " آیا ایشان خودش به آن‌چه نوشته است خنده‌اش نمی‌گیرد! این قدرت توخالی، این قدرت که تنها در سایه به‌باد دادن میلیاردها از سرمایه‌های ایران، پرورش مزدور برای ترور، بمب‌گذاری و آدم‌ربایی و... ایجاد ترس و هراس شکل گرفته و تنها در ۱۱ روز در سوریه چون برف آب شد، کجایش: "قدرت منطقه‌ای" است! نتیجه ۴۵ سال هزینه مالی و انسانی در منطقه در برابر چشم همه است: انبوهی کشته و میلیاردها دلار دود شدن سرمایه مردم ایران. اکنون اسراییل نیرومندتر از همیشه، حزب‌الله که دست راست این قدرت منطقه‌ای پوشالی بود از کار افتاده، حماس که دست دیگر ترور حکومت در منطقه بود بریده شده، سوریه بشار اسد که برای این جانیان از خوزستان مهم‌تر بود با آن همه هزینه جانی و مالی از سوی حکومت اسلامی سرنگون شده و از دست رفته و می‌رود که حوثی‌های یمن را نیز سرجایش نشانده و ادب کنند. آیا نباید گفت که بنیان این قدرت ازآغاز بی‌پایه و بر وهم و آرزوی دست‌نایافتنی یک آخوند روانی بوده است؟ نیاز نیست راه دوری برویم تا دوران شاه‌عباس. می‌توان از حکومت محمدرضاشاه یاد کرد. آیا قدرت حکومت شاه در منطقه و رابطه و احترام کشورهای عرب به ایران در دوران محمدرضا شاه قابل سنجش با دورانِ حکومت اسلامی‌ هست؟ آیا عراق در دوران محمدرضاشاه جرأت می‌کرد به ایران تجاوز کند و مگر در پیمان‌نامه الجزایر در ۱۵ اسفند ۱۳۵۳به سود ایران، سهم ایران در اروندرود را به رسمیت نشناخت؟ بخشی از خاک عراق، "ارتفاع‌های میمک" که بنا بر قرارداد باید به عراق پس داده می‌شد را ایران برای پیش‌گیری و حفظ امنیت مرزی خود تا هنگام انقلاب به عراق پس نداد بدون این‌که عراق توان کاری را داشته باشد؛ آیا ایران جایگاه نخست در اوپک را نداشت و سیاست نفتی اوپک را درحقیقت شاه تعیین نمی‌کرد؟ آقای عبدی قدرت را در چه دیده‌اید؟ در آدم‌کشی، ترور، بمب‌گذاری و قاچاق ماده‌های مخدر و لگدکوب کردن همه میثاق‌های شناخته شده جهانی؛ در سرکوب وحشیانه چندین و چند‌باره اعتراض‌های مسالمت‌جویانه شهروندانِ کشور خود؛ در دروغ و ریا و فتنه‌گری و آتش‌افروزی و خود در پناه امن نگهبانان پنهان شدن!

سخن پایانی

از دید من تا آقای عبدی و هم‌اندیشان شکست‌خورده ایشان، شکست و شرکت خود در ویرانی ایران را به روشنی نپذیرند این دست و پا زدن‌ها سودی برای آنان در بر نخواهد داشت.

۱. اصل مقاله ایشان:
https://news.gooya.com/2024/12/post-93528.php



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy