Thursday, Jan 16, 2025

صفحه نخست » امنیت اجتماعی در حکومت استبدادی: مقایسه ترافیک و حجاب، رضا ایران‌دوست

zan3.jpgحکومت برای حجاب اجباری به هر دری میزند تا آنرا امری قانونی، شرعی، خواست مردم، و ضروری نشان دهد، امری که قانونی نیست چون در تعارض با قانون اساسی و قوانین مدنی است، شرعی نیست چرا که جدای مخالفت برخی فقها با حجاب اجباری، اولویت اجرای آن پس از حل منکرات بزرگتری چون دزدی و فساد، دروغ و ریا، و... قرار می‌گیرد، نه پیش از آن. و خوسات مردم نیست چون مطابق نظرسنجی دستگاه‌های دولتی، اکثریت مردم (شامل زنان محجبه) با حجاب اجباری مخالف‌اند. پس دلیل واقعی این اصرار چیست؟

حکومت اسلامی ایران خود به ملغمه‌ای از تضادها و دوگانگی‌ها در همه عرصه‌ها تبدیل شده، حکومتی که با قرائت طالبانی از دین، اسلام را در منع مشروب الکلی و پوشش اختیاری خلاصه کرده و از این پرسش فرار می‌کند که در بین همه کشورهای اسلامی چرا فقط در دو کشور امارت اسلامی افغانستان و جمهوری اسلامی ایران حجاب اجباری است! چرا با وجود این همه نهاد فرهنگی و ناکامی در گسترش فرهنگ رسمی (حکومتی)، بودجه کلان این نهادهای بی ثمر قطع نمی‌شود؟ اگر ادعای مسئولین در دعوت و تحمیل حجاب امری پسندیده است، چرا فرزندان و خانواده آنها (از مراجع عظام تا مقامات سیاسی و...) در اروپا و امریکا و حتی ایران آن کار دیگر می‌کنند؟ چرا نگاه روحانیون به زنان و مردان آنقدر جنسی است در حالیکه در فرهنگ این سرزمین نگاه انسانی حاکم است؟
یکی از شیوه‌های غلطی که حکومت سالهاست با آن خو گرفته و حتی مردم هم تا حدی با آن کنار آمده‌اند، آنستکه حاکمیت به بهانه‌های مختلف (از نبود امکانات گرفته تا تجاهل و فریب مردم) از انجام بسیاری از وظایف خود سرباز می‌زند و همزمان در بسیاری از امور جامعه که جزو اختیارت مردم است ورود کرده و سعی در غالب نمودن خواست و نظر خود دارد. مقایسه ترافیک و حجاب از این منظر جالب توجه است:
آمار میزان جرم و جنایت به تنهایی حاکی از عدم موفقیت نیروی انتظامی کشور است که مهمترین وظیفه‌اش حفظ امنیت و جان و مال مردم است، با این حال حکومت بدون توجه به این مهم، برای بقای خود و سرکوب مخالفان، بدون هیچ محدودیتی به جذب نیرو و تجهیز انواع نیروهای سرکوبگر از جیب مردم فقیر و اقتصاد فروپاشیده ایران می‌پردازد. از این مهم که بگذریم می‌رسیم به پلیس راه و راهنمایی و رانندگی که وظیفه حفظ نظم و تسهیل ترافیک را به عهده دارد. عملکرد ضعیف پلیس همراه با عواملی چون خودروهای غیر استاندارد در کسب رتبه اول دنیا در تعداد کشته و مصدومان شهری و بین شهری محرز است، اما تمرکز ما در اینجا مساله امنیت اجتماعی و مقایسه ترافیک و حجاب است: چرا رانندگی در اکثر شهرهای ایران همراه با احساس تنش و تجربه‌ای ناخوشایند است؟ چرا تخلف از قوانین راهنمایی و رانندگی به صورت امری رایج و عرف درآمده است؟ این پرسش‌ها همراه با بسیاری دیگر، ناشی از فرهنگ ضعیف ترافیک و بی نظمی حاکم بر آن است که یکی از مولفه‌های امنیت اجتماعی را تشکیل می‌دهد و هزینه‌های فراوانی بر جامعه تحمیل می‌کند: از اتلاف وقت و انرژی رانندگان و مسافران تا دیگر هزینه‌های اجتماعی و اقتصادی. اما حکومت با چشم‌پوشی بر این مساله، حجاب را به عنوان مساله و مولفه اصلی امنیت اجتماعی کشور غالب میکند و هزینه بیشتری را به تجهیز گشت ارشاد و تبلیغات مربوطه برای تحمیل پوشش رسمی اختصاص میدهد، برای وکیل الدوله‌ها و قاضی القضات حجاب می‍شود اولویت اول و برای غارتگران و رانت‌خواران فرصتی برای در سایه ماندن.... مقایسه جریمه‌های وضع شده برای تخلف رانندگی و حجاب هم جالب توجه است که در مورد اول قابل چشم‌پوشی و در مورد دوم ساقط کننده فرد از حیات اجتماعی و اقتصادی است! پاسخ این چراها به یک اصل برمی‌گردد: خواست و نیاز مردم برای حکومتهای استبدادی اهمیتی ندارد یا حداقل در اولویت نیست، نظام‌های استبدادی نیاز به کنترل مردم دارند و تاب تحمل مخالفت مدنی مسالمت آمیز را ندارند، بخصوص اگر این مخالفت با نظر دیکتاتور و اساس حکومت در تضاد باشد. حکومت ایران هم تابع این اصل است، مگر آنکه مقاومت مدنی جامعه، استمرار نظام را به مخاطره افکند که در آنصورت حفظ نظام از اوجب واجبات است و میتوان در اصول اعلامی تجدید نظر نمود.

رضا ایران‌دوست
*



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy