ایران اینترنشنال - مارک دوبوویتز، مدیر بنیاد دفاع از دموکراسیها و روئل مارک گرشت، افسر سابق سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا (سیآیای) در امور ایران، در مقاله مشترکی در روزنامه والاستریتژورنال سیاستهای احتمالی دولت دونالد ترامپ در قبال جمهوری اسلامی را بررسی کردهاند.
در ادامه فشردهای از محورهای اصلی این یادداشت آمده است:
سوال مهم: آیا خامنهای حاضر به مذاکره با ترامپ خواهد بود؟
این سوال که آیا علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، حاضر به پذیرش مذاکرات هستهای با دونالد ترامپ خواهد بود یا خیر، موضوعی پیچیده و چند لایه است. بر اساس گزارش وزارت دادگستری ایالات متحده، عوامل جمهوری اسلامی تلاش کردهاند ترامپ را در طول کمپین انتخاباتی ترور کنند.
با این حال، وضعیت شکننده جمهوری اسلامی در خاورمیانه، اقتصاد بهشدت رو بهزوال ایران، سقوط ارزش پول ملی و کمبود انرژی و گاز، همراه با نگرانیهای بسیاری از وفاداران به رژیم درباره توان کنترل جامعه، ممکن است خامنهای را به سمت مصالحه در برنامه هستهای کشور سوق دهد. به هر حال، ایران هماکنون به یک «کشور آستانه هستهای» تبدیل شده است.
سوال مهمتر: ترامپ چه رویکردی اتخاذ خواهد کرد؟
در صورتی که ترامپ مذاکرات هستهای با ایران را بپذیرد، نحوه برخورد او با این مذاکرات تعیینکننده خواهد بود. آیا او با قاطعیت خواهان توقف کاملغنیسازی اورانیوم، تعطیلی تاسیسات و سانتریفیوژهای زیرزمینی و حذف موشکهای بالستیک قادر به حمل کلاهک هستهای خواهد شد؟
آیا او خواستار بازرسی جامع آژانس بینالمللی انرژی اتمی از تمام سایتهای مشکوک هستهای ایران، همراه با دسترسی کامل به اسناد و پرسنل مرتبط خواهد بود؟ اینها همان شرایطی است که بسیاری معتقدند باراک اوباما باید در توافق هستهای ۲۰۱۵ مطرح میکرد، اما نکرد.
یا اینکه ترامپ رویکردی آشتیجویانهتر در پیش خواهد گرفت؟ آیا او حاضر به ارائه میلیاردها دلار تخفیف تحریمی در ازای توقف موقت تولید اورانیوم ۶۰ درصدی ایران و انتقال ذخایر موجود آن به مسکو برای «نگهداری امن» خواهد شد؟ آیا او تحریمها را در ازای تمدید محدودیتهای دوره اوباما در تولید هستهای ایران کاهش خواهد داد، حتی اگر زیرساختهای تسلیحات هستهای همچنان باقی بماند؟
چالشهای رویکردی محدود به برنامه هستهای
صرفنظر از اینکه ترامپ کدام مسیر را انتخاب کند، اگر او نیز مذاکرات هستهای را به رفتار منطقهای جمهوری اسلامی مرتبط نکند، احتمالا به سرنوشت اوباما دچار خواهد شد. هرگونه تخفیف تحریمی میتواند به تامین مالی فعالیتهای مخرب تهران منجر شود؛ از جمله ارسال سلاح به گروههای نیابتی تروریستی در منطقه که جان آمریکاییها و اسرائیلیها را گرفته است.
مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال
چنین وضعیتی بهطور مستقیم امنیت اسرائیل را تهدید میکند. حمله مرگبار حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، بهخوبی نشان داد که تصمیم اوباما برای تمرکز بر برنامه هستهای تهران و نادیده گرفتن فعالیتهای منطقهای آن، در عمل به جمهوری اسلامی برای مسلح کردن دشمنان اسرائیل آزادی عمل گستردهای داده است.
آیا ترامپ از اقدام نظامی اسرائیل علیه ایران حمایت میکند؟ اگر دیپلماسی به جایی نرسد، احتمال اقدام نظامی اسرائیل علیه تاسیسات هستهای ایران افزایش خواهد یافت. ترامپ پیشتر حمایت خود را از هدف قرار دادن تاسیسات هستهای ایران از سوی اسرائیل اعلام کرده است، اما مشخص نیست که آیا این دیدگاه را در دوره ریاستجمهوری نیز حفظ خواهد کرد. حمایت از چنین اقدامی ممکن است شامل ارائه تسلیحات پیشرفتهای نظیر بمب نفوذگر عظیم ۳۰ هزار پوندی (Massive Ordnance Penetrator) به اسرائیل باشد که توانایی نابودی تاسیسات مستحکمی مانند مرکز غنیسازی فردو را دارد. چنین برنامهای نیازمند آموزش گسترده نیروهای اسرائیلی خواهد بود و بدون شک جنجالبرانگیز خواهد شد. نبود این حمایت، توانایی اسرائیل برای اجرای موفقیتآمیز حمله را محدود و اهمیت نقش ایالات متحده را برجستهتر میکند. پیامدهای گستردهتر ژئوپلیتیکی حمله اسرائیل به تاسیسات هستهای ایران میتواند واکنش گسترده تهران را در پی داشته باشد، از جمله حمله به تاسیسات نفتی خلیج فارس. چنین رویدادی نه تنها بازارهای جهانی انرژی را بیثبات میکند، بلکه میتواند کشورهای عرب خلیج فارس را بیش از پیش از مدار نفوذ ایالات متحده خارج کند. تصمیم ترامپ در سال ۲۰۱۹ برای عدم پاسخ به حمله موشکی و پهپادی ایران علیه تاسیسات نفتی عربستان، اعتماد کشورهای منطقه به تعهد واشینگتن را متزلزل کرده است. عدم حمایت از اسرائیل یا مهار تجاوزات جمهوری اسلامی میتواند سعودیها را از پیوستن به «پیمان ابراهیم» که از دستاوردهای مهم دوره ترامپ بود، منصرف کند. علاوه بر این، جایگاه چین و روسیه، به عنوان متحدان بانفوذ جمهوری اسلامی، در منطقه تقویت خواهد شد. چالشهای پیش روی سیاست ایالات متحده در قبال ایران بیش از هر زمان دیگری جدی است. در حالی که اسرائیل از جایگاه و نقش خود در خاورمیانه آگاه است، مشخص نیست که آیا ایالات متحده نیز چنین درکی دارد یا خیر. آینده اسرائیل اکنون بهشدت به این بستگی دارد که آیا آمریکاییها، بهویژه جمهوریخواهان، به سرعت درک خواهند کرد که نادیده گرفتن خاورمیانه نه معقول است و نه امکانپذیر.