هفتهنامه «اکونومیست» در هفته دوم ژانویه ۲۰۲۵ در مقاله به بررسی مشکلات پیش روی دونالد ترامپ در خاورمیانه پرداخته است. تمرکز اصلی مقاله بر تلاشهای ترامپ برای کاهش تنشها میان اسرائیل و حماس، تقویت روابط با کشورهای عربی و «معامله بزرگ» با عربستان سعودی و پیشبرد «پیمان ابراهیم» است. این هفتهنامه پیشبینی کرده است معامله با عربستان به ترامپ برای همسو کردن دولتهای مخالف جمهوری اسلامی در منطقه، کاهش درگیریها در منطقه و بازسازی غزه کمک خواهد کرد
کیهان لندن - در مقدمه این مقاله آمده، حتی قبل از آتشبس در غزه، دونالد ترامپ بازسازی خاورمیانه را آغاز کرده بود. او در پیشبرد آتشبس اسرائیل با لبنان در نوامبر ۲۰۲۴ نقش مؤثری داشت. توافق شکنندهای که بین اسرائیل و حماس در ۱۵ ژانویه ۲۰۲۵ منعقد شد، شدت درگیریها در منطقه را کاهش میدهد و سیاست داخلی اسرائیل را دوباره تنظیم میکند. این توافق همچنین قدرت ترامپ را بر کشورهای عربی که میانجی توافق بود و همچنین بر بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل تقویت خواهد کرد.
اکونومیست با اشاره به مسائل پیچیدهای که ترامپ در خاورمیانه با آنها روبروست، مینویسد: یکی از معضلات، این است که ترامپ چقدر باید برای خاورمیانه تلاش کند؟ او در دولت اول خود «پیمان ابراهیم» را پیش برد که روابط اسرائیل را با چندین کشور عربی عادی و برای اسرائیل و فلسطینیها طرح صلح تنظیم کرد [هرچند با روی کار آمدن دولت بایدن سریعاً کنار گذاشته شد]. دوره دوم ریاست جمهوری او سؤالات پیچیدهتری به همراه دارد، مانند اینکه چه کسی باید بر ویرانههای غزه پس از جنگ حکومت کند؟ معضل دیگر این است که باید بین دیدگاههای مختلف برای آینده منطقه دست به انتخاب بزند: آیا باید جناح راست افراطی اسرائیل را توانمند کند یا آن را محدود کرده و به دنبال یک «معامله بزرگ» با عربستان سعودی باشد؟
چنین معاملهای احتمالاً مزایای جانبی به همراه خواهد داشت، از جمله ایجاد گروهی قویتر از کشورهای خاورمیانه که مخالف جمهوری اسلامی هستند، که این امر را برای آمریکا و متحدانش آسانتر میکند تا جمهوری اسلامی را مهار کرده یا آن را بیش از پیش تضعیف کنند و به میز مذاکره بکشانند. مایک والتز مشاور امنیت ملی جدید دولت آمریکا این موضوع را «اولویت بزرگ» میداند. ترامپ این موضوع را به عنوان بلیت خود برای دریافت جایزه صلح نوبل میبیند.
در ادامه این نوشتار ادعا شده است که نقشه برنامههای جناح راست اسرائیل همچنان بلندپروازانه باقی مانده است. آنها رویاهای خود را برای بازسازی شهرکها در غزه و الحاق کرانه باختری اشغالی دنبال میکنند و در مورد حملات اخیر اسرائیل به لبنان و سوریه خوشبین هستند. یکی از افراطیترین افراد در ائتلاف نتانیاهو، بتسلئل اسموتریش وزیر دارایی است. او دو سال گذشته را صرف تلاش برای انجام الحاق دوفاکتوی کرانه باختری کرده و تغییرات اداری را تصویب کرده که گسترش شهرکهای یهودی را در این منطقه آسانتر میکند. او همچنین تلاش کرده تا تشکیلات خودگردان فلسطینی را که بخشهایی از این سرزمین را اداره میکند از جمله با متوقف کردن درآمدهای مالیاتی که به نام آن جمعآوری میشود ورشکست کند.
وقتی امارات متحده عربی در سال ۲۰۲۰ روابط خود را با اسرائیل بر اساس «پیمان ابراهیم» عادی ساخت، از نتانیاهو یک امتیاز گرفت و او برنامه الحاق بخشهایی از کرانه باختری را کنار گذاشت. مقامات اماراتی میتوانستند ادعا کنند که برای حمایت از فلسطینیها اقدام کردهاند و طرحی را که امید به استقلال فلسطین را از بین میبرد، متوقف کردهاند.
اما نتانیاهو هرگز الحاق را برای همیشه کنار نگذاشته بود زیرا «کلمه تعلیق به دقت توسط همه طرفین انتخاب شد». در این ارتباط دیوید فریدمن سفیر وقت آمریکا در اسرائیل گفت که این موضوع «الان از روی میز کنار رفته، اما این کنار رفتن بطور دائمی نیست.» در پشت درهای بسته، دیپلماتهای آمریکایی و عرب میگفتند که اسرائیل قول داده بود تا پایان سال ۲۰۲۴ به دنبال الحاق نرود.
پروژه «اسرائیل بزرگ»
پروژه اسرائیل بزرگ همچنین طرفدارانی در میان گروه مشاوران ترامپ دارد از جمله مایک هاکابی که احتمالاً سفیر بعدی آمریکا در اسرائیل خواهد بود. هاکابی یک مسیحی است که باور دارد «چیزی به نام شهرک وجود ندارد.» با همه اینها آتشبس در غزه به سمت دیگری پیش میرود. بسیاری از مشاوران نزدیک ترامپ از جمله داماد وی، جرد کوشنر و استیو ویتکاف نماینده او در خاورمیانه، برنامههای بلندپروازانهای برای دیپلماسی منطقهای دارند. اجازه دادن به اسرائیل برای الحاق کرانه باختری ممکن است این برنامهها را به خطر بیندازد و زمینه را برای از سر گرفتن درگیریها با فلسطینیها فراهم کند.
بنسلمان مشتاق توافق با اسرائیل است
اکونومیست در بخش دیگری از این مقاله به رابط واشنگتن و ریاض پرداخته و مینویسد، محمد بن سلمان ولیعهد و حاکم غیررسمی سعودی مشتاق است برای برقراری روابط رسمی با اسرائیل توافق کند. او آن را به عنوان دروازهای برای روابط بهتر با آمریکا میبیند که پیشنهاد یک پیمان دفاعی رسمی، همکاری هستهای و دیگر امتیازات را به کشور وی میدهد. وضعیت فلسطینیها آنطور که برای سایر شاهزادگان سعودی مهم است، برای او اهمیت زیادی ندارد. قبل از جنگ، شاهزاده محمد آماده بود تا معاملهای انجام دهد که به فلسطینیها منافع کمی میدهد: او خواستار این بود که اسرائیل فقط یک اقدام نمادین برای پایان دادن به اشغالگری انجام دهد. اما سال گذشته او را مجبور به اتخاذ مواضع سختتری کرد.
بن سلمان در یک سخنرانی تلویزیونی در سپتامبر ۲۰۲۴ گفت که پادشاهی سعودی تا زمانی که یک دولت فلسطینی ایجاد نشود، روابط خود را با اسرائیل عادی نمیکند. سعودیهای با نفوذ پیشبینی میکنند که بنسلمان در نهایت موضع خود را نرمتر کند. اما در حال حاضر، شرط او به نظر بسیار بالا میآید.
برخی مقامات در واشنگتن و اورشلیم فکر میکنند که شاید از تهدید الحاق کرانه باختری از سوی اسرائیل به عنوان یک فریب استفاده میشود. از همین رو به سعودیها این انتخاب ارائه میشود که: یا روابط خود را با اسرائیل عادی کنید یا نتانیاهو به همپیمانان ائتلافی خود اجازه میدهد که به طرحهایشان ادامه دهند. شاید چنین اولتیماتومی به شاهزاده محمد بهانهای برای توافق بدهد.
بنسلمان نمیتواند مانند همتای اماراتی خود آزادانه عمل کند. او دشمنان زیادی در داخل کشور دارد: شاهزادگان، روحانیون و جاسوسانی که در مسیر قدرت با آنها برخورد کرده است. او همچنین ۱۹ میلیون شهروند دارد که باید به آنها توجه کند، در حالی که امارات فقط یک میلیون نفر دارد. برخی از شهروندان سعودی از برنامه اقتصادی شکایت دارند که آنها را فقیرتر کرده و بسیاری از آنها بر این باورند که اسرائیل در غزه در حال نسلکشی است. گفته میشود که شاهزاده محمد به مقامات آمریکایی گفته است از این میترسد که سرنوشت مشابه انور سادات رئیس جمهور مصر پیدا کند که پس از صلح با اسرائیل توسط اسلامگرایان ترور شد.
یک توافق برای برقراری روابط دیپلماتیک بین اسرائیل و عربستان سعودی باید فراتر از رد الحاق برود. سعودیها خواهان تعهد معتبر اسرائیل به ایجاد یک دولت فلسطینی خواهند بود. این موضوع نیاز به بازسازی سیاستهای اسرائیل دارد، بطوری که نتانیاهو مجبور به مقابله با احزاب جناح راست شود که برای ایجاد یک ائتلاف کارآمد به آنها وابسته است.
پویایی جدید در منطقه
آتشبس غزه نشاندهنده یک پویایی جدید است که در آن ترامپ فشار میآورد تا نتانیاهو فشار افراطیها را در کابینه خود نادیده بگیرد. اما نتانیاهو هنوز از مرز عبور نکرده است: او همچنان بر این عقیده است که جنگ به پایان نرسیده و اسرائیل به دنبال پیروزی کامل بر حماس است. نمایندگان افراطی تهدید کردهاند که از ائتلاف خارج خواهند شد اگرچه ممکن است این تهدید توخالی باشد زیرا نظرسنجیها نشان میدهند که آنها در انتخابات زودهنگام نتیجهی ضعیفی خواهند داشت.
اگر نتانیاهو تهدید آنها را جدی نگیرد چه؟ او یا رهبر اسرائیل آینده ممکن است به دنبال یک معامله بزرگ تحت حمایت ترامپ بروند. اما یک سوال بزرگ باقی خواهد ماند: وضعیت غزه. حماس رهبری ارشد خود و هزاران جنگجو را در طول جنگ از دست داده اما همچنان در میان فلاکتهای منطقه، نیروهای جدید جذب کرده است. آنتونی بلینکن وزیر خارجه پیشین آمریکا در دولت ترامپ در سخنرانی خود در ۱۴ ژانویه ۲۰۲۵ ادعا کرد که ما ارزیابی میکنیم که حماس تقریباً به اندازه تعداد افرادی که از دست داده، جنگجو جذب کرده است.
این گروه جنگهای گذشته خود را با اسرائیل طبق یک الگوی آشنا پیش برده است: به این ترتیب که غزه روزها یا هفتهها تحت بمباران قرار گرفته و بعد پس از فرا رسیدن آتشبس، کشورهای کمککننده وارد میشوند تا خسارات را جبران کنند؛ حماس نیز همچنان کنترل قدرت را حفظ کرده. اکنون آنها امیدوارند اینبار نیز همین کار را انجام دهند. اما اگر اینطور شود، بعید است که غزه به زودی بازسازی شود.
سازمان ملل تخمین زده است که هماکنون ۴۰ میلیون تُن آوار در غزه وجود دارد، به اندازهای که میتواند پارک مرکزی نیویورک را تا عمق هشت متر پر کند. صدها هزار خانه تخریب شدهاند؛ کارشناسان فکر میکنند که بازسازی آنها دستکم تا ۲۰۴۰ طول بکشد. با اقتصاد ویران، تقریباً کل جمعیت به کمکهای خارجی وابسته خواهد بود. بازسازی هزینههای میلیاردها دلار را در بر خواهد داشت اما تعداد کمی از اهداکنندگان غربی یا عرب تمایل دارند با دولتی که تحت کنترل حماس است همکاری کنند.
مقامات سعودی میگویند که تمایل دارند به فلسطینیها کمک کنند، اما آنها میخواهند حماس از قدرت کنار برود. امارات هم همین نظر را دارد، زیرا روابط گرمتری با اسرائیل دارد و از گروههای اسلامی متنفر است. قطر با حماس روابط دوستانه دارد، اما به ویژه با بازگشت ترامپ به کاخ سفید، نگران پیامدهای دیپلماتیک تأمین مالی این گروه است.
حماس ممکن است نتواند در غزه پس از جنگ قدرت را در دست بگیرد، اما هیچ جایگزین راحتی برای حکومت در این باریکه وجود ندارد. باید دید ترامپ چه راه حلی برای حکومت در غزه خواهد داشت. اگر او به دنبال برنامهای عملی برای اداره غزه نباشد، آتشبس همچنان شکننده خواهد ماند. بازسازی باید بخشی از معامله باشد. در این میان، اسرائیل همچنان منزوی خواهد ماند. پایان جنگ، در صورتی که غزه هنوز شبیه یک اردوگاه پناهندگان بزرگ باشد، نمیتواند اعتماد زیادی جلب کند.
در بخش پایانی این مقاله آمده، خاورمیانه تغییرات زیادی کرده، اما به معنای این نیست که هر چیزی در آنجا ممکن است. یک توافق سعودی- اسرائیلی هدف واقعبینانهای در چهار سال آینده است، اما ممکن است نتوان سعودیها را به اجبار مجبور به پذیرش آن کرد.
ترامپ همچنین مذاکرات این معامله را نمیتواند به تنهایی پیش ببرد. او وعده داده است که یک دور جدید از «فشار حداکثری» علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال کند تا آن را به توافقی دیپلماتیک وادار کند که برنامه هستهای آن را محدود نماید و شاید حمایت از شبهنظامیان منطقهای خود را نیز متوقف کند. رویدادهای سال ۲۰۲۴ این شبهنظامیان نیابتی را بهشدت تضعیف کرده است. حزبالله گروه شیعه مورد حمایت حکومت ایران در لبنان، دیگر توان تهدید اسرائیل را ندارد. رژیم اسد در سوریه فروپاشیده و دولت موقت آن به دنبال سازش با اسرائیل است.
اکونومیست که به نظر میرسد حامی تشکیل دولت مستقل فلسطینی است، مدعی شده، توانمندسازی جناح راست اسرائیل این دستاوردها را به خطر میاندازد. به همین علت فلسطینیها هنوز میتوانند خشونت و بیثباتی در سراسر منطقه به راه اندازند. از طرف دیگر، یک صلح پایدار در غزه و یک معامله عادلانه برای فلسطینیها میتواند توافقی را در اختیار ترامپ بگذارد که او به دنبالش است و احتمالاً برای جایزه صلح نوبل به دنبال آن خواهد بود.
توجیهات خانم سخنگوی دولت برای بیل دست گرفتن پزشکیان
"اکراه دارم دربارۀ بیبیسی، به ویژه برنامۀ پرگار"