دیدم نشستی برگزار شده است با عنوان «زندگی و زمانه ی سید ابراهیم نبوی» در دفتر سایت «انصاف نیوز» که مربوط است به قوه ی فوق بدنام قضاییه، با حضور حمیدرضا جلایی پور و غلامحسین کرباسچی و عباس عبدی و احمد زیدآبادی که طبق خبر، دیدگاه های خود را در باره ی او بیان کردند.
اول این که آقایان و «مثلا» یاران قدیم و ندیم، خسته نباشند و دست شان درد نکند که یادی از این طنزنویسِ به فراموشی سپرده شده و از ایران رانده شده کردند و تکه هایی از گذشته و حال او را «مثلا» بی غرضانه بیان کردند اما این حرف ها اگر هم نوشدارویی باشد که نیست، نوشداروی بعد از مرگ سهراب است و تازه ارائه ی این نوشدارو بیشتر در جهت تخریب آن زنده یاد است تا بزرگداشت نام او.
این که آقای نبوی در ابتدای انقلاب فلان بوده و در وزارت کشور کار می کرده و بعد در راه انداختن چند روزنامه ی دگرگون ساز فضای مطبوعات نقش داشته بعد زندانی شده و دائم زیر نظر بوده و عاقبت به خارج آمده و در این سو هم مورد «لطف و عنایت» مخالفان مادر زاد و ازلی و ابدی که از شیرخوارگی شعار «مرگ بر جمهوری اسلامی» می دادند قرار گرفته و از این طرف هم رانده شده این ها نقاط عطفی از زندگی اوست که هر کس به فراخور نگاهش به او و جمهوری نکبت بیان می کند و بر اساس این نقطه ها او را قضاوت می کند.
از نبوی طنزشناس و جامعه شناس و کتابخوان باسواد تیزهوش سخنی در اینجا به میان نمی آورم چون کسانی که یا او را الکی می ستایند یا او را الکی در هم می کوبند، چه موافق و چه مخالف حکومت نکبت، اصولا به این چیزها اهمیتی نمی دهند و نهایتا یک صفت دو قطبی و بیش فعال به او می چسبانند که خلاقیت این نویسنده و محقق و طنزنویس به این دو مورد مربوط بوده و مردم هم از نوشته های او اصلا نفع و لذتی نبرده اند و هزاران نفر در دوران اصلاحات به دنبال خواندن مطالب خواندنی او نبوده اند.
اما جنابانِ برگزار کننده ی نشست بزرگداشت یا یادمان او یک نکته قطعی و صد در صد را بیان نمی کنند چون خطرناک است و آن مخالف صد در صدی بودن آقای نبوی با حکومت نکبت و حاکمیت مذهبی ست که چون این مخالفت مثل مثلا اپوزیسیون با فحش و فضیحت همراه نبوده و مبارزه را در مرگ بر جمهوری نکبت گفتن و مرگ بر خامنه ای گفتن خلاصه نمی کرده لذا جوری با این شخصیت برخورد می کنند که اِی! خدا بیامرز با این که حکومت و رهبر و آخوندها و اسلام عزیز و ائمه ی اطهار و غیر اطهار و از بالا تا پایین حکومت و سرداران را با طنزش رنگی می کرد، و سبْک زندگی شخصی اش هم تومنی هف صنار با سبک زندگی طرفداران غلیظ و رقیق حکومت فرق داشت ولی چون با داریوش سجادی به دیدن پزشکیان رفته بود پس طرفدار حکومت بود و چون به فرمایش جناب کرباسچی، به عنوان بازرس وزارت کشور به اصفهان رفته بود تا در کار او تحقیق کند لذا اصلا خودِ خودِ حکومت بود که به صورت صادراتی به خارج آمده بود و لابد در اثر زدن خوشی به زیر دل اش خود را از هستی ساقط کرد.
عزیز من! شما نبوی را نشناختید ولی تنها کسی که او را شناخت و به خطر روش او در برخورد با خودش پی برد و از ترس،،، جنازه ی او را تحت شدیدترین تدابیر امنیتی دفن کرد، خودِ «حکومت نکبت اسلامی» و دستگاه امنیتی و تبلیغاتی او بود. شما این را نفهمیدید ولی حکومت فهمید.
در این زمینه حرف مستدل و مستند بسیار است که اگر کسی جرات نشست حضوری داشته باشد، این استدلال ها و استناد ها را تقدیم خواهم کرد چون در یک مطلب پانصد ششصد کلمه ای نمی شود یک کتاب کامل را جا داد.
حال که دست ایشان از جهان کوتاه است، لااقل برای ما که می دانیم او «صد در صد» مخالف حکومت نکبت بود روضه ای نخوانید که از مستمعین اشک بگیرید و آبروی او را با حرف های تان ببرید. ما هنوز اینجا هستیم تا دستکم جواب کوتاهی به یاوه گویی های شماها بدهیم.

لزوم شناخت کلیددار جدید کاخ سفید