ترامپ: «اگر با جمهوری اسلامی توافق کنم، اسرائیل ایران را بمباران نخواهد کرد»
با تغییر قدرت در کاخ سفید، گزینههای محتمل یکی پس از دیگری حکومت اسلامی را در زمینگیر کرده است.
طی ده روز خامنهای سه بار موضع عوض کرد که هر کدام ناشی از رد و بدل شدن پیغامهای پنهانی در فضای تیره و تار فراز و نشیب مذاکرات پشت پرده طرفین میتواند تلقی شود. اینک روشن است جمهوری اسلامی در گوشه رینگ گیر افتاده است. ابزارهای بازدارنده در چانه زنی از جبهه مقاومت و نیابتیها و حزبالله و بشار اسد دود شده است. اقتصاد ویران و ورشکسته، و موج اعتراضات مردم جان به لب آمده و تشدید اختلاف درونی، کل حاکمیت را در خود مچاله کرده است.
پس از پایان گرفتن چراغ سبزهای آمریکا در کانالهای محرمانه، بازگشت فشار حداکثری، به صفر رساندن صدور و فروش نفت، کاهش توان مالی در حمایت از تروریسم، لغو معافیتهای فروش صدور نفت از چابهار و به عراق، مسدود کردن دور زدن تحریمها و فروش نفت به پیمانکاران چینی، انزوا و محاصره دیپلماتیک، محروم ساختن از دستیابی به هر نوع تکنولوژی راهبردی جدید در سایه تهدید آشکار نظامی، احتمال فعال شدن مکانیسم ماشه توسط اتحادیه اروپا، چاه خود کندهای است که حکومت را زمینگیر کرده است.
روشن است که حکومت به سیاست بقا و اتلاف وقت روی آورده است. خامنهای میگوید "نه جنگ میشود و نه مذاکره میکنیم". با سیاست نه جنگ نه مذاکره، تلاش برای یافتن مفری که شاید بتواند از بار سنگین شکست بکاهد و راه سومی در مذاکره با اروپا و امید به ایجاد شکافی بین آنها و آمریکا، یافتن بیراههای برای دور زدن تحریمها با تکیه بر "نگاه به شرق" بیابد.
واضح است که مذاکره نام دیگر تسلیم است. بازی دوسر باخت تنها گزینه باقیمانده برای حکومت است. در بنبست کنونی، ردیف کردن سران حماس در تهران جز نمایشی حزنآور و از سر استیصال، معنا نمیشود. جز مصرف کوتاه داخلی برای روحیه دادن و ممانعت از ریزش خودیها ارزش دیگری ندارد.
اما مهمترین نکته این است که حتی اگر حکومت بتواند راهی برای مذاکره با آمریکا و متحدین بیابد، اما جنگ مردم علیه حکومت نه معامله بردار و نه مذاکره بردار است. در مواجه با انقلاب مردم ایران، جز نابودی جمهوری اسلامی و پیچیده شدن طومار آن قابل تصور نیست!
سیامک بهاری
*