اکثریت مردم مظلوم و تحت ستم ما پس از آنکه جمهوری اسلامی به جای شنیدن صدایشان در جنبش «زن، زندگی، آزادی» سرهای عدهای از جوانان را بردار و چشمان عدهای دیگر از آنان را کور کرد غیرت کردند و تصمیم گرفتند به نمایش انتخابات ریاست جمهوری «نه محکم و قاطع» بگویند و گفتند اما عدهای از حامیان شرمگین جمهوری اسلامی که سالهاست لباس نقد سیستم به تن کردهاند اما با شگفتی همه حرکتهای سیاسی آنها به نفع جمهوری اسلامی تمام میشود به اسم روزنه گشایی از مسعود پزشکیان در برابر سعید جلیلی حمایت کردند و برای این حمایت هم حکایتها گفتند و نوشتند.
وقتی صحبت از بی فایده بودن شرکت در انتخابات نه صرفا به دلیل آزاد، عادلانه و منصفانه نبودن آن بلکه به دلیل مشکلات ساختاری قانون اساسی و هیچ کاره بودن رئیس جمهوری میرفت در استدلالی از جنس فقها میگفتند که با رای به پزشکیان حتی اگر دفع افسد به فاسد کنند، قدمی در مسیر درست بر داشتهاند. بعد از چینش کابینه «هماهنگ وتوافقی با آقا» که بیشتر آنان از همپالگیهای قالیباف و جلیلی بودند نه تنها شرمنده نشدند که با زبانی داراز تر گفتند دولت میخواهد کار کند وچنین کابینهای در مسیر شعار «وفاق ملی» پزشکیان است. فی الواقع همان بلایی که با درست کردن ترکیب «مردمسالاری دینی» بر سر «دموکراسی و مردمسالاری» درآوردند و به همان شکلی که جامعه مدنی را هم «مدینة النبی» خواندند ازوفاق هم تفسیری دادند که به قول عوام در قوطی هیچ عطاری پیدا نمیشود.
خاطرم هست در ایام انتخابات عباس عبدی به گونهای از تسلط پزشکیان بر نهج البلاغه حرف میزد و آن را مزیتی بر رقبا میخواند که گویی مثلا رقبا را خلع سلاح میکند. در جمعی از دوستان گفتم والله من از پزشکیان خیلی بیشتر از سایرین میترسم، گفتند چرا؟ گفتم والله اگر این بنده خدا ذرهای به نهج البلاغه باور داشت و آن را فهم کرده بود اصلا پا در این مسیر نمیگذاشت.... آن انتخبات تمام شد و نتیجهاش هم همانی شد که روزنه گشایان میخواستند. عمده حمایت این جماعت روزنه گشا هم از پزشکیان این بود که اگر حاکمیت نمیخواست فرصت عادی سازی روابط با غرب و حل شدن تحریمها ایجاد شود، دست به تائید پزشکیان نمیزد. استدلال ما هم این بود که اگر نظام (بیت و سپاه) تصمیم داشته باشند روابط را با غرب عادی کنند اصلا مگر مهم است چه کسی رئیس جمهوری است؟ پاسخ میدادند که نه، ما هم میگفتیم خب اگر چنین است چه مرگی است که درانتخابات شر کت کنیم؟ به جای استدلال رطب و یابس به هم میبافتند، دلیلش هم این بود که در دولت پزشکیان دنبال صندلی و رانتی برای خود میگشتند و اسم آن را گذاشته بودند روزنه گشایی.
من که از تصمیم منفعت طلبانه این جماعت روزنه گشا که با آنها بزرگ شدهام قند در دلم آب شد، چون کاملا برایم روشن بود با تتمه آبروی خود میان بخشی هایی معدود از مردم قمار میکنند و میسوزند اما داستان به اینجا ختم نمیشود، حالا که روشن شده است که خبری از لغو تحریمها، مذاکره و عادی سازی روابط با غرب نیست و صحبت از مقاومت و دلار ۱۰۰ هزار تومنی و سکه ۸۰ میلونی است نمیتوانند سکوت کنند. محسن رنانی، عباس عبدی، محمد فاضلی، احمد زید آبادی و دیگر روزنه گشایان که چوب لای چرخ ماشین قدرتمند تحریم نمایش مضحک انتخابات گذاشتند لطفا نطقشان مانند روزهای پیش از انتخابات باز باشد و از محاسن پزشکیان بیشتر بگویند. دوستان روزنه گشا لالمانی را کنار بگذارند....
حامد آئینهوند
*