Monday, Feb 17, 2025

صفحه نخست » اپوزیسیون متکثر! خوب یا بد؟ دارکوب*

Alternative.jpgمسیح علینژاد در حمایت از رضا پهلوی: «قابل قبول نیست حذف یکی از مخالفان ج ا از کنفرانس امنیتی مونیخ، من و بسیاری از ایرانیان معتقدیم که اپوزیسیون متکثر است...»!
ایشان یا معنای اپوزیسیون را نمی‌داند یا می‌داند اما مخاطبان خود را خیلی کودن فرض نموده‌اند...
خانم علینژاد!
وقتی عنصر تشکیلات و رهبری از اپوزیسیون گرفته شود، می‌ماند مجموعه‌ی معترضان، نه اپوزیسیون!
"اپوزیسیونی" که متکثر باشد، دیگر اپوزیسیون نیست! اپوزیسیون یعنی اتفاق ذهنی و عینی یک ملت یا دستِ کم، بخش مهمی از ملت ورای عقاید، افکار و مذاهب گوناگون همراه با اتحاد نمایندگان گرایش‌های فکری-سیاسی حول یک محور و هدف مشخص با موجودیت یک رهبری واحد.

اپوزیسیون نسخه‌ای دفاکتو از دولت و حکومت متعارف است که هنوز قالب ملموس و حقوقی در قلمروی یک سرزمین نیافته. همانطور که هر دولت و حکومت‌ صرف‌نظر از صفات حکمرانیِ دموکراتیک، دیکتاتوری و غیره، تحت عنوان رئیس جمهور، نخست وزیر، پادشاه و غیره رهبر دارند، اپوزیسیون هم زمانی موجود خواهد شد که یک رهبری واحد برای به دست گرفتن قدرت داشته باشد. در عالم واقع، فرض یک دولت بی‌رهبر، همانقدر ممکن است که موجودیت یک اپوزیسیون متکثر و بدون رهبر.
حتی در دوره‌های تاریخی آنارشیسم که دولت قدرتِ اعمال حاکمیت را ندارد، هنوز یک رئیس دولت موجود است هرچند بدون قدرتِ کافی در ایجاد نظم و امنیت.
البته همه آزادند در دانشگاه یا در کافه تریا راجع به عقاید و نظرات گوناگون در باب سیاست بحث کنند... اما در عرصه سیاست عملی و مبارزات رهایی‌بخش، بحث بر سر تمرکز قدرت است، نه تکثر قدرت. در سیاست عملی، تکثر اصلاً فضیلتی نیست و جایگاهی ندارد، چون سیاست عموماً عرصه اجراست نه نظریه‌پردازی. پیشرفت و توسعه هر کشور با هر وصفی از حکمرانی مرهون یک کنش سیاسی معین با رهبری واحد است، و صد البته، برای پیروزی از موضع اپوزیسیون چند ده برابر کنشِ سیاسیِ متعارف باید مقید به این اصول بود. این مقتضای ذات هر کنش سیاسی در جغرافیای سیاسی معین یا نیروی خارج از ساختار به عنوان اپوزیسیون است.
اپوزیسیون از دو عنصر وحدتِ عمل و رهبری تشکیل می‌شود تا در کوران مبارزات سلبی علیه حکومت ظالم وقت، آلترناتیو ایجابی را برای اتحاد آحاد ملت در اعتراضات خیابانی اثبات نماید که انگیزه‌ای قوی برای حضور حداکثر مردم ایجاد شود. متاسفانه مخالفان سیاسی زیرکانه از پرداختن به این دو رکن اساسی لازم و ملزوم مبارزه همواره طفره رفته‌اند و تاکنون با کوفتن بر طبل توخالی "اپوزیسیون" به شیوه سلبی، تنها کاری که کرده‌‌اند، نگه داشتن سطح مبارزات مردم ایران در حد اعتراضات خشن و خونین و البته پر هزینه بوده است؛ و هنوز هم تلاش دارند تا با خلط مبحث و سفسطه، تکثرِ نیکو در عقاید و افکار و مذاهب و سبک‌های گوناگون زندگی را که لازمه یک جامعه‌ی سالم و طبیعی بعد از دوره گذار است به ویژگی سیاست عملی تحت عنوان پر طمطمراق «سپهر سیاسی ایران» قبل از سرنگونی سرایت دهند تا که شاید نقشِ اول خود را در این کمیک-تراژدی "اپوزیسیون ایرانی" از دست ندهند.
در اوج جنبش مهسا دستِ خالی این تفکر "اپوزیسیون" به خوبی رو شد که هرگز به نقشِ دست دوم خود در انقلاب ایران رضایت نخواهد داد و حاضر نیست به رغم انتخابات مشخصی که مردم ایران در صریح‌ترین حالت ممکن از تحقق دموکراسی، از سال ۹۶ تا منتهی به جنبش مهسا در کاغذ کف خیابان با قلم قرمز خونشان «رضاشاه روحت شاد» نوشتند، حضور خود را به عنوان نقش مکمل و دستِ چندم جاودانه سازند.
اینکه شاهزاده یکی از مخالفین خطاب شود، چون هنوز هم نمی‌خواهند بپذیرند حضور سایرین در رویداد جرج تاون به اعتبار آبشخور قدرتِ مردم در نمایندگی شاهزاده بود نه صرف موجودیت فردی سایر مبارزین. می‌توان در مورد جزئیات سکانس‌های پشت صحنه نشست، از بی‌اعتنایی تا بلندپروازی‌ها سخن گفت و تاسف خورد که تا چه اندازه حیای سیاسی رضا پهلوی موجب سوءتفاهم‌ها شده است. در این رویداد به جای صحه گذاشتن بر انتخاب مردم در اعلام رهبری شاهزاده، اتوبوسی درب و داغان با کلی مدعی ریاست روانه‌ی فضای سیاسی ایران شد، و هجمه‌ها با سر هم کردن واژگان سیاسی مثل اتحاد ضد دیکتاتوری و ژست دموکراسی، عملاً فرصت ارتقا جنبش را به سطح تشکیل یک دولت در تبعید به محاق برد. ظاهراً قد کشیدن سریع عضو خاندانی که نزدیک به هشتاد سال سیبل روشنفکران و مبارزان مسلح بوده، تف سربالا برای همه مخالفان ج ا محسوب می‌شد.
برای مردم اصلاً قابل هضم نیست که مخالفان هنوز نفهمیده باشند برای تمرکز قدرت و هدایت اعتراضات باید تشکیلات واحد و رهبری داشت. مخالفان نمی‌دانند یا خود را به ندانستن می‌زنند تا زمانی که دولتی بااساس در ایران مستقر نشده، گفتگو از دموکراسی، دیکتاتوری و این قبیل مسائل صرفاً یک شوخی نابخردانه و آب به آسیاب ج ا ریختن است، و مادامیکه از منظر حقوقی قدرت در قلمروی یک جغرافیای سیاسی معین مستقر نشده، نمی‌توان در خصوص موجودیت صفات عارضی حکومت فرضی در آینده بحث و جدل کرد.
پرسش اینجاست که آیا اکنون هم حاضرند به بهانه دموکراسی موجودیت رهبری واحد را زیر سوال ببرند؟ مادامیکه هر مخاطب عامی اتفاقاً می‌بیند کشورهای دموکراتیک قوی‌ترین رهبران جهان را دارا هستند! جز اینکه با این نوع محاورات سیاسی در ارج گذاشتن بر تکثر میان "اپوزیسیون"، مجوز بازی در منطقه خاکستری صادر شده که هم بتوان با ج ا جنگید، هم با نماینده بخش بزرگی از مردم که شاهزاده رضا پهلوی است! فرصت‌هایی که با پیر شدن این یگانه شانس رهایی می‌سوزد و مردمی که در این «لحظات رنج و عذاب» نکبتِ جمهوری اسلامی می‌سوزند.
واعظ فروپاشی کجاست که ببیند با وجود "اپوزیسیونِ" پوشالی، عملاً ده‌ها سال دیگر فروپاشی به تاخیر خواهد افتاد، تا که شاید فقط با معجزه‌ی این مردم، هرچه سریعتر این فضای جعلی خاکستری به فضای طبیعی دوقطبی ج ا-مردم استحاله یابد.
یادمان باشد، پادشاه فقید هم بسیار عاقل‌تر از این ج ا بود و هم بسیار محبوب‌تر و قدرتمندتر، اما آنچه باعث پیروزی بهمن ۵۷ شد، فضای دو قطبی ناشی از اتحاد همه گرایش‌های فکری-سیاسی حول رهبری شخص خمینی بود، کاری که اکنون وطن‌پرستان برای نابودی ج ا حول محور شاهزاده رضا پهلوی انجام می‌دهند.
آیا به جز این یگانه راه، مسیر عملی دیگر برای رهایی از شرّ مطلق سراغ دارید؟

*دارکوب (س. بزرگ نیا، ا. ارسلان و س. ق. کاویان)



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy