معاویه به علت دشمنی با امام اول شیعیان، با علی (در جنگ صفین) و پسرش یزید با امام حسین (در جنگ کربلا) در فرهنگ شیعه شهرت خوبی ندارد. بیشتر اطلاعات ما از این جنگها و به طور کلی از معاویه را تاریخ نویسان عرب و ایرانی در دوران عباسیان به ما دادهاند. اما این اخبار عباسیان از قرن ۸ و ۹ با سکهها و سنگ نبشتههای معاویه از قرن ۷ همخوانی نمیکنند. گزارشهای هم از نویسندگان مسیحی قرن ۷ از معاویه در دست هستند که تفاوت دارند با اخبار عباسیان از این حکمران عرب.
به همین دلیل (به دلیل درست نبودن اخبار عباسیان) میبایست برای بازسازی شخصیت تاریخی (حقیقی) معاویه به سکه، سنگ نوشتهها و همچنین به گزارشهای نویسندگان مسیحی قرن ۷ از این امیرالمؤمنین عرب رجوع کرد
دوران قبل از معاویه
از چهار خلیفه صدر اسلام (خلفای راشدین)، به نقل از سکهشناس ایرانی شمس اشراق، هیج سند و مدرکی (سکه) که در قرن ۷ نوشته، ضرب، یا حکاکی شده باشد پیدا نشده است: "با وجود آنکه تازیان در زمان خلافت (ابو بکر) به فرماندهی خالد ابن ولید به سرزمینهای ساسانیان یورش بردند..... و به خاک ایران دست یافتند لیکن تا کنون سکهای به نام هیچ یک از خلفای راشدین به دست نیآمده است و به نام خلفای راشیدین سکهی ضرب عربستان نیز دیده نشده است. " (۱)
تمام اطلاعات از این چهار خلیفه را تاریخ نویسان عرب و ایرانی حدود ۱۵۰ سال بعد، بدون ارائه یک سند، به ما دادهاند.
اسلام شناس آلمانی باربارا کوستر (Barbara Köster) در کتاب "اشتباه فهمیدن قران " قبل از توضیح دادن سورههای قران فقط در چهار صفحه تاریخ اسلام را بازگو میکند که با تولد محمد در سال ۵۷۰ در مکه شروع میشود و با نام بردن از چهار خلیفه راشدین با این اشاره به پایان میرسد:
" در آخر در سال ۶۶۱ معاویه به قدرت میرسد " و ادامه میدهد: " میشد مفصل تر این دوره (دوره محمد و چهار خلیفه اول) را شرح داد، چون شخصیتهای بیشتری بودند که نقشی در این دوره بازی کردند و اتفاقات بیشتری هم در مکه و مدینه در زمان زندگی محمد پیش امدند، اما میتوان خیلی کوتاه تر هم این دوره را شرح داد. کافی است فقط از معاویه نام برد، چون به قدرت رسیدن معاویه تنها اتفاق تاریخی (حقیقی) است و شخصیتها و اتفاقات قبل از معاویه تخیلی (ساختگی) هستند. (۲)
ارکولف، (Arculf) کشیش فرانسوی، کـه حدود سـال ۶۷۶ (دوران حکمفرمایی معاویه) به اروشلیم سفر کرد و چند روزی هم در دمشق اقامت داشت خبر میدهد که این شهر (دمشق)، در دشتی وسیع قرار دارد که با مداری وسیع از دیوارها احاطه شده است و علاوه بر آن با چندین برج هم مستحکم شده است. در این شهر پادشاه ساراسینها (معاویه) با به دست آوردن امپراتوری خود سلطنت میکند. در آنجا نیز کلیسای بزرگی به افتخار یحیی باپتیست مقدس ساخته شده است. ساراسینهای کافر نیز در همین شهر نوعی کلیسا (quaedam eclesia) ساختهاند که در آن رفت و آمد میکنند
این خبر آرکولف به خوبی با اسناد کتبی (سکهها، پاپیروسها و کتیبه ها) مطابقت دارد که هیچ حاکم عرب قبل از معاویه در دمشق حکومت نمیکرد. (۳)
دو اسلام و باستان شناس اسرائیلی "هودا دی. نوو و جودیت کورن اشاره میکنند: " آنچه که ما میدانیم این است که پایه قدرت معاویه دمشق بود و بیشتر قبیلههای صحرا نشین از معاویه پشتیبانی میکردند تا شهر نشینان. حدود سال ۶۴۰ معاویه به اندازه کافی قدرت داشت که بتواند به عنوان فرماندار سوریه تایید شود. به عقیده ما معاویه حکمران سوریه بود و خارج از اسناد عباسیان سند دیگری از حکومت راشیدین در آن زمان در دست نیست". این دو باستان شناسان ادامه میدهند: " با به قدرت رسیدن معاویه شرایط برای شهروندان این مناطق تغییر نکرد. (۴)
اولین سند کتبی از خلفای عرب سکه معاویه است که در سال ۶۶۲ در داربگرد فارس ضرب شده. معاویه در سکه داراب اسم خود و لقب امیرالمومنین را به خط پهلوی (ماآویا امیری وریوشنیکان) و نه به عربی بر روی سکهها نوشته است. همچنین معاویه بر روی سکه خود اشارهی به نسبت ابی سفیان نکرده است. زبان پهلوی و نماد زرتشت بر روی سکه معاویه نشان میدهد که فرهنگ (سنت) ایرانی در دوران این امیرالمومنین عرب هنوز باب روز و مطرح بود (معاویه)
سکههای معاویه نشان دهنده، یا گواه پیروزی عربها بر ایرانیان نیستند (هیچ مدرک معتبری، به غیر از تاریخ طبری و نویسندگان عرب، که نشان دهد اعراب به ایران حمله کردند در دست نیست). بیشتر به نظر میرسد که معاویه قصد داشت با نوشتن لقب امیرالمومنین به زبان پهلوی و حفظ نمادهای رزتشتی (آتشکده) بر پشت سکهها به یک توافق برسد و همبستگی خود با ایرانیان را نشان دهد. به همین دلیل نیز در سال ۶۶۲، با ضرب سکههای معاویه در داراب، یک امیر عرب به جای پادشاهان ساسانی در ایران به مسند قدرت نشست (شاهان ساسانیان جای خود را به امیرالمومنینها اعراب دادند). این عربهای که در ایران به قدرت رسیدند از خارج، از شبه جزیره عربستان، به ایران نیامده و حمله نکرده بودند، بلکه عربهای ایرانی بودند که اجداد آنها قرنها پیش از اسلام در ایران، بخصوص در شرق ایران، زندگی میکردند و پس از شکست خسرو دوم پرویز از بیزانس در دو جنگ (۶۲۲ و ۶۲۷) در نزدیکی ارمنستان و موصل و از بین رفتن قدرت نظامی ساسانیان توانستند در ایران قدرت را به دست بگیرند (۵).
اسلام شناس آلمانی کرت بانگرت (Kurt Bangert) اشاره میکند: " اگر ما به سکهها مراجعه کنیم اصل و نسب معاویه از جنوب عربستان نبود، بلکه از ایران بود (۶).
همچنین از معاویه نیز یک سنگ نبشته از سال ۶۶۳ با نقش علامت صلیب در حمام شهر قدیمی یونانی - Gadara - ("ام قیس" در اردن) پید ا شده است. حکاکی این نشانه مسیحیت توسط معاویه باعث تعجب اسلام شناسان شده است. سنگ نبشته معاویه به زبان یونانی است. سه تاریخ زمان حکاکی این سنگ نبشته را ثبت کردهاند: تاریخ سال مالیاتی بیزانس، تاریخ سال محلی شهرام قیس و تاریخ بنا به سال عربها (سال ۴۲ عربها). سنگ نبشته معاویه از سال عربها نام برده است و نه از سال هجرت). سنگ نبشته (
برای کرت بانگرت دلیل نقش صلیب بر روی سنگ نبشتهام قیس شهروندان مسیحی در فلسطین و سوریه بودند که معاویه نمیتوانست این مسیحیان را نادیده بگیرد. بانگرت ادامه میدهد: "علامت صلیب دلیل بر مسیحی بودن معاویه نیست، اما هیچ سند (سکه، سنگ نبشته) دیگزی که نشان دهد معاویه مسلمان بوده یافت نشده است". (۷)
وقایع نامه مارونیت (Maronite chronicle) که تا سال ۶۶۴ خبر میدهد اشاره میکند اعراب در اروشلیم معاویه را در سال ۶۶۰ به پادشاهی انتخاب کردند. معاویه در جلجثته تپهای که در آنجا مسیح را به صلیب کشیدند و در جتسیمانی، باغی که در آنجا مسیح شب قبل از به صلیب کشیده شدن عبادت کرده بود، نیایش کرده است (۸).
از طرف دیگر تاریخ شناس دانشگاه یوتا Peter von Sivers (آمریکا) اشاره به مسیحی بودن معاویه میکند: "بعد از خاتمه درگیری بین عربهای شرق و غرب معاویه حدود سال ۶۵۰ پادشاه اعراب سوریه، عراق، ایران و مصر میشود، معاویه خود را یک پادشاه مسیحی میدانست ". (۹)
همچنین دو نویسنده مسیحی قرن ۷ به سیاستهای صلح آمیز معاویه اشاره میکنند:
به نقل از وحنا بن فنکی (john bar Penkaye)، کشیش نستوری "با به قدرت رسیدن معاویه صلحی برقرار شد که ما قبل از او نشنیده و ندیده بودیم" (۱۰).
و کشیش بیزانسی سبئوس نیز به صلح در زمان فرمانروایی معاویه اشاره میکند:
"خیلی خون در ارتش اسماعیلی ریخته شد، افراد زیادی کشته شدند و آنها هم دیگر را کشتند. آنها نتوانستند شمشیر را کنار بگذارند، زندانی نشوند و جنگ در زمین و دریا نکنند تا اینکه معاویه قدرتمند شد و توانست صلح برقرار کنند". (۱۱)
در سنگ نبشتهها و سکههای معاویه اشارهای به اسلام نشده است. چنین به نظر میرسد که معاویه از پیامبر مسلمانان و از اسلام اطلاعی نداشته.
اگر ما به سنگ نبشتهام قیس و اخبار نویسندگان مسیحی قرن ۷ استناد کنیم معاویه یک حکمران عرب مسیحی و صلح جو بود
حالا این پرسش مطرح است که اگر تا به امروز هیچ سند کتبی از قرن ۷ (سکه، سنگ نبشته) از خلفای راشدین پیدا نشده و هیچ نویسنده مسیحی قرن ۷ هم به این چهار خلیفه اول اسلام اشاره نکرده پس چگونه شیعه (بدون نبودن علی) پدیدار شد و شکل گرفت؟
به نقل از اسلام شناس آلمانی سون کالیش شیعه نخست یک جنبش عرفانی (گنوسیسم) بود و علی یک انسان خدایی. علی در یک مبحث عرفانی - ایمانی شکل گرفت، بدو ن آنکه او یک شخصیت تاریخی باشد. علی مدت زمانی بعد (در قرن ۹) به فهرست سه خلیفه دیگر اضافه شد. به نظر میرسد که در مرحله اولیه پدیدار شدن اسلام نقشی برای علی تعیین نشده بود. اما چگونه شیعه که علی را خدا میدانست و جنبش قرانی (سنیها) که خدای بودن مسیح را قبول نداشتند (و همچنین خدایی بودن علی را) به یک توافق رسیدند. برای رسیدن به این توافق میبایست شیعیان از خدایی بودن علی صرفنظر کنند و در عوض سنیها قبول کردند در تاریخ " رستگاری اسلام " علی به پسر عمو، به دادماد پیغمبر و به خلیفه چهارم برگزیده شود (۱۲).
مسعود امیرخلیلی
----------------------------
ع. شمس اشراق ،نخستین سکه های امپراتوری اسلام ، اصفهان 1369 ، ص 38 1 -
2 - Barbara Köster, Der missverstandene Koran, 2015
3 - Adomnán and the holy places, London, 2007, P. 192-194
4 - Yehuda D. Nevo u Judith u Judith Koren, Crossroad to Islam, N.Y. 2003
5 - Karl-Heinz Ohlig, Die dunklen Anfängen, 2007, P. 52-54
6 - Kurt Bangert,, Muhammad, Wiesbaden, 2016, P. 802
7 - Kurt Bangert,, Muhammad, Wiesbaden, 2016
8 - The Seventh Century in the West-Syrian Chronicles, annotated by Andrew Palmer, Liverpool University Press, 1993, P. 31
9 - Peter von Sivers, Christology and Prophetology in the Umayyad Arab Empire. In : Markus Groß / Karl-Heinz Ohlig (Hg.) Die Entstehung einer Weltreligion, Berlin/Tübingen, 2014, P.
279
10 - Yehuda D. Nevo and Judith Koren, Crossroads to Islam, The Origins of the Arab Religion and the Arab State,New York 2003, P. 131
11 - Yehuda D. Nevo, P. 131-132
12 - Seven Kalisch, Der quran als ein Dokument des Konsens, in: Markus Groß/ Karl -Heinz Ohlig ( Hg) , Die Entstehung einer Weltreligion IV, Berlin, 2017, P. 792-793
در واقع معاویه که نامش از روی سکه ها، کتیبه ها (یکی به زبان عربی و دیگری به یونانی) و منابع مکتوب مانند Sebeos، John Phenek و زندگی ماکسیموس Ctedonfessor شناخته شده است، اولین حاکم تاریخی عرب است که از نظر باستان شناسی کامل شده است. و به صورت کتیبه ای تأیید شده است.
In fact Muawiyah, whose name is known from coins, inscriptions ( one in Arabic and one in Greek ) , and written sources such as Sebeos, John Phenek, and the Life of Maximus the Ctedonfessor, is the first historical Arab ruler to be fully archaeologically and epigraphically attested. (2)