Friday, Feb 21, 2025

صفحه نخست » جمهوری‌خواهی که بی‌پیرایه با جمهوری‌خواهان سخن می‌گوید! بابک خطی

Babak_Khati.jpgانتشار مقاله "رضا پهلوی یک گام به پیش؛ توپ در زمین سایر گروه‌ها" باعث ایجاد جنب و جوشی در گروه‌های سیاسی و اجتماعی شد که باید آن را به فال نیک گرفت.

هرچند باید خاطرنشان نمایم عمده‌ی بخش نقدهایی که از طرف دوستان جمهوری‌خواه مطرح شد، صرفا تکرار مواضع قدیمی و اغلب سلبی بود و از اشاره به نقطه عطف یادداشت یعنی سخنان اخیر شاهزاده و نظرات مطرح شده در آن اثری نبود.
به همین دلیل سعی خواهم کرد با توضیحات مجمل و طرح سوالات ساده اما مهم در مورد آینده از همقطاران جمهوریخواهم، به روشن‌تر شدن هرچه بیشتر فضا کمک کنم.
نگاه نگارنده این سطور به سیاست عرصه داد و ستدی است که قرار است در آن با حفظ اصول و ارزش‌های دمکراتیک در نهایت به حداقل‌های آزادی و دمکراسی در ایران برسیم و آن را تداوم بخشیم و پیش نیاز چنین خواسته‌ای تحقق یک گذار دمکراتیک است.

در سخنان اخیر رضا پهلوی نیز من صرفا یک قدم به جلوی موثر و بدون لکنت برای اتحاد را دیده و بدان "اشاره" نموده‌ام.
اصراری بر درستی تحلیلم ندارم، اما یقین دارم که در طرح آن بر اساس پرنسیپ‌های مشخص جلو رفته و از توسل به استانداردهای دوگانه پرهیز نموده‌ام:
اندکی قبل‌تر و در یادداشت "چراغ به دست بر گسل اختلافان میان جمهوری و پادشاهی خواهان" امکان حضور افراد خاندان سلطنتی گذشته در فرایند گذار دمکراتیک بررسی و مشخص شد چنین امکانی بر اساس شواهد و قرائن تاریخی فراهم است:
حضوری که گاه به تشکیل مشروطه سلطنتی انجامیده، گاه فرد مورد نظر مقامی رسمی و اجرایی در حکومت جمهوری بعدی یافته و در اکثر موارد هم تنها یک فعال سیاسی، اجتماعی، فرهمگی و... در نظام آینده باقی مانده است.
نکته مهم‌ اینکه در همه این تجربه‌های زیسته‌ی تاریخی، شخص مورد نظر در "شرایط مساعد" به تحقق گذار دمکراتیک که بحث اصلی امروز ما است کمک کرده است.
من در آنجا، این چالش را به طور واضح مطرح گردم که که اگر رضا پهلوی هم بخواهد چنین نقشی را ایفا کند و واجد آن "شرایط مساعد" گردد، باید شروطی را بپذیرد، بدان متعهد شود و اجرا کند.
حال وقتی می‌بینم که او در این سخنرانی به برخی از مهمترین این شروط ورود و در مورد آن اعلام موضع کرده است؛ مثلا اینکه او برای نقش خود بین گذار و پس از گذار فرق می‌گذارد و می‌خواهد به گذار کمک کند، بر طبل اتحاد می‌کوبد، با تندروها صف بندی می‌کند، از توسعه جامعه مدنی می‌گوید و...
چه باید بکنم؟!
چون جمهوریخواه هستم، منکر آن شوم؟!
در این صورت پس چرا آن شرط و شروط را مطرح کرده‌ام، به جز اینکه دنبال بهانه‌جویی بوده‌ باشم!
اگر می‌گویید این کارها قبلا انجام شده هم باید حواستان باشد که وجه دیگر این سخن این است که نماینده کل گروه‌های جمهوری‌خواه را علینژاد و اسماعیلیون می‌دانید و اگر واقعا به چنین قحط النسا‌والرجالی معتقدید تازه باید پاسخ دهید کجا و توسط چه کسی/کسانی چنین وظیفه‌ای به آنها سپرده شده است؟ شاید هم مذاکراتی انجام شده و ما از آن خبری نداریم که لطفا آن را هم اطلاع رسانی کنید.
در هر حال توپ برای پاسخ متقابل در زمین شما است؛ همین‌قدر پرکتیکال و منطق پرور!
نه قرار است اعتماد مطلق به فرد یا گروهی شود، نه عهد اخوتی ناگسستنی بسته شود، نه مسوولیت غیرمشروطی به کسی تفویض شود و ...
معیار هم در همه جا رعایت اصول حقوق بشری و دمکراتیک است.
وانگهی! رضا پهلوی در این حد خواسته یا توانسته برای اتحاد قدم بردارد.
اصلا بیایید بدبینانه فرض کنیم این گام را نیز کاملا سیاستمدارانه و در جهت منافع خود برداشته است.
نظر جمهوریخواهان در مورد اتحاد و ائتلاف با سایرین چیست؟!
آیا برای تحقق گذار مفهومی به نام ائتلاف و اتحاد را در ذهن دارند یا خود را برای تحقق یک گذار دمکراتیک کافی می‌دانند؟!
و اگر به اتحاد و ائتلاف فکر می‌کنند، برنامه‌شان برای آن چیست؟!
موضوع مهم دیگر اینکه اگر نظر اکثریت مردم در رفراندوم تعیین نوع حکومت، "مشروطه پادشاهی" باشد، برنامه آنان در ساختار نظام آینده چیست؟!
مشارکت در قدرت و همکاری با آن یا قهر و تحریم و هل دادن یک مشروطه بالقوه دیگر به سمت سلطنت مطلقه؟!
اگر رای اکثریت مردم در رفراندوم "جمهوری" باشد چه؟
آن‌گاه تصمیم و برنامه‌تان برای پادشاهی‌خواهان و انتظارتان از آنان چه خواهد بود؟!
و مساله آخر اینکه بالاخره این واقعیت وجود دارد که برخی از مردم ایران پادشاهی‌خواه و اصلا سلطنت طلب هستند و رضا پهلوی را شاه می‌خواهند و می‌نامند.
سوال روشن این است:
اینکه او گفته مرا شاه نخوانید چون خدشه در انتخاب تمام مردم است، بالاخره کار صواب یا ناصوابی بوده است؟!
اگر کار درستی نبوده و فریبکارانه بوده. پس مصداق کار درست برای رضا پهلوی از نظر جمهوریخواهان چیست؟!
اگر وقتی می‌گوید مرا شاه نخوانید نادرست است! پس اگر بگوید "من شاه بلامنازع ایران و به دنبال ایجاد حکومت سلطنتی هستم"، درست است؟!
آیا جمهوری‌خواهان در این صورت با او همراهی خواهند نمود؟!!
شاید هم جمهوری‌خواهان اساسا منکر وجود یک جریان طرفدار سلطنت در ایران هستند و همه باورمندان آن را مشتی فریب‌خورده و نادان می‌پندارند؟!
بالاخره هرچه که باشد بالاخره باید انتخابی داشته باشند و آن را به روشنی در محضر جامعه اعلام نمایند تا برای مردم نیز فرصت برای آشنایی هر چه بیشتر با آنان و نسبت‌شان با گذار پدید آید!
در یادداشت "چراغ به دست.. " نوشتم که نمی‌شود پشت مواضع دوپهلو پنهان شد و به تحقق گذار امید بست؛
آنجا مستقیما پادشاهی خواهان و شخص رضا پهلوی را در این مورد مخاطب قرار پدادم.
حالا هم از جمهوری‌خواهان برای پاسخگویی در این موارد خواهش می‌کنم.
سوالاتی که پاسخ به آنها فضا را شفاف نموده، پیش‌نیاز رنگ حقیقت گرفتن یک گذار دمکراتیک است.

بابک خطی
*



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy