سفر لاوروف به تهران و پایان تلخ ماه عسل بیت و کرملین
فرزانه روستایی
آنچه که در روابط خصوصی رهبر جمهوری اسلامی و پوتین جریان یافت ابتدا یک رابطه عاشقانه سیاسی تمام عیار بود بین دو رهبر خودکامه که یکی با رویاهای اتمی اش ایران را بر باد داد و دیگری با هذیان های کشورگشایانه روسیه را. با مداخله ایران در جنگ اکراین این رابطه سیاسی خیلی زود تبدیل به یک قمار خطرناک شد که مذاکرات پنهانی پوتین و ترامپ بخشی از عواقب آن است.
وقتی کلاغ سیاه و کروکودیل نگاه عاشقانه آغاز می کنند آخرش همین می شود که سرگئی لاوروف پیام می آورد که اگر با ترامپ توافق نکنید ما از آن اکس هایی نیستیم که در مقابل پرواز بمب افکن های بی ۵۲ مجهز به بمب های سنگر شکن ۲۰ تنی بر فراز سایت های هسته ای ایران خود را به خطر بیاندازیم.
امروز مردم ایران دارند ثمره دوستی نظام سیاسی با روسها را با نداشتن آب و برق و گاز و آزادی های سیاسی و داشتن چندین تشکیلات امنیتی و دهها مرکز سرکوب اعتراض های مردمی تجربه می کنند.
کاش ماجرای گره زده شدن سرنوشت سیاسی ملت ایران با بلاهت های مدل روسی فقط به مرور خاطرات رجب صفر اوف خلاصه می شد. صفر اوف در ویدئویی به صراحت می گوید که اگر خرید های هسته ای ایران از روسیه نبود چندین شرکت معظم روسیه ورشکست و نابود می شدند، اما ایران با خریدهای خود این شرکت ها را نجات داد. سند گفته او نیروگاه بوشهر است که نیمی از سال تعطیل و در حال سرویس شدن است و تقریبا صفر درصد در تامین برق ایران نقش دارد، اما بیش از چندین راکتور مدرن کشورهای غربی با تکنولوژی های نسل جدید برای کشور ما هزینه به بار می آورد.
امروز روسها دارند بار خود در جنگ اکراین سبک می کنند. بنا بر ابتدایی ترین توافقی که به گوش می رسد روسیه همه اراضی اشغالی اکراین را در اختیار خواهد داشت و أساسا فضای مذاکرات بین پوتین و ترامپ به شکلی است که گویی اکراین به روسیه حمله کرده و کیف باید تاوان بپردازد. فضای معامله و توافق چنان داغ است که هیچیک از طرف های آمریکایی یا روس از فحاشی به زلنسکی ابایی ندارند تا جایی که او را به گوشه رینگ هدایت کردند تا توافق پوتین ترامپ را تایید نهایی کند.
هیچگاه کسی تصور نمی کرد که ایران و اکراین در تاریخ روابط بین الملل به دو قلویی مبدل شوند برای وجه المصالحه معاملات بزرگ قدرت های بزرگ. ابتدا اکراین را سلاخی کردند و بعد نوبت ایران است تا جایزه غلطیدن در دامن روسها را دریافت کند.
شکی نیست که این همه تجهیزات و تاسیسات و دانش هسته ای خیری برای مردم ایران نداشت. اما مساله فقط پرونده بدنام فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی نیست که بر أساس یک نقشه راه غلط برای رسیدن به آدرسی غلط با اتوبوسی غلط و راننده ای معتاد و نابینا به راه افتاد. البته روسها نیز سوار این اتوبوس بودند و از عاقبت چنین سفری مطلع.
مساله این است که در روند معاشقه سیستم سیاسی ایران با روسیه عملا ساختار سیاسی امنیتی نظامی جمهو ی اسلامی تبدیل به یک ساختار روس تبار شد. روسها فقط به قطعنامه های شورای امنیت علیه ایران رای ندادند، فقط راکتور از رده خارج به ایران نفروختند وفقط بخاطر فروش موشک های از رده خارج اس ۳۰۰ و اس ۴۰۰ به ریش سرداران سپاه نخندیدند. آنها در همه لانه ها / شما بخوانید مراکزی که از نیروهای ملی و میهنی مستقل خالی شدند صد تا صد تا تخم گذاشتند و تخم و ترکه های آنها در حساسترین نهادهای امنیتی و نظامی کشور امروز با لحجه روسی جیک جیک می کنند و حتی دارند مسیر ظهور امام زمان را هموار می کنند.
درست است که روسها در جریان برجام و خرید های نظامی و حتی در عضویت ایران در پیمان شانگهای سنگ اندازی کردند، اما مشکل اصلی اینجاست که ما امروز هزاران سردارسپاهی و بسیجی تسبیح به دست نماز شب خوان داریم که اعتقادی معتقدند هر چیزی در ایران باید به علاوه یا ضربدر روابط با روسیه شود. نمی شود صدها کارشناس وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه را نادیده گرفت که جوانی خود را در پایگاههای آموزشی روسها گذراندند و تکنیک های شکنجه سفید و بازجویی و سرکوب و هدایت شورش های شهری را از سوی اساتید روس فراگرفته اند و امروز به مشاوران روسیه بیش از خود شخص امام زمان اعتماد دارند.
روسها با لطایف الحیل نظام اقتصادی ایران را به جایی کشاندند که ۱۷ هزار میلیارد دلارذخاير نفت ایران نه قابل برداشت باشد، نه قابل فروش باشد، و نه تا حداقل نیم قرن آینده بازاری برای آن پیدا شود. داستان ذخاير گازی نیز ماجرای مشابهی است. معاشقه جمهوری اسلامی با روسها خسارتی را به بار أورد که برخلاف ترکمنچای و گلستان بر روی نقشه قابل نشان داده شدن نیست، اما روسها یک رقیب قدر قدرت منطقه ای را با رفیق بازی و روابط پنهانی و جمع آوری عکس از زندگی خصوصی مسئولان ایرانی را تا خرخره در گل فرو کردند و سفر اخیر لاوروف به ایران فقط گوشه ای از آن است.
آیت الله خمینی بارها و به صراحت تاکید کرده بود که برای حفظ نظام می شود دروغ گفت نماز و حج را تعطیل کرد و حتی طبق احکلم فقهی اتهام زنا به دیگران زد. روسها این سوراخ دعای آشنا را در ایران فراخ و به اتوبانی تبدیل کردند که همه مشغول دروغگویی و اختلاس و هرزگی باشند. هدف نهایی روسها این بود که یک رقیب مهم منطقه ای به نام ایران از درون دچار فساد و فروپاشی شود.
اما مهمترین مساله در روابط روسها با همسایه ژئواستراتژیک و ثروتمندی مانند ایران به دو ملاحظه اساسی باز می گردد:
اول اینکه نفت و گاز ایران هیچگاه به یازار جهانی راه نیابد تا منابع نفت و گاز روسیه و بازارهای روسیه به خطر نیفتد. روسها به این هدف خود رسیدند.
دوم اینکه سیستم سیاسی در ایران و افکار عمومی هیچگاه به سمت غرب و بويژه آمریکا متمایل نشود، زیرا این گرایش خسارت قابل توجهی را متوجه منافع روسها می کند.
امروز افکا رعمومی ایران بیش از هر زمانی و بیش از هر کشور دیگری غربگرا و متمایل به سیستم دمکراتیکی مثل آمریکاست و آینده خود را به همراهی و همگامی با آمریکا می بیند. ما هنوز نمی دانیم پشت پرده معاملات مشکوک پوتین و ترامپ با مرکزیت ایران چه می گذرد. اما این را می دانیم که با وجود خسارات جبران ناپذیزی که به اقتصاد و سرزمین و نفوس و آب و خاک این کشور وارد شده است خارج شدن از مدار روسیه دروازه های تغییرات بسیبار شگفتی را برای ما می گشاید. اتفاقا این، یک امتیاز ذاتی متعلق سرزمینی به نام ایران است که ما را از دیگر کشورهای منطقه متمایز می سازد.
:::

دادخواهی یا پروندهسازی مبتذل؟

سواد و دانایی در جمهوری اسلامی