Monday, Mar 24, 2025

صفحه نخست » من به فکر بهار ایرانم، گیله مرد

Gileh_Mard.jpg
کنار پنجره خانه‌ام درختی شکوفه کرده بود. برف آمد شکوفه‌ها را پوشاند.
گفتم: آخی ... حیف نبود؟ آخر چرا بیگاه شکوفه کرده بودی‌ای درخت؟ مگر نمیدانستی هنوز زمستان است؟
دیروز بالاخره آفتاب آمد، درخشید و رفت.
رفتم به درخت نگاه کردم، شکوفه‌ها سر بر آورده بودند، شکفته شده بودند؛ چه رنگ‌های دلنشینی هم دارند.
انگار نه انگار برف آمده بود؛ انگار نه انگار سرما آمده بود؛ انگار نه انگار باد و توفان تنوره میکشید.
چه کسی از زمستان بی بهار ایران سخن گفته بود؟
چه کسی بود که میگفت یاس‌ها با داس‌ها درو شده‌اند؟
چه کسی بود که میگفت بهار دیگری در راه نیست؟
شکوفه‌ها را می‌بینی؟
بهار ایران در راه است
بقول دوست شاعرم مسعود سپند:
چک چک ناودان خانه من
می‌چکد نیمه شب به چشمانم
نغمه سر میدهد: بهار! بهار!
من به فکر بهار ایرانم

گیله مرد
*



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy