
رفتیم کنسرت خواننده ای که گویا قبلا قاری قرآن بوده حالا توی این بلبشو بازارخواننده پاپ شده و بقول حضرت سعدی« جامه زهد بر گرفته و سجاده به خمار برده است !»
یک عالمه قاپوچی باشی و قلق چی و سالدات و سر عسکر و عالیجاه و ایلچی و زنبورک چی و عجوزک و نوکرک و ارباب نام و ننگ دولت ابد مدت هم آمده بودند
وسط های کنسرت ، آقای خواننده میکروفن را رها کرد و رفت ، ما که از روی لاعلاجی به خر میگوییم خانباجی به خودمان گفتیم : هنوز اول عشق است اضطراب مکن ! لابد رفته است آب بخورد کش بیاید !
خلایق که هاج و واج مانده بودند به مصداق «احمدک خیلی خوشگل بود آبله هم در آورد » بیست دقیقه ای بلاتکلیف نشستند و غر زدند تا اینکه سر وکله جناب هنرمند پیدا شد و رو به تماشاگران محترم فرمود و گفت :طاعات و عبادات تان قبول !
به خودمان گفتیم : عجب ؟ پس این جناب سعدی علیه الرحمه لابد حق داشته است که فرموده است :
طلب کردم ز دانایی یکی پند
مرا فرمود با نادان مپیوند
حالا که الحمدالله کنسرت های ما هم اسلامی شده اند توصیه گیله مردانه ما به تمامی خوانندگان و مزقونچی ها و کنسرت رو ها این است که اگراز این ببعد میخواهند به کنسرتی بروند اول وضو بگیرند، منباب احتیاط یک فقره سجاده و جا نماز هم همراه شان داشته باشند مبادا نمازشان خدای ناکرده قضا بشود .
البته انشا الله تعالی آفتابه هم یادشان نمیرود!
مطلب قبلی...

فاجعه رواندا و قومگرایی، بهروز فتحعلی

فاجعه رواندا و قومگرایی، بهروز فتحعلی