درحالیکه مقامهای ایرانی تلاش داشتند در داخل ایران وانمود کنند که دولت «دونالد ترامپ» هنوز به پذیرش پیشنهاد از سوی ایران برای مذاکرات غیرمستقیم پاسخ نداده، رییسجمهور آمریکا در یک کنفرانس خبری مشترک با «بنیامین نتانیاهو» خبر داد که نهتنها گفتوگوها با جمهوری اسلامی ایران آغاز شده، که ۲۲فروردین۱۴۰۴ دو طرف بهشکل مستقیم و در یک سطح بسیار بالا با هم مذاکره خواهند کرد
فرامرز داور - ایران وایر
ساعاتی بعد از صحبتهای ترامپ در نیمه شب تهران، به نظر میرسد «عباس عراقچی»، وزیر خارجه ایران وادار شد اعلام کند مذاکرات در همان تاریخی که ترامپ گفته بود، «بهشکل غیرمستقیم» در عمان برگزار خواهد شد.
پس از توییت عراقچی و تاکید او بر مذاکره غیر مستقیم در اوایل وقت اداری در تهران هم اعلام شد که مذاکرهکنندگان از ایران خود عراقچی و از آمریکا، «استیو ویت کاف»، نماینده ترامپ در امور خاورمیانه خواهند بود.
به این ترتیب، اظهارات پیدرپی «علی خامنهای» در رد مذاکره با آمریکا که انجام آن را «غیرهوشمندانه، غیرشرافتمندانه و غیرعاقلانه» خوانده بود، از اساس باطل شد.
اعلام زمان و سطح مذاکرات در سالگرد قطع روابط
شروع مذاکره مستقیم وزیر خارجه جمهوری اسلامی و نماینده دولت ترامپ در امور خاورمیانه، درست در سالگرد قطع رابطه رسمی ایران و آمریکا اعلام شد. رابطه جمهوری اسلامی و ایالات متحده با تصمیم «جیمی کارتر»، رییسجمهور وقت آمریکا، ۱۸فروردین۱۳۵۹ و بهدنبال ادامه گروگانگیری در سفارت این کشور در تهران قطع شد و تاکنون در همان وضعیت است.
میتوان تصور کرد که مقامهای ایران باتوجه به تاکید خامنهای بر انجام ندادن مذاکره با دولت ترامپ، علاقمند به فاش شدن آن حداقل در روزهای انجام مذاکره نبودند، اما رییسجمهور آمریکا فضای مذاکرات را طور دیگری پیش برد و البته مجددا تهدید تلویحی کرد که در صورت شکست گفتوگوها، آنچه در انتظار ایران است، خوب نیست.
تا به اینجای کار آمریکا که به نظر می رسد علاقمند به بازیگری امارات متحده عربی است، با میزبانی عمان که سابقه طولانی در میانجیگری بین ایران و آمریکا موافقت کرده است.
در سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۲، ایران و آمریکا با ابتکار عمان، مذاکرات مفصل و مستقیمی در عمان و ازجمله یکی از کاخهای «سلطان قابوس»، رهبر وقت این کشور انجام دادند که سرانجام به ارسال پیام «باراک اوباما» به خامنهای در پذیرش اصل غنیسازی اورانیوم انجامید، که محور اختلافات قدرتهای جهانی و جمهوری اسلامی بود.
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
در ۴۵ سال گذشته، دو کشور از زمان اشغال سفارت آمریکا در تهران و حتی بعد از قطع رسمی روابط نهتنها کانالهای تماس مستقیم خود را حفظ کردند، که بارها مذاکرات رودررویی انجام دادند که خامنهای نامهای متفاوتی بر آنها گذاشته؛ اما برهرحال مذاکره مستقیم با آمریکا محسوب میشود.
مذاکره با فرستاده ریگان در هتل استقلال
مذاکره برای آزادی دیپلماتهای گروگان گرفته شده در تهران با میانجیگری الجزایر انجام شد. حتی در سال ۱۳۶۵، «مک فارلین»، مشاور امنیت ملی «رونالد ریگان» رییسجمهور وقت آمریکا، در سفری فوقالعاده غیرمنتظره به تهران آمد و در هتل استقلال کنونی با مقامهای ایرانی برای فروش سلاح به ایران که در جنگ با عراق بود، مذاکره و توافق کرد.
مذاکرات ایران و آمریکا در دوره رهبری خامنهای در ابعاد مختلفی انجام شده که نقطه اوج آن قبل از گفتوگوهای اتمی، مربوط به دهه ۱۳۸۰ و مذاکره فرمانده وقت نیروی قدس سپاه پاسداران، یعنی «قاسم سلیمانی» بود که بهصورت مستقیم درباره حمله آمریکا و نیروهای ائتلاف به القاعده و طالبان در افغانستان و سپس حمله به عراق در دوره «صدام حسین» است.
ژنرال «دیوید پترائوس» در خاطرات خود گفته است که سلیمانی بارها برای او پیام میفرستاده که تصمیمگیر سیاستهای ایران در منطقه نه فرستادگان سیاسی دولت ایران، که خود اوست و با او میتوان برای پیروزی به توافق رسید.
مدتی بعد از سقوط صدام و استقرار دولت جدید در این کشور که همسو با جمهوری اسلامی بود، خامنهای مجوز مذاکرات ایران و آمریکا «برای کمک به عراق» را صادر کرد که با اینکه به موفقیت مشخصی نرسید، اما در عمل گفتوگوهای مستقیم دو کشور بود. با این حال این گفتوگوها اگرچه با حضور نظامیان دو طرف انجام می شد، اما ماموریت آن به سفرای دو کشور در بغداد سپرده شده بود که نمایندگان سیاسی محسوب میشوند.
مذاکرات در عمان که خامنهای مجوز انجام آن را پس از ابتکار سلطان قابوس و تلاش خیرهکننده «علی اکبر صالحی»، وزیر خارجه وقت در جلب نظر او صادر کرد درحالی آغاز و نزدیک به دو سال انجام شد، که «حسن روحانی»، نماینده خامنهای در شورایعالی امنیت تا زمانی که در سال ۱۳۹۲ به ریاست جمهوری رسید، بهکل از آن بیخبر نگه داشته شده بود.
مذاکره غیرمستقیم، مذاکره غیرممکن
گفتوگوهای پنهانی اما مستقیم ایران و آمریکا در عمان پس از شروع ریاستجمهوری روحانی به سطح وزرای خارجه دو کشور رسید و علنی شد و به مدت ۲۲ ماه ادامه داشت. در دور آخر مذاکرات که در وین انجام شد، دو وزیر خارجه نزدیک به سه هفته در هتل محل مذاکرات بهطور شبانهروزی با هم در تماس بودند.
شاید تنها زمانی که مذاکره بین ایران و آمریکا بهصورت واقعا غیرمستقیم انجام شد، مذاکره دو طرف در دوره ریاستجمهوری «ابراهیم رئیسی» بود که «علی باقری کنی» از اقوام خامنهای، بهعنوان معاون وزیر خارجه از سوی ایران و «رابرت مالی»، مسوول امور ایران در وزارت خارجه آمریکا در وین انجام می دادند.
«انریکه مورا»، از مقامهای ارشد اتحادیه اروپا و بسیار قابلاعتمادتر از او برای جمهوری اسلامی، یعنی «میخاییل اولیانف»، سفیر روسیه در آژانس بینالمللی انرژی اتمی، واسطه تبادل پیام و نامه بین باقری کنی و مالی بود.
این مذاکرات بدون هیچ تفاهمی ماهها ادامه داشت و سرانجام اعلام شد که رابرت مالی هم از سمت خود کنار گذاشته و برخی از گزارشها درباره او منتشر شد که میگفت دلیل این تصمیم، ذخیره اسناد دولتی روی تلفن همراه مالی و ربودن شدن اسناد طبقهبندی شده دولتی توسط هکرها بوده است.
روح مصنوعی مذاکره غیرمستقیم و عباس عراقچی باتجربه وین در عمان
این بار مجددا عباس عراقچی مسوول مذاکره شده است. او در سه ماه اول سال ۱۴۰۰ و در آخرین روزهای دولت روحانی، مسوول مذاکرات با نماینده دولت «جو بایدن» بود که گفته بود علاقمند به بازگشت به توافق اتمی برجام است.
خامنهای شرط مذاکره غیرمستقیم را آنجا مطرح کرد، اما گفتوگوها به روشی که رهبر جمهوری اسلامی خواسته بود، غیرقابل انجام بود. افراد مذاکرهکننده، رابرت مالی، انریکه مورا و با حضور میخاییل اولیانف بودند.
کار در ابتدا به این شکل انجام میشد که عراقچی پیامش را به مورا بدهد، مورا پیام را بگیرد و به هتل دیگری که مالی در آن اقامت داشت ببرد. بعد از اینکه پاسخ مالی آماده شد، آن را دریافت کند و به هتل محل اقامت عراقچی بیاورد.
رابرت مالی هم چند بار از این شیوه مذاکره انتقاد کرده و آن را زمانبر و اتلاف وقت خوانده بود. عراقچی فقط چند ماه پیش از رسیدن به وزارت غیرمنتظره که حاصل مرگ ابراهیم رئیسی در سقوط هلیکوپتر بود، کتابی منتشر کرد و باوجود روحیه محافظه کارانهای که دارد، نظری مخالف خامنهای و مشابهی مالی از خود نشان داد.
او در کتاب «قدرت مذاکره» نوشته است: «عدم انتقال دقیق پیامها که ناشی از روح مصنوعی حاکم بر مذاکرات غیرمستقیم بود و گاهی تردید در صداقت طرف اروپایی یا [عدم] توانایی درست پیامها، اینجانب و رابرت مالی را وادار کرد که در موارد مهم و حساس، رو به تبادل یادداشت مکتوب بیاوریم.»
زبان مذاکرات مستقیم و مکتوب ایران و آمریکا در وین، انگلیسی بود. عراقچی در کتابش نوشته است: «طرف آمریکایی مترجم فارسی نداشت و اگر هم داشت، مطمئن نبودیم تا چه حد قادر بود ادبیات سخت و پیچیده مذاکراتی را که هر کلمهاش حساب شده انتخاب میشد، دقیق ترجمه کند. در مورد خودمان اطمینان داشتم که با برخورداری از کارشناسان و حقوقدانان کارکشته در هیات خود که مسلط به زبان انگلیسی بودند، قادریم منظور خود را به انگلیسی دقیق و درست بیان کنیم.»
با اینکه دستور خامنهای در منع مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا در عمل غیرممکن بود، عراقچی مکتوب بودن آن را هم «واقعا سخت و زمانبر» توصیف کرده است: «در مذاکرات شفاهی اگر جملهای یا کلمهای دقیق بیان نشود، با توضیحات بعدی میتوان آن را تصحیح کرد، یا اگر احساس کنید که طرف مقابل صحبت شما را دقیق متوجه نشده است، امکان توضیح بیشتر وجود دارد؛ ولی در مذاکره مکتوب چنین امکانی نیست و لذا همهچیز باید از همان ابتدا باید با دقت کامل در شکل و محتوا باشد و این نیازمند انرژی و زمان قابل توجهی است. به همین دلیل در مذاکرات وین در بهترین حالت، بیش از یک مکاتبه در روز نمیشد تبادل کرد.»
به این ترتیب، عراقچی سرانجام مجبور شده بود که مذاکره مستقیم اما مکتوب را پیش بگیرد که در ظاهر فرمان خامنهای رعایت شده باشد، اما کار مذاکره هم قابل انجام باشد.
او حالا در عمان قرار است با نماینده ترامپ در امور خاورمیانه مذاکره کند. همچنان اصرار دارد که مذاکرات غیرمستقیم خواهد بود، اما مشکل بتوان پذیرفت که مقامهای عمانی بهعنوان میزبان مذاکرات تا به انتهای گفتوگوها در اتاق بمانند، یا حتی بعیدتر از آن، مذاکره بین دو مقام ارشد دولتی با نامه انجام شود.