Wednesday, Apr 30, 2025

صفحه نخست » تأثیر انفجار بندر رجایی بر روند مذاکرات ایران و آمریکا، ه. آذرخش

azarakhsh.jpgاجازه می‌خواهم نوشته‌ام را با عرض تسلیت به هم‌وطنان عزیزم، به‌ویژه خانواده‌ها و بازماندگان حادثه‌ی تلخ و فاجعه‌بار اخیر، آغاز کنم. در کشوری که هر روز مردم آن بهای سنگین نادانی و نابخردی یک حکومت ضدملی را با جان و مال خود می‌پردازند، چنین فجایعی دیگر غافلگیرکننده نیست.

گرچه بررسی‌ها درباره‌ی عوامل حادثه‌ی بندر رجایی همچنان ادامه دارد، اما صرف‌نظر از اینکه این انفجار، ناشی از خطای انسانی، حادثه یا اقدام تروریستی باشد، پیامدهای آن بر روند مذاکرات ایران و آمریکا آشکار و قابل‌توجه است. این رویداد، همچون زخم دیگری بر پیکر حکومت، موقعیت جمهوری اسلامی را در مذاکرات بیش از پیش تضعیف کرده و این نکته‌ای کلیدی است که باید مورد توجه قرار گیرد.

بر اساس برخی گزارش‌ها، در حملات موشکی جمهوری اسلامی به اسرائیل، حدود یک‌سوم از ذخایر موشکهای بالستیک و یک ششم کل موشک‌های پیشرفته کشور مصرف شده است. اکنون، با انفجار انبارهای سوخت موشکی در بندر رجایی، روند جایگزینی این ذخایر با چالش‌های جدی مواجه شده است. ناامنی و ناتوانی رژیم در حفاظت از محموله‌های حساس، نه‌تنها ظرفیت بازسازی را تضعیف می‌کند، بلکه بدون تردید، زنگ خطری برای تأمین‌کنندگان خارجی آن نیز خواهد بود.

سه محور اصلی مذاکرات--موضوع هسته‌ای، برنامه موشکی و فعالیت نیروهای نیابتی--پیش‌تر نیز مطرح بود. اما امروز، هر یک از این محورها در شرایط متفاوتی قرار دارند. پرونده‌ی نیروهای نیابتی کمابیش پیچیده شده است؛ موضوع موشکی که از سوی سپاه و دیگر جناح‌های تندرو خط قرمز معرفی شده بود، اکنون ضربه‌ای جدی خورده است؛ و درباره‌ی برنامه‌ی هسته‌ای نیز به‌نظر می‌رسد طرفین در حال نزدیک‌شدن به نوعی تفاهم برای عقب‌نشینی از مواضع پیشین هستند.

به‌بیان دیگر، مهم‌ترین مانع مذاکرات--یعنی توان موشکی جمهوری اسلامی--بی‌آن‌که رژیم تمایلی به مذاکره درباره‌اش داشته باشد، عملاً در حال کم اهمیت شدن است. آنچه خط قرمز معرفی می‌شد، امروز به‌واسطه‌ی حادثه‌ای که دلایلش هنوز در پرده‌ای از ابهام است، به‌شدت آسیب دیده است. با توجه به گزارش‌های رسمی مبنی بر نقش «گرمای شدید» و خطر «رطوبت بالای ۶۰ درصد» در انفجار، وقوع حوادث مشابه در نقاط دیگر نیز بعید نیست. نمونه‌اش، آتش‌سوزی اخیر در اتوبان بعثت تهران است که باید دید علت آن چه بوده است.

در این شرایط، حتی اگر حاکمیت همچنان از مذاکره درباره‌ی توان موشکی طفره برود، ممکن است مذاکرات بر محور هسته‌ای ادامه یابد. با توجه به شکنندگی آشکار ساختار دفاعی کشور، به‌ویژه در جهانی که جنگ‌های کلاسیک جای خود را به درگیری‌های مینیاتوری، سایبری و تکنولوژیک داده‌اند، بقای جمهوری اسلامی بیش از پیش زیر سؤال رفته است.

در برابر این رژیم، تنها سه راه باقی مانده است:

۱. ورود به جنگی تمام‌عیار که به نابودی سریع آن خواهد انجامید؛
۲. توافقی نیم‌بند همراه با امتیازدهی به ترامپ، که تنها روند فروپاشی داخلی را تسریع می‌کند؛
۳. پذیرش قواعد بین‌المللی، هم‌سویی با جامعه‌ی جهانی و تغییر مسیر در راستای پیشرفت و پویایی.

اما آیا مبارزه‌ی مردم ایران برای دست‌یابی به زندگی طبیعی، فارغ از خشونت و جنگ، و اندک عقل معاش باقی‌مانده در میان برخی از سردمداران قدرت، می‌تواند جمهوری اسلامی را به تغییر مسیر وادار کند؟
پاسخ این پرسش هنوز روشن نیست. به‌ویژه آن‌که منافع مالی شبکه‌ی مافیایی سپاه همچنان در تضاد با این مسیر قرار دارد. تضمین این تغییر تنها در گرو تداوم حضور مردم در صحنه و پافشاری بر مبارزه‌ی منفی و مدنی است.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy