بهزاد نبوي در گفتوگو با «اعتماد» از چم و خم مذاكره با امريكا و ضرورتهاي پيراموني آن ميگويد
دليلي ندارد مذاكرات را به تابو بدل كرده و از مذاكره كردن بترسيم
مهدي بيكاوغلي - اعتماد
اين روزها روايتها و خرده روايتهاي بسياري درباره ابعاد مختلف مذاكرات مطرح ميشود كه هر كدام از آنها از منظري خاص واجد اهميت ويژه است.
اما در ميان همه اين تحليلها و ارزيابيها، روايت بهزاد نبوي، فعال سياسي اصلاحطلب و چهرهاي كه از يك مسير طي شده با مخاطب سخن ميگويد، شنيدني است.
طي هفتههاي اخير مذاكرات ايران و امريكا را پشتسر گذاشتيم. چند دوره مذاكره انجام شده، برخي تحليلگران ايراني مذاكرات را به معناي ورود ايران به هنگامهاي جديد (در تاريخ سياسي ايران) ارزيابي ميكنند. شما مذاكرات را چگونه ميبينيد؟
همانطور كه قبل از آغاز گفتوگو هم عرض كردم، با لفظ هنگامه خيلي موافق نيستم. دليلي ندارد بحث هنگامه را مطرح كنيم. بحث مذاكره با امريكا يك مذاكره (عادي) است با يك دولت ديگر در راستاي تحقق منافع ملي ايران. يا انجام ميشود و نتيجه ميدهد يا نتيجه نخواهد داد. آنچه ميتوان مورد توجه قرار داد اين است كه دو دور اول مذاكره بيشتر در مورد كليات بوده، مدت مذاكرات هم دويا سه ساعت بوده است. مذاكره اول، دو ساعت و مذاكره دوم، پنج ساعت بود، چون مذاكره به صورت غيرمستقيم انجام ميشود و پيامها را ميبرند و بعد دوباره ميآورند، مينويسند و ميفرستند و (دوباره) برميگردد، خيلي به مسائل جزيي رسيدگي نميشود و به كليات اكتفا ميشود. تا به امروز هم هر دو طرف هم از نتيجه مذاكرات راضي بودهاند. دور سوم حدود هشت ساعت طول كشيد، همزمان با دور سوم مذاكرات، مذاكره كارشناسي هم شروع شد كه نشاندهنده ورود به جزييات است و از اين نظر ميتوان گفت كه مقداري مباحث جديتر شده است. البته بعضيها معتقد هستند خوب بود كه مذاكره به صورت كارشناسي ادامه داشته باشد (متوقف نشود)، ولي گفته شده مذاكرات را براي تبادلنظر، فعلا متوقف كردهاند و تا شنبه آينده مذاكره جديدي نخواهند داشت. شخصا هميشه نظرم نسبت به اصل مذاكره مثبت بوده اما نبايد براي مذاكره خيلي اشتياق نشان دهيم. گفتوگو و مذاكره با همه كشورها و دولتهايي كه مسائلي با آنها داريم مطلوب است، بايد مذاكره انجام شود، دليلي ندارد مذاكرات را به تابو بدل كرده و از مذاكره كردن بترسيم. مذاكره مشكلي ايجاد نميكند و ميتواند نتايج مثبت هم در جهت منافع كشور و ملت ما داشته باشد. اميدوارم كه اين مذاكرات، نهايتا به نتيجه مطلوب برسد. من هميشه هم اميدوار بودهام. البته نبايد عجله كنيم و اشتياق (بيش از حد) نشان دهيم، ولي اگر مذاكره انجام شود و نتايج خوبي داشته باشد، خيلي به نفع ملت و كشور است.
گفته ميشود زمان مباحث مختلف بايد از راه برسد تا بتوان به سمتش حركت كرد. در مورد مذاكرات ايران و امريكا هم گفته ميشود به نظر ميرسد اين دوره، زمان دستيابي به توافق رسيده. با توجه به تجربيات گذشتهاي كه درخصوص امريكا از سالهاي ابتدايي انقلاب تا به امروز داشتهايم، آيا زمان حل معادلات ميان دو كشور فرا رسيده يا نه؟
به نظر من هميشه زمان مذاكره است، از اول انقلاب تا الان هر وقت چنين برنامهاي داشتيم مناسب بوده است. الان هم زمان مناسبي است. خيليها ميگويند الان ايران در موضع ضعف قرار گرفته (و ناچار به مذاكره شده)، معتقدم اينها بدترين مواضعي است كه اتخاذ ميشود. طرف مقابل ممكن است بگويد ايران در موضع ضعف است و دستهايش بالاست كه مذاكره ميكند و تصور ميكند ميتواند امتيازهاي فراواني از ايران بگيرد، اما شخصا اينگونه فكر نميكنم، معتقدم مذاكره در هر شرايطي مفيد و مناسب است و الان هم انجام مذاكرات را تاييد ميكنم.
يعني ايران با مذاكره چيزي را از دست نميدهد؟
بله، حداقل (از بطن مذاكرات) در زمينههاي مختلف مواضع خود و طرف مقابل را متوجه شدهايم. طرف مقابلمان هم اوباما باشد، برژينسكي باشد، بايدن باشد يا ترامپ باز هم براي منافع ملي ايران خوب است، منتها هر كدام از اين اسامي، قلق خاص خودشان را دارند كه در مذاكره بايد به آنها توجه كرد. در كل مذاكرات را به عنوان حركتي كه محصول عقبنشيني ما يا طرف مقابل باشد، نميدانم. برخي افراد و گروهها اين نظر را دارند كه ترامپ الان در بدترين موقعيت قرار گرفته. هيچ كدام از وعدههايي كه طي اين مدت داده، موفق نبوده. گفته ميشود تصميمات اقتصادي ترامپ وضع اقتصاد امريكا را آشفته ساخته. معتقدم يك چنين گزارههايي در تصميمسازيهاي ايران نبايد چندان موثر باشد و اين تصور به وجود بيايد كه الان ترامپ دستهايش بالاست و فقط منتظر اين است كه بتواند با ما به توافق برسد و امتيازي كسب كند. او فردي است كه علاقهمند است دستاورد داشته باشد، هميشه هم در مصاحبههايش ميگويد من در چند روز اول رياستجمهوريام به اندازه هشت رييسجمهور دستاورد داشتهام. اينها را ميگويد، ما هم بايد اين ملاحظات را داشته باشيم منتها بحث ما منافع ملي و منفعت كشور و ملت ايران است. در هر مذاكره هم بايد همينطور باشد.
بحث ايجاد ضمانتهاي اجرايي براي مذاكرات هم توجه بسياري از افراد و جريانات را جلب كرده. ايدههايي مطرح شده مثل بحث زمينهگذاري براي سرمايهگذاري امريكا در كشورمان، همينطور چين، روسيه و كشورهاي اروپايي. مبتني بر اين ايده گفته ميشود اگر مسير مذاكرات از اولويت سياست به سمت اولويتهاي اقتصادي ميل كند، احتمال استحكام توافق بيشتر خواهد بود. نظر شما در اين زمينه چيست؟ دو كشور چگونه ميتوانند براي يك توافق احتمالي ضمانت اجرايي محكم تدارك ببينند؟
مهمترين ضمانت همان ضمانتهاي اقتصادي است و تا جايي كه خبر دارم تا حدود زيادي هم در اين مسير حركت شده. البته نياز نيست اين موارد فعلا زياد باز شوند، اما كارهايي در حال انجام است و فكر ميكنم در تضمين توافقهاي احتمالي موثر خواهد بود. در عين حال معتقدم طرف امريكايي بايد بسته توافق شده را به كنگره امريكا ببرد و آن را به تصويب (كنگره) برساند تا تنها به فرمان رياستجمهوري وصل نباشد. اين روند اين حسن را دارد كه روساي جمهور بعدي نميتوانند به صورت سليقهاي توافق را لغو كنند. ما هم متقابلا (توافق احتمالي با امريكا) را به مجلس برده و آن را به يك قانون لازمالاجرا بدل ميكنيم. البته معتقدم تصويب اين توافق در ايران مشكلي نخواهد داشت و اين كار ميتواند ضمانت بيشتري براي هر نوع توافق احتمالي ايجاد كند.
در مورد دستاوردهاي ايران از مذاكرات هم صحبتهاي مختلفي مطرح است. ايران با چه دستاوردهايي ميتواند مذاكره با امريكا را مطلوب بداند؟
به نظرم مهمترين آورده ما لغو تحريمهاست كه به اقتصاد ما لطمه زيادي زده و ميزند. در مقابل امتيازي كه ايران بايد بدهد اعتمادسازي درخصوص فعاليتهاي هستهاي ايران است.
يكي از تفاوتهاي اين دوره از مذاكرات با تجربههاي قبلي، مخالفان مذاكرات هستند؛ چه طيفهاي مخالف داخلي و چه طيفهاي جنگافروز خارجي. چطور ميتوان مذاكرات را به سمتي هدايت كرد كه متغيرهاي بيروني (در توافق احتمالي) تاثيري نداشته باشند.
در خارج از كشور به جز اسراييل مخالف جدي علني نميشناسم. كاملا مشهود است اسراييلِ نتانياهو به شدت از اين تفاهم و توافق ناراحت است. همين امر نشاندهنده اين است كه مذاكرات (دوجانبه با امريكا) اتفاق خوبي است. البته تضاد شكل گرفته امروز در روابط اروپا و امريكا در طول دهههاي اخير بيسابقه بوده است. در عين حال كه روسيه منافعي دارد كه مايل است ما از غرب دور شويم و به آنها وابسته و نزديك شويم، اما اينها عواملي نيستند كه جلوي مذاكرات را بگيرند.
به عنوان پرسش پاياني به عنوان يك فعال سياسي قديمي چه توصيهاي به دولت و مذاكرهكنندگان داريد؟
هميشه نظرم نسبت به اصل مذاكره مثبت بوده، اما نبايد براي مذاكره خيلي اشتياق نشان دهيم. گفتوگو با همه كشورها مطلوب است، بايد مذاكره انجام شود، دلیلی ندارد مذاکرات را به تابو بدل کرده و از مذاكره كردن بترسيم.
هميشه زمان مذاکره است، از اول انقلاب تا الان هر وقت چنين برنامهاي داشتيم، مناسب بوده است.
معتقدم طرف امريكايي باید بسته توافق شده را به كنگره امريكا ببرد و آن را به تصويب (کنگره) برساند تا تنها به فرمان رياستجمهوري وصل نباشد. این روند این حسن را دارد که روسای جمهور بعدی نمیتوانند به صورت سلیقهای توافق را لغو کنند.
اين مذاكرات، ادامه مذاكرات برجام است با اين تفاوت كه در برجام، طرفهای مقابل ما متعدد بودند، اما در اين مذاكره فعلا طرف ما امريكاست
به نظرم مهمترين آورده ما لغو تحريمهاست كه به اقتصاد ما لطمه زيادي زده و ميزند. در مقابل امتيازي كه ایران بايد بدهد، اعتمادسازی در خصوص فعالیتهای هستهای ایران است.
امروز غنيسازي براي ما مساله حيثيتي شده و بايد همان 3.67 درصد که در برجام پذيرفته بوديم را بپذيريم و در قبالش بتوانيم تحريمها عليه ايران را از میان برداریم.
مكانيسم ماشه در اختيار سه كشور اروپايي است. در اين زمينه باید دقت كنيم. نگوييم تا امريكا اجازه ندهد، اروپا در اين زمينه كاري نميكند، ممكن است (اروپاییها) اين كار را بكنند.
اگر با اروپا، مذاكرات جدي داشته باشيم و همه قول و قرارهايي كه با امريكا قرار است بگذاريم را جداي با امريكا با اروپا هم بگذاريم، در واقع توفيق در مذاكرات با امريكا را هم تضمين كردهايم.
پزشکیان ميگويد هر چه رهبري بگويد من گوش ميكنم. همه (روسای جمهور) هم همينطور بودند. از آقاي هاشمي گرفته تا به امروز همه روساي جمهور بهرغم كمي بحث و گفتوگو (نظر رهبری را پذیرا بودند).
پزشكيان هم نميگويد (با رهبری) بحث و گفتوگو ندارم، ولي نهايتا نظر رهبري را ميپذيرد. بعضي از دوستان اما ميگويند نبايد این موضوع را بر زبان بیاورد.