نگاهی به مناظره بیژن عبدالکریمی در صدا وسیمای جمهوری اسلامی و توهین آشکار به مردم غیور و مقاوم آبادان
در روزگاری که مردم ایران بیش از همیشه نیازمند همدلی، عدالت و احترام متقابلاند، شنیدن سخنانی توهین آمیز از دهان افرادی که عنوان "استاد دانشگاه" را یدک میکشند، نه تنها تأسف بار، بلکه مایه شرمساری و هشدار است. در همین راستا، بیژن عبدالکریمی، در برنامه ای از صدا وسیمای جمهوری اسلامی، بهبهانه نقد دوران پهلوی، به شکلی ناشایست و غیرمنصفانه، مردم شریف و مقاوم آبادان را تحقیر کرد.
اظهارات عبدالکریمی، که از جایگاه رسمی و رسانه ای بیان شد، به درستی واکنش بسیاری از مردم، دلسوزان و فعالان اجتماعی را در پی داشت. چگونه ممکن است مردمی که در کوران جنگ تحمیلی، جانانه از خاک این سرزمین دفاع کردند، امروز هدف تحقیر کلامی کسی قرار گیرند که خود را متفکر و منتقد مینامد؟ مردم آبادان، نه فقط قربانی جنگ، که اسطورهای از ایستادگیاند. و چنین سخنانی، لکه ننگی است بر دامن اندیشه ای که بهجای آگاهی بخشی، بذر تفرقه میکارد.
اما ماجرا به همین جا ختم نمیشود.
در میانه این واکنشها و سکوت برخی، از جمله مجتبی واحدی، یکی از چهرههای تغییرموضع داده و فعال در رسانههای سلطنت طلبِ موسوم به رضا پهلوی، به جای نقد مستقیم اظهارات عبدالکریمی، شروع به سرزنش آن دسته از افرادی کرد که پیش تر نسبت به بیحرمتی سلطنت طلبها به مزار زنده یاد غلامحسین ساعدی موضع گیری کرده بودند، اما امروز در برابر عبدالکریمی سکوت کردهاند.
نکته دردناک اما اینجاست: واحدی که تا دیروز از وفاداران به نظام جمهوری اسلامی بود و با رانت خانوادگی در کنار مهدی کروبی در بنیاد شهید رشد کرد، امروز با چرخشی ناگهانی در هیأت انقلابی تازه کار و تئوریسین سلطنت طلبی در فضای مجازی، ظاهر شده است. او در یادداشتی طعنه آمیز، معترضین به بیحرمتی آشکار سلطنت طلبها به ساعدی را به سکوت در برابر عبدالکریمی متهم کرد، گویی که این دو رویداد باید یکدیگر را خنثی کنند.
این در حالی است که برخورد با هر دو رفتار، وظیفه وجدانی، ملی و اخلاقی هر ایرانی است چه بیاحترامی به یک شهر مقاوم باشد، چه توهین به یکی از بزرگترین نویسندگان تاریخ معاصر ما. هیچ کدام از این دو را نمیتوان توجیه کرد. بی ادبی سلطنت طلبانی که با وقاحت تمام، بر سر مزار غلامحسین ساعدی فریاد زدند و فیلم آن را با افتخار در فضای مجازی پخش کردند، و نیز توهین عبدالکریمی به مردم آبادان، هر دو، چهره زشت بیاخلاقی و سقوط ارزشها را به نمایش گذاشتند.
اما مجتبی واحدی، بهجای موضع گیری اخلاقی در برابر هر دو، تلاش دارد با بازی با کلمات و تغییر اولویتها، جریان وابسته به خود را تطهیر کند و توپ را به زمین دیگران بیندازد. این همان سیاست آشنای ماهیگیری از آب گل آلود است که متأسفانه این روزها در میان برخی از چهرههای سابقاً حکومتی، اکنون سلطنت طلبشده، رواج یافته است.
نتیجهگیری: صدای مردم، نه ابزار رقابت
اگر چیزی از شرافت، فرهنگ و اخلاق باقی مانده باشد، باید بیاموزیم که هیچ کس، از هیچ جناحی، مجاز به توهین به مردم یا مفاخر ملی نیست. چه سلطنت طلب، چه جمهوری خواه، چه دانشگاهی، چه انقلابی. مردم آبادان، با ایستادگی شان، دین خود را به این کشور ادا کردهاند. غلامحسین ساعدی و نادر ابراهیمی نیز با قلم و اندیشه شان، ستونهای فرهنگ ما را برپا داشتند.
ما به عنوان ملت، وظیفه داریم در برابر هرگونه بیاحترامی، از هر سو که باشد، ایستادگی کنیم. این صداقت و انصاف است که ما را از دچار شدن به همان بیماری مزمنی که روشنفکران وابسته و فرصت طلب درگیر آن شدهاند، نجات میدهد.
پارسا زندی (مشاور حقوقی )