Thursday, May 15, 2025

صفحه نخست » سیرن های ادیسه و خردگرایی اروپائیان، مسعود امیرخلیلی

Masoud_amirkhalili.jpgسیرن ها حوری های دریایی بودند که در بخشهای پر صخره دریا می زیستند. آنها آوازی بسیار زیبا و فریبنده داشتند. سیرن ها کشتی ها را با آوای خود به طرف صخره ها می کشاندند و این کشتی ها دیگر باز نمی گشتند

هومر، حماسه سرای یونانی، خبر از سفر بازگشت ادیسئوس از جنگ ترویا به زادگاهش، به جزیره ایتاکا می دهد. ادیسئوس قبل از حمله به ترویا فرمانروای این شهر بود. ادیسئوس و همراهانش در این بازگشت که ده سال به درازا انجامید با ماجراها و خطر های مختلفی روبرو شدند. یکی از این اتفاقات گذشتن کشتی ادیسئوس از نزدیکی این صخره ها بود. ادیسئوس در مسیر بازگشت به زادگاهش مدتی در جزیره آی ای آ ( Aiaia ) توقف کرد. سیرسه، جادوگری که در این جزیره زندگی می کرد، به ادیسئوس هشدار می دهد که پس از شنیدن آوای اغوا آمیز حوریان کشتی را به طرف صخره ها هدایت نکند.

ادیسئوس، از یک طرف اشتیاق به شنیدن آوای ( موسیقی) حوریان دریایی را داشت و از طرف دیگر می دانست با چه خطری خودش و ملوانان مواجعه هستند، اگر کشتی را به سمت صخره ها تغییر جهت دهد. به همین علت ادیسئوس قبل از گذشتن از کنار صخره ها دست به اقدامات ایمنی می زند، به این معنی که اول به پاروزن ها دستور می دهد او را به دکل کشتی ببندند و اقدام بعدی گذاشتن موم در گوش ملوانان بود، با این هدف که آنها آواز اغوا کننده حوریان را نشنوند و کشتی را به سمت صخره ها هدایت نکنند. ادیسئوس، هنگام گذشتن از کنار صخره ها این آواز حوریان را می شنود:

"ای اودیسئوس دلیر، ای سرور بزرگ یونانیان! کشتی خود را به ساحل هدایت کن و به صدای ما گوش فرا ده. زیرا هیچ‌یک از ملوانان با کشتی های سیاه رنگ خود از اینجا عبور نکرده‌اند، مگر اینکه از سرود شیرین ما لذت برده باشند. سپس با شادمانی و حکمت، همانند گذشته، رفتند". ( 1)

ادیسئوس پس از شنیدن این آواز با فریاد از ملوانان می خواهد که او را از دکل آزاد سازند و کشتی را به سمت آوای حوریان هدایت کنند. اما ملوانان نه فریاد ادیسئوس را می شنوند و نه آوای حوریان را: پاروزن ها کشتی ادیسئوس را از کنار صخره ها رد می کنند و به سفر خود به سمت جزیره ایتاکا ادامه می دهند.

اما حالا این پرسش مطرح است که چرا ادیسئوس به جای رفتن به طرف موسیقی و لذت به طرف زادگاه به سفر خود ادامه داد. در جزیره ابتاکا قدرت (فرمانروایی دوباره ) و همسر در انتظار ادیسئوس بودند. به گفته فیلسوف آلمانی آدرنو از همان اول تاریخ (از دوران استوره ی هومر ) هنر از زندگی جدا گشت و لذت بردن از موسیقی ( از هنر ) محدود شد به شور و اشتیاق از راه دور که می بایست حتا از کنارش گذشت .(2 ) اما اگر ادیسئوس این مزیت را داشت که حداقل از آوای حوریان لذت ببرد پاروزن ها از این حق محروم بودند. هگل در بخش " آقا و بنده" در کتاب " پدیده شناسی روح" اشاره می کند که آقا احتیاج به کار کردن نداشت و بنده مایحتاج او را تهیه می کرد، به این معنی که آقا از زندگی لذت می برد و بنده می بایست کار کند. و درست این مبحث هگل در کشتی ادیسئوس اتفاق افتاد: در حالی که پاروزن ها با موم در گوش پارو می زدند ( کار می کردند) آقا از آواز لدت می برد. فیلسوف آلمانی ادامه می دهد: ادیسوس اولین شهروند اروپایی بود که به طور منطقی ( به معنی مدرن امروزی آن) عمل کرد و استوره را پشت سر خود گذاشت. اما این منطق (خردگرایی ) را غربی ها فقط با به بند کشیدن خود و نشنیدن تحقق بخشیدند و می بایست همچنین از غریزه های طبیعی خود هم صرفنظر کنند.

اما آیا سیرن های هومر آژیر های خطر امروز نیستند؟

1 - Die Odyssee, Zwölfter Gesang

2 - Max Horkheimer, Theodor W. Adorno, Dialektik der Aufklärung

مسعود امیرخلیلی



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy