Friday, May 23, 2025

صفحه نخست » داریوش معمار: ما فریب شما را خوردیم، آقای خاتمی

23-3.jpgداریوش معمار در توییتر نوشت: سال ۱۳۷۶ برای نسل من، در میانه ناامیدی و امید، آغاز انحرافی بود به نام اصلاحات؛ مسیری که به بن‌بستی ختم شد و دو نسل را میان تردید و امید، به نابودی کشاند. سید محمد خاتمی با شعار اصلاحات به میدان آمد و با پشتوانه رأی مردم، قرار بود تغییرات اساسی در شرایط کشور ایجاد کند.

اما آنچه در نهایت از او دیدیم، نجات دختر و دامادش و اعزام آن‌ها به آمریکا همراه با تیم دیپلماتیک، به بهانه کلاس زبان بود. همین اقدام، برای نسلی از دانشجویان کتک‌خورده، اخراج‌شده، سانسورشده و جوانان سرخورده، یادآور حقیقتی تلخ شد: اصلاحات، نه مسیر نجات، بلکه شیر اطمینانی بود که نظام برای تخلیه انرژی اجتماعی از آن بهره گرفت.

انحراف اصلاحات، درست از روز افشای قتل‌های زنجیره‌ای آغاز شد؛ جایی که آمران و عاملان اصلی، در امان ماندند. سپس توقیف فله‌ای روزنامه‌ها، فاجعه کوی دانشگاه، و نهایتاً سازش خاتمی با تکنوکرات‌های سازندگی در تقسیم منابع و با دولت پنهان در تقسیم قدرت، آغاز خیانت به امیدهای یک ملت بود. در نهایت، اصلاحات به سه شاخه تقسیم شد:

شاخه نخست، با عبای خاتمی و شعار تحمل و مدارا، در دل قدرت خزید و در نظام جا خوش کرد.

شاخه دوم، از دل اصول‌گرایی با نام «اعتدال» برخاست، تئوری مصالحه درون‌ساختاری را پیش برد و هر زمان لازم بود، مانند دی‌ماه ۹۶، مردم را به گلوله بست؛ نه به پا، که به سر.

شاخه سوم نیز، رانده‌شده همیشگی باقی ماند و با تلاش نافرجام کوشید تا ننگ «اصلاح‌طلبی حکومتی» را از پیشانی خود پاک کند. امروز، پس از ۲۵ سال تجربه، برای نسل من تنها یک امید باقی مانده است: عبور قطعی از جمهوری اسلامی، کنار گذاشتن ولایت فقیه، فرو ریختن دیوار جعلی آن و جدایی دین از سیاست.

این تنها راه پایان دادن به نظامی است که به دستگاهی عظیم از فساد و سرکوب بدل شده است. سید محمد خاتمی، امروز برای ما دیگر نماد امید نیست؛ بلکه نماد تجربه‌ای تلخ از امید بستن به کسی است که حتی خانواده‌اش را نیز از اصلاح ناامید کرد و مقدمات مهاجرتشان را فراهم ساخت، بی‌توجه به میلیون‌ها نفری که در کوران این تلخی جا ماندند.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy