ضرورتی برخاسته از واقعیت سیاسی
با افزایش فشارهای داخلی و خارجی بر جمهوری اسلامی و بالا رفتن احتمال ورود ایران به یک دوران گذار پس از فروپاشی رژیم، پرسشی اساسی, پیش روی تحلیلگران و فعالان سیاسی قرار گرفته است: ایرانِ پس از جمهوری اسلامی چگونه میتواند از خلأ قدرت، ناامنی و آشوبهای احتمالی عبور کند؟
واقعیت آن است که با وجود پایگاه اجتماعی قابلتوجه جریان پادشاهیخواه، بهویژه در میان نسلهایی که خاطرهای مثبت از دوران پهلوی دارند و نیز نسل جوانی که تشنه ثبات و توسعه است، این جریان همچنان از ضعف تشکیلاتی و سازمانی رنج میبرد. محبوبیت روزافزون شاهزاده رضا پهلوی و احترام عمیقی که ملت ایران برای شهبانو فرح پهلوی قائل است، هنوز امکان آنرا نیافته است که به شکلگیری ساختار سیاسی منسجم و کارآمدی منجر شود که بتواند بهتنهایی کشور را از پیچ تاریخی دوران گذار عبور دهد.
در این میان، پیشنهاد برخی ناظران مبنی بر حضور موقت و محدود ایالات متحده و اسرائیل در ایران، نه از منظر دخالتجویی، بلکه بهعنوان نیرویی ثباتبخش در دورهای بحرانی، قابلتأمل است. برخلاف تجربهی تلخ عراق و افغانستان، مردم ایران سابقه و تجربه ای مثبت از همکاری با این کشورها در دوران سازندگی پهلوی دارند. دورانی که با توسعه، مدرنیزاسیون و احترام به حاکمیت ملی همراه بود و نه با تحقیر یا اشغال!
با توجه به بالا بودن خطراتی چون بازگشت دوباره عناصر اسلام گرا به قدرت, تشدید فعالیت های آشوب گرانه و تجزیه طلبانه احزاب و گروههای قوم گرا و یا حتی دخالت بازیگران مخرب منطقهای, که می تواند ایران پسا جمهوری اسلامی را تهدید نماید و احتمال گسترش بیثباتی پس از فروپاشی این نظام را بالا ببرد, حضور محدود و زمانمند قدرتهای غربی, می تواند با هدف حمایت از نیروهای ملی، بازسازی نهادهای حکمرانی و فراهمسازی زمینه انتقال آزاد، مسالمتآمیز و عادلانه قدرت, ضرورتی اجتناب ناپذیر به شمار آید.
در این مسیر، حضور خاندان پهلوی در سپهر سیاسی ایران، با سرمایهای تاریخی، اخلاقی و سیاسی، میتواند بهعنوان محور وحدت ملی در دوران گذار, ایفای نقش کند. شاهزاده رضا پهلوی بارها بر جایگاه ملی خود تأکید کرده و در تعامل با جامعه جهانی، بهویژه کشورهای دموکراتیک، صدای ایرانِ آزاد آینده خواهد بود .
بیآنکه گرفتار شعارزدگیهای بیپایه و هیجانی شویم، باید بر این واقعیت تأکید کنیم که گذار موفق کشور به ثبات، توسعه و روابط صلحآمیز، در فردای فرو پاشی این نظام, نیازمند برنامهریزی، حمایت بینالمللی و حضور چهرههای ملی مورد اعتماد است. ایران ما, همه این ظرفیتهای ملی و تاریخی را در خود دارد. تنها یک گام بنیادی دیگر, تا در کنار هم قرار دادن آنها فاصله داریم. ما هرگز, در طول این ۴۶ سال حکومت اهریمنی, تا به این حد, تا به حقیقت پیوستن این باور ملی, نزدیک نبوده ایم:
ایران ما آزاد خواهد شد!
ایران ما آباد خواهد شد!
- بهروز فتحعلی -

سخنی با هموطنانم در غربتی پایانناپذیر، بهرام فرخی