Saturday, Jun 21, 2025

صفحه نخست » سخنی با هموطنانم در غربتی پایان‌ناپذیر، بهرام فرخی

Bahram_Farokhi_2.jpgبه نام آزادی، به نام ایران
ای هموطنان دردمند و تبعیدیانِ وطن‌پرست!
در این روزهای ملتهب و سرنوشت‌ساز، که قلب ایران زخمی‌تر از همیشه می‌تپد، و آسمان وطن تیره‌تر از هر زمان بر سر مردم ما سایه انداخته، سخنی دارم با شما؛ با شما که سال‌هاست از خانه رانده شده‌اید، اما ایران هنوز خانه دل شماست؛ با شما که در هوای سرد تبعید، گرمای ایران را چون چراغی در دل نگاه داشته‌اید؛ با شما که هر شب در رؤیاهایتان هنوز چهره دوستان و اقوامتان ، عطر کوچه‌های کودکی، و نام خلیج همیشه فارس را می‌شنوید.
ما مردمی هستیم که چهل‌وشش سال، چهل‌وشش سالِ بلند، زیر یوغ یک رژیم خون‌خوار و ارتجاعی جان کندیم؛ رژیمی که نه تنها ایران را به بند کشید، بلکه شرافت، انسانیت، زن، کودک، اقلیت‌های دینی، قومی و جنسی را یکجا به مسلخ برد. از به‌دار کشیدن دگراندیشان تا سنگ‌سار مادران؛ از گلوله به سینه‌ی جوانان بی‌سلاح در خیابان‌ها، تا طناب دار بر گردن نویسندگان و معترضان خاموش؛ این همه را دیده‌ایم. و جهان نیز دیده است. و سکوت کرده است.
اما امروز، تاریخ دوباره تکان خورده است.
اکنون، پس از دهه‌ها ترور و صدور جنگ و ناامنی به منطقه و فراتر از آن، پس از دهه‌ها پرچم‌سوزی و شعار مرگ بر این و آن، پس از گروگان‌گیری دیپلمات ها و شهروندان خارجی، و باج‌گیری هسته‌ای، جامعه جهانی سرانجام به نقطه‌ی انفجار رسیده است. کاسه صبر جهانیان لبریز شده، و دولت اسرائیل، با تصمیمی سرنوشت‌ساز برای نجات خویش، به قلب اختاپوس زده:
ضرباتی کوبنده و حساب‌شده که در عرض چند شب، زیرساخت‌های هسته‌ای و موشکی، و مراکز فرماندهی سپاه پاسداران را درهم کوبیده است. فرماندهان بلندپایه کشته شده‌اند و ساختار امنیتی رژیم دچار لرزش شده است. و در این میان، ما فرزندان ایران، قلب‌مان از دو سو می‌تپد: از یک سو، کورسوی امید به رهایی، و از سوی دیگر، اندوه جان‌های بی‌گناهی که به خاک افتاده‌اند.
بر اساس گزارش‌ها، نزدیک به ۲۵۰ تن از هموطنان غیرنظامی‌مان جان باخته‌اند. آتش و دود و قطع اینترنت، و بی‌خبری مطلق از عزیزان‌مان در داخل کشور، زخمی‌ست که در تبعید هم می‌سوزاند. اما این رنج بی‌پایان، اگر به درستی هدایت شود، شاید درهای آینده‌ای تازه را بگشاید.

در همین اثنا، مذاکراتی در جریان است. برخی بازیگران بین‌المللی، از جمله بخشی از جناح ماگا در دولت ترامپ و برخی کشورهای اروپایی ،شاید به دنبال معامله‌ای دوباره با رژیم باشند؛ معامله‌ای برای مهار موقت موشک و اورانیوم، اما نه برای آزادی مردم ایران. مانند زمانی که صدام حسین پس از شکست در جنگ اول خلیج فارس، زنده ماند و خشم خود را بر سر کردها و شیعیان عراق خالی کرد، این‌بار نیز خامنه‌ای می‌تواند جان سالم بدر برد و انتقام را از نسل جوان ایران بگیرد.
احتمال دوم، روی کار آمدن یک رژیم نظامی است: کنار زدن خامنه‌ای توسط حلقه‌ای از نظامیان، و تشکیل حکومتی مشابه آنچه در پاکستان و مصر و ترکیه دیده‌ایم. یعنی مشت آهنین، توافق پنهانی با قدرت‌های بزرگ، و مرگ کامل رویای آزادی و دموکراسی در ایران.
و اما گزینه سوم...
گزینه سوم، راهی‌ست که هنوز می‌تواند ما را نجات دهد: براندازی کامل رژیم اسلامی با اراده مردم ایران و حمایت جامعه جهانی؛ راهی که نه به معامله با دیکتاتور می‌انجامد، نه به کودتای پنهان نظامیان، بلکه به گشودن دروازه‌های آزادی. این گزینه، که اکنون با حمایت تلویحی دولت اسرائیل و بخشی از جمهوری‌خواهان سنتی در آمریکا به میدان آمده، یک فرصت تاریخی بی‌سابقه برای ما فراهم کرده است.
اما یک حقیقت را باید بدانیم: حتی اگر این رژیم ساقط شود، بدون یک طرح روشن برای آینده، ایران به ورطه آشوب و خلا قدرت خواهد رفت. و اینجاست که ما ، ایرانیان خارج از کشور ، مسئولیتی سنگین داریم.
اکنون پرسش اصلی این است:
ما، تبعیدیان، روشنفکران، فعالان سیاسی و مدنی، چهره‌های فرهنگی، مدعیان آزادی‌خواهی ،چه کرده‌ایم برای روز پس از رژیم اسلامی؟ چه طرحی داریم برای نجات ایران پس از سقوط؟ کدام رهبر؟ کدام شورای انتقالی؟ کدام نقشه راه؟
در داخل و خارج، چهره‌های بسیاری هستند که شایستگی دارند در آینده نقش‌آفرینی کنند. اما در این لحظه، در میان همه نام‌ها، فقط یک نام است که هم در داخل ایران شناخته‌شده و هم در جهان مورد احترام است: شاهزاده رضا پهلوی.
او نه برای سلطنت که برای رهایی ایران ایستاده است. او چهار اصل بنیادین را بارها با صراحت اعلام کرده:
۱. حفظ تمامیت ارضی ایران،
۲. سکولاریسم و جدایی دین از حکومت،
۳. تعهد به حقوق بشر و دموکراسی،
۴. انتخابات آزاد برای تعیین نوع حکومت آینده ، چه جمهوری، چه پادشاهی ، توسط رأی مردم.
اگر او را نمی‌پسندید، اگر نام دیگری در ذهن دارید، اگر گزینه‌ای دارید که از او شایسته‌تر است، اکنون زمان آن است که نام او را اعلام کنید، نه فردا.
یا یک رهبر را انتخاب کنیم، یا شاید بتوانیم یک شورای انتقالی تشکیل دهیم ، همین امروز، نه ماه‌ها بعد.
جهان برای تصمیمات بی‌پایان ما فرصت ندارد.
قدرت های جهان در حال حاضر "منافع و امنیت ملی و ثبات "در منطقه را پیش نظر دارند،"حقوق بشر و دموکراسی" را خود مردم ایران باید تلاش کنند تا نهادینه شود.
اگر تعلل کنیم، راه‌حل اول یا دوم به ما تحمیل خواهد شد. و آن وقت، فرزندان‌مان از ما خواهند پرسید: «در آن لحظه که می‌توانستید کشور را نجات دهید، چرا ساکت ماندید؟»
بیایید از اختلافات شخصی، حزبی و ایدئولوژیک بگذریم. ایران امروز در آستانه یک تحول تاریخی‌ست. اگر این فرصت را از دست بدهیم، شاید دیگر هیچ‌گاه تکرار نشود. ما چهل‌وشش سال منتظر چنین لحظه‌ای بوده‌ایم. چهل‌وشش سال خون، شکنجه، تبعید، تحقیر. اکنون زمان آن است که آن انتظار به پایان برسد.
ای هموطنان عزیز!
اگر امروز نجنبیم، تاریخ ما را نخواهد بخشید.
نه تنها تاریخ، که فرزندان‌مان، آینده‌مان، و وجدان‌مان.
پس برخیزیم. گرد هم آییم. رهبری انتقالی برگزینیم.
و با صدایی بلند و واحد به جهان اعلام کنیم:
ایران دیگر نمی‌خواهد قربانی باشد. ایران دیگر نمی‌خواهد در زنجیر باشد.
ایران می‌خواهد آزاد باشد. با عزت. با رأی مردم. با صلح. با شکوه.
این آخرین فرصت ماست. آن را دریابیم.
با احترام،
یک ایرانی در غربت،
هم‌صدا با میلیون‌ها دل خسته اما امیدوار.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy