Saturday, Jun 21, 2025

صفحه نخست » امریکا منتظر چیست؟

arnz.jpgیوم الفاجعه در برابر روز پیروزی

آیا ایالات متحده به انتظار حادثه‌ای در ابعاد حمله هواپیماهای ژاپنی به پرل هاربر است تا جنگ علیه جمهوری ولایت فقیه را آغاز کند؟

علیرضا نوری‌زاده - ایندیپندنت فارسی

در روزهایی که خانه پدریِ در معرض جنگ ویرانگر در چشم‌های ما به‌غربت‌نشستگان، اشک و خون جاری کرده است، به یاد نوشته‌ای از هم‌قلم فرزانه‌ام، محمد قائد، می‌افتم که در روزهای انتشار خبر حمله احتمالی آمریکا به ایران‌زمین بعد از جنگ آمریکا با صدام حسین، تصویر «یوم‌الفاجعه» را پیش روی ما گذاشت؛ روزی که «دیگر از قلم و دفتر و حتما کامپیوتر خبری نخواهد بود و اهل تهران و ری مویه‌کنان بر ویرانه‌های خانه پدری بر لوحه گلی شرح فاجعه را خواهند نوشت و ۱۰۰ سال مویه‌کنان به دنبال مقصر خواهند گشت». یوم‌الفاجعه را من از او وام گرفته‌ام.

اینکه آمریکا در جنگ جهانی دوم پیش از حمله به پرل هاربر می‌خواست در جنگ شرکت کند یا نه، برای من روشن نیست. تنها از مدارک و مستندات موجود این‌طور استنباط می‌کنم که روزولت، که ته دلش از دست‌اندازی‌های هیتلر به زادگاه اجدادش در اروپا افسرده وعصبانی بود، در کمک رساندن به اروپا تردیدی نداشت، اما از سویی هم ناسیونال‌سوسیالیسم هیتلری و فاشیسم را حریفی قدر برای کمونیسم به حساب می‌آورد. بنابراین فکر می‌کرد اگر کفتار آلمانی به جان خرس روسی بیفتد، در پایان معرکه، وقتی هر دو زخمی و درهم شکسته از پا می‌افتند، اوضاع در نهایت به نفع مردم اروپا خواهد بود. از طرفی می‌پنداشت که ژاپن هم حریفی است که به‌راحتی می‌توان دمش را چید و به حصارش درآورد.

با این حال چرچیل که از درنگ و تردید روزولت کلافه بود، در بسیاری از نامه‌هایش، به روزولت یادآور می‌شد که جهان آزاد در خطر است و آمریکا به‌عنوان پیشوای آزادی و بازرگانی آزاد و نظام سرمایه‌داری و لیبرالیسم در عرصه اندیشه و دادوستد، وظیفه دارد از عموزادگان اروپایی خود حمایت کند. اما تا فاجعه پرل هاربر رخ نداد، تکان دادن جدی روزولت از روی صندلی چرخدارش مشکل به نظر می‌رسید؛ در حالی که تنها ساعتی بعد از آن فاجعه تکان‌دهنده، چراغ‌های کاخ سفید که تا بامدادان روشن بود، از ورود آمریکا به جنگ خبر داد.

این هفته، چراغ‌های اتاق بیضوی کاخ سفید هم مرتب روشن بود. می‌توان لحظه‌ای را تصور کرد که سخنگوی پنتاگون در برابر خبرنگاران ظاهر شود و بگوید: «ملت عزیز آمریکا! ما می‌دانیم جریان افغانستان وعراق شما را از هرچه جنگ است، بیزار کرده و هیچ‌کدام از شما نمی‌خواهید بار دیگر فرزندانتان در یک جنگ هولناک جانشان را از دست بدهند، اما یادتان باشد آنجا در خاورمیانه رژیمی وجود دارد که دیروز فرزندان شما را در مقر تفنگداران دریایی ما در بیروت به قتل رساند. بعد دیپلمات‌ها و کارکنان بی‌گناه سفارت ما را در پایتخت لبنان در یک انفجار مهیب از طریق وابستگانش تکه‌پاره کرد و قبل از آن دیپلمات‌های ما را به مدت ۴۴۴ روز گروگان گرفت. بیش از ۲۰ تن از آمریکایی‌ها را هم در بیروت گروگان گرفت و ویلیام باکلی را زیر شکنجه به قتل رساند. در انفجار خبر، کشیدن نقشه انفجار و رساندن مواد منفجره به عربستان سعودی و آموزش تروریست‌های شیعه را عهده‌دار بود و طی ربع قرن اخیر، با نیابتی‌هایش جان‌وجهان حداقل پنج کشور منطقه را به مرگ و ویرانی کشانده و لبنان و یمن و سوریه را عملا و عراق را بالقوه تصرف کرده است. صدها نظامی و شهروند آمریکایی و اروپایی و عربی را هم به قتل رسانده است و صدها تن نیز زخم‌های گران از این رژیم و وابستگانش بر جان و تن دارند.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

حال شما فکر می‌کنید باید دست روی دست بگذاریم و هیچ اقدامی انجام ندهیم تا دسته‌دسته فرزندانمان با توطئه‌های رژیم حاکم بر ایران نابود شوند و فردا هم که بمب هسته‌ای ساختند، ابعاد باج‌خواهی خود را گسترش دهند و اسرائیل را با یک خطر حقیقی روبرو کنند؟ همه ما نمادهایی از رویای شوم علی خامنه‌ای را در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و بعد از آن شاهد بودیم. ما با فشار بر کره شمالی موفق شدیم نواده کیم ایل سونگ را به تسلیم وادار کنیم، اما او باقی ماند. اگر کار را ناتمام رها نمی‌کردیم و تنها عکس یادگاری دلخوشمان نمی‌کرد، مردم کره شمالی که حالا از بدبختی روزی سه وعده علف می‌خورند، بالاخره بلند می‌شدند و دخلش را می‌آوردند. وضع ایران البته خیلی فرق دارد. بنابراین کار ما سخت‌تر است و... .»

این برداشت من از سخنان یک دوجین مسئول نظامی و سیاسی آمریکا طی روزهای اخیر است. در واقع وقتی آمریکایی‌ها بعد از آنکه با بلبل‌زبانی‌های سرداران سپاه و سپاه قدس از جمله سرداران به لقاءالله‌پیوسته، روبرو شدند و دو روز قبل از دور ششم مذاکرات ویتکاف و عراقچی زیر لبی به نتانیاهو «به پیش» گفتند، بسیاری در تهران یوم‌الفاجعه را می‌دیدند و آخرین فریادها را می‌زنند که فردا خیلی دیر است.

این سو در ولایت غربت، نیز ما دل‌نگران آنیم که با اوهام سید علی آقای «نایب امام زمان» برای تضمین کردن جلوس آقازاده سید مجتبی بر کرسی رهبری و اصرار نتانیاهو برای ویران کردن دسترنج پنج نسل وطن‌پرست و سازنده ایرانی از مشروطیت تا امروز، یوم الفاجعه حقیقت پیدا کند.

بارها در این روزها از خود پرسیده‌ام آیا خامنه‌ای آدمکش و بی‌رحم، مردی که ۳۷ سال کشت و آشوب و فتنه کاشت، باید ادامه یابد؟ او بعد از جنایت‌های پیاپی‌اش در حق مردم ایران و بلاهایی که بر سر لبنان و سوریه و یمن و عراق و در ابعاد فراتر جهان نازل کرد، می‌تواند باقی بماند؟ آیا هزاران مادر و پدر و همسر و برادر و خواهر فرزندان سربلند ایران‌زمین که به فرمان ولی فقیه به قتل رسیدند، اجازه خواهند داد رژیم جنایت‌پیشه بی‌ایمان به مبانی دین و اخلاق و انسانیت بار دیگر بعد از فاجعه، به جان مردم بیفتد و مثل سلفش، جوی خون در اوین و دیگر زندان‌های رژیم به راه اندازد؟ آیا ملت ایران می‌پذیرد مافیای برادران و خواهران و آقازاده‌ها در سپاه و اطلاعات و بسیج همچنان به غارت و کشتار ادامه دهند؟

من چنین نمی‌اندیشم و بر این باورم که منطقه و جهان آزاد نیز ادامه حیات این اختاپوس مرگ و درندگی و غارت را نخواهد پذیرفت. محمد مرندی، پسر بلبل‌زبان طبیب‌حضور سیدعلی و سخنگوی انگلیسی‌زبان «مقام معظم رهبری»، در گفتگو با پیرس مورگان، مصاحبه‌کننده و تحلیلگر سرشناس انگلیسی، با وقاحت می‌گوید که در صورت حمله آمریکا به ما، سکنه قطر و بحرین و امارات باید خانه‌هایشان را ترک کنند.

آیا قطر دوست و برادر که شیخ تمیم آل ثانی و پدرش ۴۶ سال به جمهوری اسلامی خدمت کردند، هم در فهرست قرار دارد؟ و البته کویت و سعودی و مسقط و اردن؟ سید علی که جمعی از ذوب‌شدگان در وجود منحوسش در سپاه و بسیج دارد، گرفتار این وهم کابوس‌گونه‌ است که با حمله آمریکا، جهان اسلام به پا می‌خیزد و رژیم‌های عربی و اسلامی طرفدار آمریکا سرنگون می‌شوند و جهان در چنان هرج‌ومرجی فرو می‌رود که حضرت لاجرم، ظهورش را جلو می‌اندازد و آقایان در رکابش، شمشیر خواهند زد. آیا چنین کسی استحقاق یک روز ماندن هم دارد؟

در کنار ذوب‌شدگان، شمار کثیری از مردم به‌جان‌آمده از رژیم به‌ویژه جوان‌ها را داریم که بعضی با غضب، به ما می‌گویند چرا با عملیات نظامی اسرائیل علیه سپاه و مداخله آمریکا مخالفت می‌کنید؟ اگر آمریکا نبود، مردم عراق از شر صدام حسین رها می‌شدند؟ به شماها چه ربطی دارد! دست از سر ما بردارید و بگذارید آمریکا هم بیاید و این‌ها را سرنگون کند و ما را نجات دهد.

در صحنه البته جمعی از دلال‌ها و سودجویان و پیروان مذهب دلار هم هستند که گمان می‌کنند با هر حمله‌ای، دکان آن‌ها پررونق خواهد شد و چون از پدربزرگ‌ها شنیده‌اند که در جنگ جهانی دوم، خیلی‌ها از فروش لاستیک و برنج و قند و شکر و آهن میلیونر شدند و پدرانشان در جنگ ایران و عراق به ثروت و مکنت رسیدند، تصور می‌کنند فردا نیز جنگ فرصت ثروت‌اندوزی برایشان فراهم می‌کند.

در خارج از ایران نیز ذوب‌شدگان در ولایت مرحوم مسعودمیرزا امیدوارند که اسرائیل و آمریکا تاج نوکری را از سر خامنه‌ای بردارند و روی چارقد خواهر رئیس‌جمهوری بنهد.

شماری از خواب‌رفتگان هم در قهوه‌خانه نوستالژیک کنار ویلای عموجان در نمک‌آبرود، برای پیروزی نتانیاهو و دونالد ترامپ در آمریکا سفره ابوالفضل می‌اندازند و در لندن هر روز صبح برای کور کردن چشم حسودان ترامپ و نتانیاهو یک مشت اسپند روی آتش می‌ریزند.

در چنین فضایی، صدای آن‌ها که می‌دانند در صورت ادامه فاجعه، تلاش‌های چهار پنج نسل ایرانی برای ساختن خانه پدری یک‌شبه به باد خواهد رفت، کمتر شنیده می‌شود. در حالی که اگر امروز گروه‌های به‌اصطلاح اپوزیسیون در دو سوی مرز به جای اینکه مثل کشیش‌های کلیسای بیزانس در قسطنطنیه‌ــ که هنگام حمله سلطان محمد فاتح، توی سروکله هم می‌زدند که میخ‌های صلیب مسیح به لاهوتش خورد یا ناسوتش‌ــ از بحث ملال‌آور و تکراری «میخ ۲۸ مرداد به لاهوت ملت ایران فرو رفت یا به ناسوتش»، دست بردارند و در اندیشه جلوگیری از تحقق یوم‌الفاجعه باشند و درعین حال، بدیلی حداقل در حد چند حکومت سایه را به مردم ایران و جامعه بین‌المللی عرضه کنند، می‌توان امیدوار بود که در برابر اراده اکثریت ملت ایران برای کندن شر «خناسان» و در عین حال حفظ یکپارچگی خانه پدری، جامعه بین‌المللی و به‌ویژه ایالات متحده بپذیرد که یار شاطر ملت ایران باشد نه بار خاطرش و نویدبخش سازندگی و آزادی و عدالت شود، نه پیام‌آور ویرانی و مرگ و حکومت نظامی.

به اعتقاد من، با تامل در مواضع ملی و صادقانه شاهزاده رضا پهلوی می‌توان به برنامه ۱۰۰ روزه دوران گذار او اعتماد کرد و به ولیعهد ایران دست یاری داد. ملت رشید و خردمند ایران هرگز تن به استبداد نخواهد داد و رضا پهلوی هم هیچ جلوه‌ای از یک مستبد را با خود ندارد؛ نه در رفتار و نه در گفتار.

و سخنی با نیروهای مسلح

برای من تردیدی نیست علی‌رغم تربیتی که ماموران عقیدتی‌ــ‌سیاسی ارتش و حفاظت اطلاعات از فردای انقلاب، بر ارتشی‌های ما تحمیل کردند، به اضافه ریش و تسبیح و مراسم سینه‌زنی با حضور سرلشکر ستاد دکتر عبدالرحیم در حال نوحه دو طفلان مسلم خواندن و زنجیرزنی دریادار ایرانی به همراه دلاوران نیروی دریایی در پایگاه دریایی حُربن یزید ریاحی در ناو زیردریایی طارق مجهز به اژدرهای طیرا ابابیل و...، ارتش ما تا سقف ۹۰ درصد از نظامیان ملی، عاشق خانه پدری و فداکار و دلاور تشکیل شده که طی ۴۶ سال گذشته، زخم‌های بسیاری نه فقط از دشمن در جبهه‌ها بلکه از اهل ولایت فقیه بر جان و تنش وارد شده است. این ارتش به روی مردم آتش نخواهد گشود و به روز واقعه، کنار مردم خواهد بود.

می‌رسیم به سپاه؛ نیرویی متشکل از ۱۰۰ هزار یا کمی بیشتر عضو کادری و حدود ۲۰ هزار سرباز زیرپرچم در نیروی زمینی‌ که مطابق باور سید علی آقای «فرمانده کل قوا»، آماده جانبازی در راه حفظ نظام و حمایت از جمهوری ولایت فقیه‌اند. اما من بر اساس تجارب نیم‌قرنه خود و تماس‌های شخصی‌ام، می‌دانم که بدنه اصلی سپاه با مردم است و بیزار از توهمات سیدعلی و یک دوجین ژنرال با درجه‌های کیلویی علیه آمریکا و اسرائیل، نگران سرنوشت وطنشان‌اند.

این‌ها مسئولیتشان فقط به شرکت نکردن در کشتار و سرکوب ختم نمی‌شود. بلکه آن‌ها امروز می‌توانند در انتقال قدرت در ایران هم نقش بسیار مهمی بازی کنند. ارتشبد سوارالذهب نمیری را در سودان برانداخت و در کمتر از یک سال، حکومت را به دولتی منتخب مردم واگذار کرد.

من مشوق کودتا نیستم. اگر جامعه مدنی ایران هم پذیرای کودتا باشد، من با آن مخالفم، اما می‌دانم با توجه به وضعی که بر ایران حاکم است و اضافه شدن بسیاری از زیر ساخت‌ها به فهرست هدف‌های اسرائیل، اگر خامنه‌ای امروز کنار زده نشود، فردا خیلی دیر خواهد بود.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy