Wednesday, Jun 25, 2025

صفحه نخست » دلنوشته مسعود بهنود در مورد جنگ ایران و اسرائیل

behnood.jpgمسعود بهنود

ساعت اينجا ١٢/٤٤ دقيقه است. من نشيته ام در يك قهوه خانه. روزنامه رايگان لندن است و انگار از ابتدا شرح حكايت ما بايد. آتم، جنگ، آدم كشي و چه بسا بدان و چه بسا بدي ما و ديگران. آن بالا هم كسي پشت ميز نشسته با كلاه قرمز شبيه خيمه شب بازان اما در اين زمين و زمانه ادمين- همه آدميان مي توانند بد نباشند.

داشتم مي نوشتم خيالم را اين روزنامه بي اختيارم كرد. وطنم...پس امروز و فردا هم سخني در شرح حال همگي خواهم گفت. بعد ان عهد كرده ام خرده عمر را جز براي كاري كه عمري كارم هست مشغول شوم. قصه هايم ماندست.

ارزو دارم به زود زود همه در خانه باشيم. هر كدام به به ديدار پدران مادرانمان برويم. پس انگاه ديدار سنگ يادگار رفتگان:شاملو، شجريان، داريوش و همسر تكه تكه شده، سايه نازنين ما، مرتضا مميز، ابراهيم نبوي... چه بگويم. ان ها كه نامشان در دفتر تلفنم مانده. از زنان اين زمانه بلند مرتبه در حصر و در زندان... بماند اگرماندم و در وطن بودم... كسي چه مي داند



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy