ابوالفضل محققی - ویژه خبرنامه گویا
تازه از راه دور رسیده ام سرشار از امید و نیروئی که "همایش همکاری ملی برای نجات ایران"در من ایجاد کرده. می خواهم مطلبی بنویسم که مسلما خواهم نوشت در رابطه با نظم ،شکوه ،فضای دوستی ، وتلاش اکثریت حاضران برای تحول ودرک وظایف خود در قبال این شرایط حساس کشور و لزوم یک هم گرائی ملی معطوف بمبارزه مشترک با جمهوری اسلامی.
:
اما به مجموعه ای از نوشته ها، پست ها و دشنام هائی بر میخورم که در این چند روزه بسوی من ودیگر دوستان شرکت کننده این همایش حواله کرده اند.
:
سخت متاسف می شوم. البته تاسف نه بخاطر خود! بلکه بخاطر ملتی که چنین اپوزیسیون بی مایه و گرفتار در خودی دارد. مردمی که بخش نه چندان کم فعالان سیاسی آنها بجای تلاش درجهت یافتن راه هائی جهت بالا بردن توان جریان های سیاسی مخالف رژیم و نزدیک شدن آنها بیک دیگر! که ائتلاف و همبستگی آنها می تواند نقطه قوت بسیار جدی برای مبارزان داخل و خارج باشد! بطور مرتب و سوال بر انگیزی بر طبل جدائی کوبیده ونشان به آن نشان که تمامی نیروی خود را معطوف به شایعه پراکنی وافشاندن بذر کینه ونفرتی می نمایند که بجای قرار دادن رژیم سرکوبگردر مرکز حمله ، فعالان وکنشگرانی را هدف قرارمیدهند که تمامی توان و تلاش خود را معطوف به شکل گیری یک اتحاد میهنی و وفاق ملی نموده اند.
:
این منتقدان تکیه کرده بر ذهنیت ایدئولوژیکی خود که در لفافه مبارزه ضد امپر یالیبستی وحال میهن پرستی ضد اسرائیلی پیچیده شده! آگاهانه ویا ساده لوحانه که امید وارم این دومی باشد لطمات جدی به امر نزدیکی نیروهای اپوزیسیون بیک دیگرمی زنند. کار شکنی وبرجسته کردن مسائل غیر لازم وتبدیل آنها به یک جدال ذهنی که تنهامی تواند باعث فاصله گرفتن نیروهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی از یک دیگرشود.
درست زمانی که اتحاد نیروهای مخالف رژیم می تواند با وسعت وعظمت خود امید بیافریند، پتاسیل عظیم متمرکز شده بین میلیون ها مهاجر ایرانی را که در آرزوی بازگشت بوطن و ساختن ایرانی نو بر ویرانه های بجا مانده از جمهوری اسلامی هستند آزاد نماید! این جریان ها وافراد تمامی هم وغم خود را معطوف حمله بکسانی می کنند که بر خلاف نظر آنها با شعار مهر ودوستی می خواهند در این فضای تیره وخاکستری حاصل ازنفرت پراکنی واتهام زنی آنها "درخت دوستی بنشانند ونهال دشمنی بر کنند. " از اتحاد عمل در برابر دشمن واقعی وحاضر در صحنه که با تمام قدرت سرگرم سرکوب واعدام آزادگان داخل کشور است! دفاع کنند.
:
کسانی که دردا ! قلمشان بجای هدف قرار دادن جمهوری اسلامی آن را بسوی بخشی از اپوزیسیون جدی که شاهزاده رضا پهلوی رهبری آن را بدست دارد واز حمایت بخشی از مردم،بخصوص جوانان بر خور دار است را زیر عنوان "دیکتاتوری آینده"نشانه می رود و وفضای دوستی ونزدیکی را آلوده می سازد ودر عمل مانع از شکل گری یک اپوزیسیون تاثیر گذار در روند مبارزه میگردد.
:
کسانی که در ذهنیت آن ها میر حسین موسوی با آن چهره عبوس خالی از بشاشیت درون که هنوز در آرزوی بازگشت بدوران طلائی "امام "است دورانی که مسلما نمی تواند بدون یدک کشیدن نام اسلام تداعی گر آن "دوران طلائی!"باشد را برعینیت آقای رضا پهلوی که به ایرانی آباد تر ومترقی تر از دوران پدر خود می اندیشد وبر شکل گیری حکومتی سکولار ،دموکراتیک بر آمده از دل انتخاباتی آزاد پا فشاری می کند وسیمائی بشاش وظاهری دلچسب برای نسل جوان امروز ایران دارد ترجیح می دهند.
مانده ام که با چنین نگاهی چه باید کرد؟نگاهی که هنوزدر پیچ وخم کوچه های توهم همراه با یقه سه سانتی های اصلاح طلب که هنوزخود قادر به خارج شدن از پوزیشن ضد امپریالیستی ظاهری خود نگردیده اند، کروات را نمود غرب می دانند وپارچه یک متری بر سر همسران خودرا نماد حجاب زن!
:
کسانی که بر جدائی وتلاش خود در فاصله گرفتن ازهر گونه ائتلاف که باعث عملی مشترک در برابر رژیم گردد پای می فشارند . چرا گذشته غیر قابل قیاس دوران پهلوی را با دوران خمینی که مردم از آن عبور کرده ونسل جوان نه در سیمای گذشته بل آینده که با شعار زن ،زندگی ،آزادی"که مفهوم زندگی در آن برداشتی از زندگی جوانان در دوران پهلوی است بمیدان آمده اند !با دوران طلائی امام چه نسبتی دارند؟ که این چنین اززبان آنها بر حامیان اتحاد با آقای رضا پهلوی حمله می برید و آدرس کوچه اختر می دهید؟