Tuesday, Jul 29, 2025

صفحه نخست » آغازی نو برای نجات ایران؛ نگاهی به همایش مونیخ، امیر دها

Amir_Daha.jpgامیر دها - کیهان لندن

روز شتبه ۴ امرداد ۱۴۰۴، شهر مونیخ آلمان میزبان یکی از متفاوت‌ترین و چشمگیرترین گردهمایی‌های سیاسی ایرانیان در تبعید بود: همایش همکاری ملی برای نجات ایران. این رویداد به میزبانی شاهزاده رضا پهلوی نه صرفاً یک تجمع نمادین بلکه نشانه‌ای از ورود اپوزیسیون به مرحله‌ای نو از همگرایی، نوسازی و دگراندیشی‌پذیری بود.

ترکیبی متفاوت: نسل تازه‌ای از امید

یکی از نخستین نکاتی که هر ناظر بی‌طرف را تحت تأثیر قرار می‌داد، ترکیب سنی و جنسیتی غیرمتعارف شرکت‌کنندگان بود. برخلاف الگوی غالب در نشست‌های پیشین اپوزیسیون که معمولاً مردانه و با میانگین سنی بالا برگزار می‌شد، اینبار حضور زنان، جوانان و فعالان سیاسی تازه‌نفس جلوه‌ای نو و پرامید به همایش داده بود.
جمعیت قابل‌ توجهی که با تحمل همه هزینه‌های سفر و در مدتی بسیار کوتاه از راه‌های دور خود را به این گردهمایی رسانده بودند، خود نشانگر آن است که عطش مشارکت، احساس مسئولیت و اشتیاق به تغییر در میان بدنه فعال جامعه ایرانی در تبعید افزایش یافته است.

تنوع فکری، قومی، و دادخواهانه

آنچه این همایش را از بسیاری نمونه‌های مشابه متمایز می‌کرد، تنوع چشمگیر گرایش‌ها، عقاید و پیشینه‌های شرکت‌کنندگان بود. از نمایندگان اقوام ایرانی گرفته تا فعالان حقوق زنان، از چهره‌های لیبرال و محافظه‌کار تا زندانیان سیاسی سابق و خانواده‌های قربانیان، همه در فضایی مشترک و بر پایه اصل نجات ایران گرد هم آمده بودند.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

پیام‌هایی که از درون زندان‌های جمهوری اسلامی ارسال شده بود، و حضور دادخواهان و آسیب‌دیدگان از جنایات رژیم، به این همایش نه‌فقط بُعد سیاسی بلکه رنگ‌مایه‌ای انسانی، وجدانی و تاریخی بخشیده بود.

محتوای همایش: آغاز همگرایی، پایان فرقه‌گرایی؟

نکات مهم‌تری اما در محتوای سخنرانی‌ها و رویکردهای بیانیه‌محور این گردهمایی نهفته بود. شاید بتوان گفت اپوزیسیون خارج کشور با این همایش وارد فصل تازه‌ای شده است: پذیرش دگراندیشی و عبور از خودمرکزبینی‌های فرقه‌ای.

این روند را می‌توان در حضور نخبگان جوانی دید که انگیزه‌شان نه رقابت برای قدرت، بلکه دغدغه‌ای صادقانه برای نجات ایران از ورطه سقوط است. آنان نه به شعارهای کلیشه‌ای وفادارند، نه به مرزبندی‌های سیاسی پوسیده.
همایش مونیخ پژواکی بود از صدای کسانی که دو سوی طیف‌های افراطی، چه چپ و چه راست را، به اعتدال، گفتگو، و بازاندیشی دعوت می‌کنند. این موضوع در سخنان شاهزاده رضا پهلوی نیز به‌روشنی بازتاب داشت، آنجا که بر عبور از تفرقه‌های هویتی و تمرکز بر آینده‌ای مشترک تأکید کرد.

صدایی که بغضش بغض ایران بود

همایش مونیخ، چنانکه در همین همایش گفته شد، نقطه عطف و آغازی نو است برای همه‌ی آنانی که می‌خواهند بجای طرد، جذب کنند؛ بجای دشمن‌سازی، پل بسازند؛ و دست‌هایی را که با اشتیاق و گرمی برای نجات ایران به‌ سوی‌شان دراز شده، پس نزنند.

یکی از لحظات عاطفی و ماندگار همایش، سخنان پرشور و دردآلود ماهان مهرابی، خواهر رنجدیده‌ی زندانی سیاسی محمود مهرابی بود که با صدایی لرزان اما استوار گفت:
«همکاری ملی برای من یعنی بجای نفرت، گفتگو؛ بجای طرد، جذب؛ و بجای تفرقه، پل ساختن!
به‌ عنوان خواهر یک زندانی سیاسی، به‌ عنوان دختری از قلب داغدیده این سرزمین، دستم را به‌ سوی شما دراز می‌کنم. بیایید کنار هم آینده را از نو بسازیم؛ با هم و برای هم، بخاطر ایران!»

شناختی تازه از شاهزاده رضا پهلوی

یکی دیگر از نکات قابل‌ توجه این همایش، آشنایی و شناخت بیشتر از شخصیت واقعی شاهزاده رضا پهلوی بود. تا کنون برخی ویژگی‌های بارز او از جمله تواضع، صداقت و دموکرات‌منشی او حتی در میان منتقدانش نیز زبانزد بوده است. اما در همایش روز شنبه، مردم ایران وجوه تازه‌تری از شخصیت او را بر صفحه تلویزیون‌هایشان دیدند: نشستن طولانی و مداوم و گوش سپردن به سخنان افرادی با گرایش‌ها و سلایق مختلف، همدردی عمیق و همدلانه با بازماندگان قربانیان جنایات جمهوری اسلامی، و مهر پدرانه‌اش نسبت به آنان، و آنگاه که در برابر سخنان داغدیدگان بغض کرد و اشک در چشمانش حلقه زد.

شاید مهمترین ویژگی که بتوان با قاطعیت به شاهزاده رضا پهلوی نسبت داد، آن باشد که او نمونه‌ای کم‌نظیر از یک «رهبر سیاسی انسان‌مدار» است. اصطلاحی که اگرچه در ادبیات رسمی علوم سیاسی هنوز کاملاً تثبیت نشده، اما از نظر مفهومی و اخلاقی، محتوایی عمیق و ملموس دارد، به ویژه برای جامعه‌ای که از زخم‌های ایدئولوژی‌زدگی و قدرت‌محوری در رنج است.

رهبر انسان‌مدار، سیاست را نه میدان قدرت‌طلبی، که عرصه خدمت به کرامت انسانی می‌داند. دغدغه اش «مردم» است ، نه به عنوان ابزار سیاسی، بلکه به مثابه انسان‌هایی رنج‌کشیده، امیدوار و شایسته ی احترام. او در سیاست به دنبال حقیقت است و نه موقعیت، به دنبال پیوند است نه حذف، و به دنبال آینده است و نه گذشته!

رضا پهلوی در همایش مونیخ بار دیگر این چهره‌ی انسان‌مدار خود را به نمایش گذاشت: بیش از ده ساعت نشستن مداوم و گوش سپردن با احترام به سخنان افراد مختلف با گرایش‌های متنوع، اشک‌های همدلی در برابر رنج مادران داغدیده، و پرهیز از هرگونه ژست اقتدارگرایانه، همه گواه بر نوعی رهبری است که به ندرت در تاریخ سیاسی معاصر ایران دیده‌ایم.

اگر امروز او را و ارزش‌هایی را که او در پی بنیاد گذاشتن است نبینیم، پیش از آنکه به او ظلم کرده باشیم، به خودمان، به ایران و به آینده فرزندانمان ستم کرده‌ایم.

گذار کم‌هزینه و مجلس مؤسسان: اولویت‌های ملی

یکی از نکات بنیادین این همایش، تغییر تمرکز از نوع نظام آینده به چگونگی گذار از جمهوری اسلامی بود. برخلاف جدل‌های معمول میان جمهوریخواهی و مشروطه‌خواهی، اینبار صدای غالب بر اهمیت گذار کم‌هزینه، حفظ انسجام ملی و زمینه‌سازی برای انتخاباتی آزاد برای تشکیل مجلس مؤسسان تأکید داشت.

بی‌شک، رسیدن به چنین مرحله‌ای مستلزم شکستن دگم‌ها و غلبه بر ذهنیت‌های مطلق‌نگر است. صدایی تکرار می‌شود که سال‌هاست می‌گوید: زمان آن رسیده که بجای «خود»، به ایران بیندیشیم.

نتیجه‌گیری

همایش مونیخ را باید نقطه عطفی در روند نوسازی اپوزیسیون دانست. اگر این مسیر با صداقت، گشودگی و پیوستگی ادامه یابد، می‌توان امید داشت که ایرانِ آزاد و سرفراز نه آرزویی دور، بلکه افقی قابل تحقق باشد.
اکنون زمان آن رسیده که بجای تکرار شعارها، برای ساختن یک نظام مردمی، سکولار، دموکراتیک و توسعه‌گرا تلاش کنیم؛ نه از روی نفرت، بلکه از روی عشق به وطن. نه برای حذف دیگری، بلکه برای بازسازی ایران.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy