ویژه خبرنامه گویا
یکی از پیامدهای جنگ ۱۲ روزه اسرائیل و ایران، دوقطبی شدن فضا میان مخالفان نظام جمهوری اسلامی است. بسیاری از مخالفان، حساب تجاوز نظامی بیگانه را با اختلافات داخلی با حکومت، جدا کردند. گروهی دیگر، چه در طیف هواداران پادشاهی و چه در طیف جمهوریخواه و انقلابی، خود را ملزم به این مرزبندی روشن میان دشمن خارجی و داخلی ندانستند و برعکس، این حمله را فرصتی برای مبارزه با نظام ضربهخورده حاکم و بلکه تمام کردن کار آن ارزیابی کردند.
در تاریخ، و بهویژه در تاریخ معاصر کشور ما، درباره کمک گرفتن از دولتهای بیگانه یا حمایت از حمله خارجی برای برانداختن نظام مستقر، داوری سختی شده است. اما حداقل، چنین سویگیریای از سوی کسانی که از حمله اسرائیل و آمریکا به کشور دفاع کردند و آن را فرصت ارزیابی کردند و نه تهدید، اغلب آشکار و علنی بود.
نوع دیگری از سوگیری اما هست که با تجاوز به زبان و تحریف معنای کلمات صورت میگیرد. رهبران سیاسی کشور «اشغالگر» خوانده میشوند. کشورِ آغازکننده حمله نظامی به خاک کشور، خود را «آغازگر جنگ» قلمداد نمیکند. چنین نوع تهیسازی واژگان از معنای خود، یا از روی ناآگاهی و غلبه هیجان و احساس در تحلیل سیاسی انجام میگیرد، و یا آگاهانه و برنامهریزیشده است برای قبحزدایی از حمله بیگانه به کشور و ترویج خشونت برای تحولات سیاسی.
هنگامیکه هر دو نوع سوگیری نامبرده در یک رسانه فارسیزبان خارج از کشور، بهطور مشخص تلویزیون ایران اینترنشنال - که روش و منشاش این روزها از سوی بسیاری از فعالان سیاسی و چهرههای مدنی مورد انتقاد شدید قرار گرفته و حتی دعوت به بایکوت کردن این رسانه کردهاند - بازتاب یابد (چه از سوی خودِ رسانه و چه از سوی مفسران یا کارشناسان مهمان)، موضوع خطیرتر از موضعگیری یک شخصیت یا دفاع یک نیروی سیاسی از تجاوز بیگانه به کشور میشود.
حساسیت و خطیر بودن موضوع اینجاست که پروپاگاندا و حتی استفاده تبلیغاتی و شعاری از کلمات و اصطلاحات برای تهییج هواداران و یا بسیج نیرو، بهویژه در آستانه انتخابات، از ویژگیهای پذیرفتهشده یک حزب سیاسی است. یک رسانه اما، اگر به بوق تبدیل شود، این ویژگیاش به دوره خاصی محدود نمیشود و مهمتر از همه، در تعریف روزنامهنگاری و رسانه حرفهای، تبدیل نشدن به بوق، اصل وجودی است.
چون این رسانه نه تحت نام یک حزب، بلکه چنانکه از نامش برمیآید، ظاهراً برای پوشش دادن «تمام ایران» و منعکسکننده نظرات «همه ایرانیان» فعالیت میکند. اما برخلاف اسم و تعریفی که از خود ارائه میدهد، رسمش چیز دیگری است. ارائه اخبار یکسویه، اغراق درباره اتفاقی و سکوت درباره اتفاقی دیگر، و پخش تحلیلهای جانبدارانه و جهتدار میتواند نهتنها امر آگاهی به مخاطب را مخدوش کند، بلکه مخاطب را به انجام اقداماتی خطرناک وادارد.
در جریان جنبش زن، زندگی، آزادی، تلویزیون ایران اینترنشنال در بخش خبر خود، هنگام اعتصاب بازار در حمایت از اعتراضات، فقط بخش بسته بازار را نشان میداد، درحالیکه واقعیت این بود که بخشی از کسبه بازار نیز به اعتصاب نپیوسته بودند و به کسبوکار عادی خود مشغول بودند.
خبرسازی یا پخش شایعههایی درباره هواپیماهایی که سران حکومت را از کشور خارج میکنند، یا اعلام خبر دروغ رفتن رئیسی به مسکو بهجای بازگشت به ایران پس از شرکت در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک، از سوی یکی از تحلیلگران سرشناس این تلویزیون، میتواند جوانی ایرانی را با محاسبه در شرف واژگونی بودن حکومت، به خیابان بکشاند و به کشتن دهد.
مسئولیت حرفهای و تعهد اخلاقی خبرسازان و اغراقکنندگان کجاست؟