جدال قلمی اکبر گنجی و ابراهیم اصغرزاده
محور اصلی جدال:
گنجی و اصغرزاده بر سر چگونگی مذاکره با آمریکا و راهبرد جبهه اصلاحات در سیاست خارجی به جدال قلمی پرداختند.
مواضع اکبر گنجی:
-
از سالها پیش مدافع مذاکره مستقیم و گسترده با آمریکا است.
-
تأکید دارد که آمریکا (زیر نفوذ اسرائیل) خواستههایی فراتر از موضوع هستهای دارد:
-
برچیدن کل صنعت هستهای،
-
محدودیت کامل موشکی،
-
قطع رابطه با نیروهای منطقهای،
-
پیوستن به پیمان ابراهیم،
-
الگوی حکومتی شبیه سیسی در مصر.
-
-
معتقد است اصغرزاده واقعیت سیاست خارجی آمریکا و جایگاه ایران در نظم جهانی را درست درک نکرده است.
-
برجام را سقف توان ایران دانست و هشدار داد که امروز قدرت ایران حتی کمتر از دوران برجام است.
-
نتیجه: مذاکره با آمریکا اجتنابناپذیر است، اما باید با آگاهی از مطالبات سخت واشنگتن و نفوذ اسرائیل انجام شود.
مواضع ابراهیم اصغرزاده:
-
اصل مذاکره با آمریکا را پذیرفت اما مذاکره را معامله متوازن دانست، نه تسلیم در برابر زیادهخواهی.
-
خواستههای آمریکا را «سناریوی مطلوب اسرائیل» خواند.
-
نقد کرد که سیاست خارجی ایدئولوژیک سه دهه اخیر (شعار نابودی اسرائیل، تهدید به بستن تنگه هرمز، محور مقاومت) منابع ملی را هدر داده و بازدارندگی واقعی نساخته است.
-
بدیلهای رادیکال مانند خروج از NPT یا اتحاد استراتژیک با روسیه و چین را شکستخورده و پرهزینه خواند.
-
راه سوم اصلاحطلبانه را پیشنهاد کرد:
-
آشتی ملی در داخل،
-
دیپلماسی متوازن با شرق و غرب،
-
بازدارندگی مشروع اما شفاف،
-
توافقهای مرحلهای برد-برد برای رفع تحریمها.
-
جمعبندی:
-
گنجی: ایران برای بقا باید واقعبین باشد؛ آمریکا زیر نفوذ اسرائیل است و خواستههایش سنگین است. اصلاحطلبان باید بدانند که بدون پذیرش حداقل برخی از این خواستهها، مذاکره شکست میخورد.
-
اصغرزاده: باید مذاکره کرد، اما نه از موضع تسلیم؛ راه سوم اصلاحطلبانه یعنی تعامل عقلانی برای گشایش اقتصادی بدون افتادن در دام اسرائیل، روسیه یا چین.
:::

پایان اصلاحات در گرو یک امضا