در پیچوتاب سیاستهای مهاجرتی ایالات متحده، سرنوشت تلخ یکی از برجستهترین تحلیلگران ایرانی ضد تروریسم رقم خورده است. عرفان قانعیفرد، پژوهشگر شناختهشده در حوزهٔ خاورمیانه و امنیت، که سالها صدایی رسا علیه جمهوری اسلامی در رسانههای اسرائیلی و آمریکایی بوده، اکنون با خطر اخراج از آمریکا روبهرو است. این فعال سیاسی، زندانی سابق اوین و نویسندهٔ چندین کتاب جنجالی، در بازداشت ادارهٔ مهاجرت و گمرک آمریکا به سر میبرد؛ و احتمال دیپورت او به ایران جایی که شکنجه و اعدام در انتظارش است هر لحظه افزایش مییابد.
عرفان قانعیفرد، متولد ایران و تحصیلکردهٔ رشتههای مطالعات خاورمیانه و امنیت در دانشگاههای انگلستان و ایالات متحده، از سال ۱۳۸۲ با ویزای دانشجویی در آمریکا زندگی کرده است. او در سال ۱۳۹۱ درخواست پناهندگی داد و پس از سه سال همکاری علمی با استادان دانشگاه لندن، در سال ۱۳۹۶ برای پیگیری پروندهٔ مهاجرتی خود به کالیفرنیا بازگشت. قانعیفرد که بهعنوان تحلیلگر ارشد امنیت ملی فعالیت دارد، سالهاست در شبکههای بینالمللی عربی و انگلیسی از جمله الحره، الشرق الاوسط، الجزیره، اسرائیل ۲۴، تایم و ایران اینترنشنال به تحلیل مسائل خاورمیانه از منظر امنیتی پرداخته است. به گفتهٔ مایکل روبین، تحلیلگر ارشد مؤسسهٔ مطالعاتی «اِیئیآی» و مقام پیشین سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، بازگشت احتمالی او به ایران به معنای مرگ حتمی خواهد بود.
از منظر سیاسی و فکری، قانعیفرد از حامیان پرشور بازگشت نظام پادشاهی به ایران است. او بارها در رسانههای بینالمللی از شاهزاده رضا پهلوی بهعنوان رهبر مشروع جنبش ملی ایران یاد کرده و نقش او را در مسیر براندازی رژیم ستوده است. قانعیفرد که مواضعی آشکارا ضد جمهوری اسلامی و در عین حال حامی اسرائیل و جامعهٔ یهودیان دارد، همواره تمرکز خود را بر افشای تروریسم اسلامی گذاشته و از نقش نتانیاهو و موساد در مقابله با شبکههای تروریستی رژیم ایران تمجید کرده است. او در رسانههای اسرائیلی از جمله روزنامههای اسرائیل نشنال نیوز و جروزالم پست با نگاهی مثبت نسبت به دولت ترامپ نوشته و معتقد است سیاستهای آن دولت میتواند خاورمیانه را دستخوش دگرگونیهای بنیادین کند.
در سال ۱۳۹۱، قانعیفرد بهدلیل فعالیتهای ضد حکومتی به حکم دادگاه انقلاب و توسط وزارت اطلاعات بازداشت و به مدت دو ماه در بند ۳۵۰ زندان اوین زندانی شد. این سابقه، همراه با کتابها و مقالات اخیرش، او را به هدفی آسان برای رژیم تهران بدل کرده است.
در فروردین ۱۴۰۴، او با مجوز رسمی ادارهٔ مهاجرت از لسآنجلس به دالاس نقل مکان کرد تا در کالج دالاس تدریس کند، اما بهمحض ورود به تگزاس، بدون هیچ توضیحی توسط مأموران بازداشت شد و از آن زمان در بازداشتگاه پریلند نگهداری میشود. وکلای او در لسآنجلس و دالاس تأکید کردهاند که قانعیفرد هرگز مرتکب جرمی نشده و وزارت امنیت داخلی نیز با این نظر موافق است. با این حال، ادارهٔ مهاجرت که پیشتر از دیپورت بیش از صد ایرانی از طریق قطر ابراز رضایت کرده، چشم بر سابقهٔ تاریک جمهوری اسلامی در ترور و قتل روشنفکران بسته است.
به گفتهٔ دکتر امیر حمیدی، فعال سیاسی و از حامیان مشروطهخواهی، در صورت دیپورت، رژیم تهران از عرفان قانعیفرد برای اعترافات اجباری تلویزیونی و نمایش قدرت خود استفاده خواهد کرد. بسیاری از فعالان سیاسی، عملکرد ادارهٔ مهاجرت آمریکا در دوران ترامپ را نوعی «پاداش» به وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی میدانند. حزب مشروطهخواهان لیبرال در لسآنجلس نیز قانعیفرد را «فعال سیاسی تأثیرگذار» توصیف کرده است، در حالی که گروههای حامی رژیم در شبکههای اجتماعی از اخراج او استقبال کردهاند واکنشی تأسفبار که نشانگر بیارزش شدن جان انسان در نگاه آنان است.
در سه سال اخیر، قانعیفرد سه کتاب به زبان انگلیسی منتشر کرده است
"The Gruesome Mullah"
که مورد ستایش مایکل مورل، رئیس پیشین سازمان سیا، و مایکل روبین از مؤسسهٔ اِیئیآی قرار گرفته است؛ کتاب
"The Black Shabbat"
که در دفاع از مردم اسرائیل و افشای تروریسم رژیم ایران نوشته شده و از سوی جیمز کارافانو، تحلیلگر ارشد بنیاد هریتیج تحسین شده و کتاب «تغییر رژیم در ایران» که به لزوم گذار از جمهوری اسلامی میپردازد. تازهترین اثر او با عنوان «دیکتاتور تهران» نیز در مرحلهٔ چاپ است و به سیوشش سال استبداد علی خامنهای اختصاص دارد.
چند سناتور آمریکایی از وضعیت او مطلع شدهاند و گروهی از وکلای برجستهٔ مهاجرت برای هشدار نسبت به پیامدهای فاجعهبار این تصمیم به پرونده پیوستهاند. در گفتوگویی اختصاصی با شبکهٔ ایران اینترنشنال، وکیل مهاجرت او تأکید کرده است: امیدواریم ادارهٔ مهاجرت در تصمیم خود تجدیدنظر کند؛ عرفان قانعیفرد بهصورت قانونی در آمریکا زندگی کرده و هرگز مرتکب جرمی نشده است.
پروندهٔ عرفان قانعیفرد تنها یک مسئلهٔ مهاجرتی نیست؛ بلکه آزمونی برای پایبندی ایالات متحده به اصول آزادی بیان، حقوق بشر و ارزشهای انسانی است. اخراج او به ایران میتواند به معنای پایان زندگی یکی از منتقدان سرسخت رژیم و خاموشی صدایی باشد که سالها علیه تروریسم و استبداد سخن گفته است بیعدالتیای آشکار که سکوت در برابر آن، لکهای بر وجدان دموکراسی آمریکاست.