Monday, Oct 6, 2025

صفحه نخست » اندر باب "سندروم جدید ایران فروشی"

mohagheghi.jpgابوالفضل محققی

سندروم "ایران فروشی" اصطلاح جدیدی که جناب آقای حسین لاجوردی درباب فرا خوان شاهزاده رضا پهلوی جهت مبارزه با جمهوری اسلامی زیر عنوان "ایران را پس می گیریم" کشف کرده وبه مجموعه سندروم های جهانی افزوده اند.

جناب لاجوردی برای نسبت دادن این سندروم به فعالیت تشدید شده بخشی از اپوزیسیون مخالف جمهوری اسلامی که در همراهی با شخص شاهزاده رضا پهلوی عمدتا زیر عنوان سلطنت طلبان ومشروطه خواهان و کنشگران مستقل سیاسی جمهوری خواه فعالیت می نمایند نام بیماری یا سندروم"ایران فروشی"نهاده و اعلام می کنند در این نوع سندروم "کارگزاران سیاسی، بقای حاکمیت ملی را فدای منافع بیگانگان یا تحکیم قدرت شخصی خود می‌کنند."

دوست داشتم که جناب لاجوردی با آفاق نظری که به مبارزه سیاسی جاری در ایران دارند! نامی هم بر رفتار وروانشناسی کنشگران سیاسی که خوشبختانه تعدادشان هم کم نیست وهنوز در مرده ریگ گذشته می گردند ودشمنی شان با دوران پهلوی بیشتر از دشمنی با جمهوری اسلامیست می نهادند. سندروم خود بزرگ بینی، همراه با سندروم تفرقه جوئی وگریز از اتحاد وعمل مشترک با شخص شاهزاده رضا پهلوی!

ای کاش به آنالیز و نتیجه گیری از عملکرد مخرب چنین سندروم های تضعیف کننده که چهل سال است مانع از شکل گیری یک ائتلاف وسیع بر علیه جمهوری اسلامی گردیده می پرداختند. بررسی این پدیده که چرا ما ایرانی هاقادر نیستیم برای رسیدن به هدفی مشترک دور هم جمع شویم وبه نیاز اصلی جامعه بیماری که بقول شماعدم پاسخگوئی به آن می تواند منجر به مرگ این بیمار که همان سرزمین ایران باشد!پاسخ گوئیم؟

مبارزه متحدی را پیش ببریم که درمان گر این بیماری مهلک گربیان گیر وطن باشد!

براستی چرا؟

شما که قبول دارید" بیمار نزدیک به موت است ! شما که قبول دارید از حکومتی که امروز بر ایران حاکم است نمی توان بعنوان ایرانی نام برد .آنها را اشغال گرانی می دانید که با یورش به کشورمان ایران را اشغال کرده اند ! غارتگرانی که می خواهند تا جائی که می توانند ایران را ویران کنند... آنها که جان ومال وزندگی مردم را تباه کرده اند! شما این حکومت و حکومتیان را بزرگترین وطن فروشان می دانید که به آب وخاک کشورمان نیز رحم نمی کنند ."

با چنین نگاهی خواننده انتظار دارد که شماخواستتان سرنگونی جمهوری اسلامی باشدو مسئولانه به مسئله مبارزه با چنین ماشین جنگی ویران گر که براحتی روزانه چندین مخالف سیاسی خود را بعنوان جاسوس اعدام می کند واز کشت وکشتار میدانی مخالفان هیچ ابائی ندارد!بر خورد نمائید. به این نتیجه منطقی برسید که برای پیروزی بر چنین جرثومه ای وحدت تمامی نیرو های خواهان سرنگونی یک نیاز مبرم وامری لازم است!

اما دریغ که نمی دانم کدام سندروم چشمان شما را می بندد که نه تنها منادی وحدت نمی شوید! بلکه چشم بر خواسته های همان توده خسته وله شده زیر فشارمی بندید که خواهان سرنگونی این حکومت جانی هستند.

از بابت این که همان توده وسیع بجان آمده :که بقول شما:" بسیار طبیعی است که خسته باشند، عصبی باشند، گرسنه و بیکار و درمانده باشند و به عبث به افراد و گروه هایی پناه ببرند که برای رسیدن به قدرت و ثروت آمادگی از دست دادن سرزمین خود را نیز داشته باشند ."شماتت می کنید که" چرا از رضا پهلوی و یاران و همپالگی‌هایش که اعلام می دارند که راه نجات ایران به دست آمریکا و اسرائیل است و نتانیاهو ناجی بزرگ ایران خواهد بود."حمایت می کنند .

آشفته می شویدعنان انصاف وتعقل از دست داده بدر ودیوار می زنید که پیراهن خیانت بر تن بخشی از اپوزیسون جمهوری اسلامی بپوشانید که از شاهزاده رضا پهلوی حمایت می کنند.

خودتان نیزخوب می دانید که آنها تجمعی از وطن پرستان ومیلیون ایرانی داخل کشور وخارج از کشور هستند که خوشیختانه حمایت وسیع توده مردم را نیز همراه دارند. بخصوص نسل جوان کشور وتحصیل کردگان را.

شما اتهام بزرگی بر تمام کسانی می زنید که شرکت کنندگان همایش مونیخ بودند و این حرکت ، سازماندهی وشعار "ایران را پس می گیریم" ماحصل همان همایش است.

همایشی که در آن برای کسانی که سوال جایگاه من کجاست؟جائی نبود! برای کسانی که برای دیده شدن ویا باز بقول شما گرفتن مقامی بعد سرنگونی جمهوری اسلامی در آینده برای خود بودند! جائی نبود!

هرچه بود عشق به میهن بود وعشق بمردم .کسانی که با شاخه زیتون درجستجوی صلح ودوستی از راه های دور آمده بودند.

آنها هم پالگان نبودند .چرا که عرق سال ها تلاش برای یافتن زبانی مشترک و هم دلی با ملت را بر پیشانی خود داشتند .

مادران فرزند از کف داده ،جوان ها ونوجوانانی که برای آزادی وآزاد زیستن الماس چشم های خود از دست داده بودندشرکت کنندگان این همایش بودند." تجسم عینی جنبش مهسا در همایش مونیخ .

آنها که ناجی را در سیمای هرتک تک کسانی که کمر بر نجات ایران بسته واز شاهزاده رضا پهلوی که فروتن و بی ادعا ترین فرد آن جمع بود حمایت می کردند . ازکسی که بیشتر ازهمه بر انتخابات آزاد ورای بر آمده از صندوق های انتخابات تاکید داشت. کسی که سخنانش از وصل بود نه از فصل.

برعکس مقاله شما که تماما اتهام است وپاشیدن تخم تفرقه ! من شمارا درک نمی کنم ! شما که در مصاحبه با رادیو پیام اسرائیل با آقای "منا شمیر" در تاریخ دوازدهم مهر هزار وچهار صد و سه سخن از ائتلاف و وحدت می کردید و سرنگونی رژیم را در گرو این یک پارچگی جستجو می نمودید !حال چه شد؟ براستی نام این سندروم گریبانگیر بسیاری از ما ایرانیان چیست؟ ابوالفضل محققی



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy