محتملترین سناریو پیشرو ادامه صبر استراتژیک جمهوری اسلامی تا پایان دوران ریاست جمهوری ترامپ است
خلاصه ای از گفتوگوی یورونیوز با دکتر قدیر نصری رئيس پژوهشکده مرکز مطالعات استراتژيک خاورمیانه در تهران درباره آینده ایران پس از جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل
۱. پس از پایان جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل، پرسش اصلی تحلیلگران این است که جمهوری اسلامی چه مسیر تازهای را در سیاست خارجی خود دنبال خواهد کرد؛ آیا در برابر فشارها بهسوی توافقی بزرگ با آمریکا خواهد رفت یا درگیر رویارویی گستردهتری میشود؟ دکتر قدیر نصری، رئیس پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه در تهران، معتقد است محتملترین سناریو «صبر استراتژیک» تا پایان دوران ریاستجمهوری ترامپ است و نه پذیرش توافقی که آن را «شرمآور» میخواند.
۲. به گفته نصری، هدف اصلی اسرائیل در این جنگ صرفاً تضعیف برنامه هستهای ایران نبود، بلکه امید داشت با ضربهزدن به مراکز حساس و رهبران کشور، مردم را به اعتراض وادارد و زمینه تغییر رژیم را فراهم کند؛ تحلیلی که بهگفته او اشتباه از آب درآمد، زیرا در ذهن جامعه ایران، اسرائیل بهدلیل جایگاه تاریخی و سیاسیاش، فاقد مشروعیت اخلاقی برای نقشآفرینی نجاتبخش است.
۳. او تأکید میکند که مفهوم «استقلال» برای ایرانیان مفهومی مقدس و ریشهدار است؛ از دوران پهلوی تا جمهوری اسلامی، این ارزش در سیاست استراتژیک کشور نقش محوری دارد. از نگاه نصری، رهبر فعلی ایران در امتداد همین منطق میکوشد «محور مقاومت» را حفظ کند و تن به توافقی ندهد که بهمثابه تسلیم تلقی شود.
۴. نصری تفاوت میان نگرش اسرائیل و آمریکا را در نحوه برخورد با ایران مهم میداند. بهگفته او، نتانیاهو خواهان تسلیم و حتی تجزیه ایران است، اما واشنگتن ترجیح میدهد از طریق فشار و تحمیل توافقی سنگین، حکومت را در برابر جامعهاش تضعیف کند. از دید دکتر نصری، هر دو مسیر برای تهران غیرقابل پذیرش است، زیرا چنین توافقی نه پرستیژ ملی را حفظ میکند و نه مشروعیت داخلی را.
۵. او توضیح میدهد که سه مطالبه کلیدی ترامپ--محدودیت غنیسازی، کنترل صادرات تسلیحات و بازگرداندن پولهای آزادشده--برای ایران به مسئلهای وجودی تبدیل شده است. حکومت نمیخواهد با امضای چنین توافقی، هزینه سالها مقاومت را بیثمر جلوه دهد. در عوض، راهبرد کنونی تهران بر سه محور استوار است: صبر در برابر ترامپ و نتانیاهو، تقویت پیوند با چین و روسیه، و توسعه همکاریهای اقتصادی منطقهای.
۶. در داخل ایران نیز، دو نگاه متضاد به آینده کشور وجود دارد: یکی «استقلالگرایی انقلابی» با محوریت بازدارندگی و رهبری فعلی، و دیگری «توسعهگرایی بینالمللی» که ریشه در تفکر هاشمی رفسنجانی دارد. با افول گفتمان دوم، نگاه نخست در دولتهای اخیر تقویت شده است. در مقابل، جناح راستگرای غربی میکوشد با فشار و تبلیغات، توان مقاومت ایران را درهم بشکند.
۷. نصری با اشاره به تجربه تاریخی ایران از تجاوزها و اشغالها میگوید که مفهوم «عزت ملی» در ناخودآگاه جمعی ایرانیان جایگاه عمیقی دارد و به همین دلیل پذیرش توافقی تحقیرآمیز بعید است. به باور او، تهران در حال حاضر گزینهای میان جنگ و تسلیم را دنبال میکند؛ حفظ بازدارندگی تا زمانی که تحولات سیاسی در آمریکا و اسرائیل فضای تازهای فراهم کند.
۸. درباره وضعیت محور مقاومت، نصری میپذیرد که گروههای همپیمان ایران در منطقه تضعیف شدهاند، اما تأکید دارد ایده مقاومت بر پایه «بقا در شرایط سخت» استوار است و با ترور یا تحریم از میان نمیرود. او معتقد است تفکر مقاومت، نه صرفاً نظامی بلکه فرهنگی و تاریخی است و حتی با تغییر شرایط، میتواند خود را بازتولید کند.
۹. در تحلیل نهایی، نصری چشمانداز خاورمیانه را همچنان ناپایدار میداند. او پیشبینی میکند که منطقه در کوتاهمدت شاهد آرامش نسبی، اما در بلندمدت مستعد درگیریهای پراکنده و بازخیزشهای جدید خواهد بود. از نگاه او، تا زمانی که «احساس اشغال» و نبود صلحی معتبر بر جای مانده، آتش زیر خاکستر باقی است. او همچنین هشدار میدهد که ترکیه ممکن است در آینده هدف فشارهای اسرائیل قرار گیرد، زیرا سیاستهایش با راهبرد امنیتی تلآویو در تضاد است.

انتقاد کروبی از خامنهای در دیدار با فرزندان موسوی
















