مقدمه
حفظ مشروعیت در حکومتهای استبدادی و اقتدارگرا همیشه برای حاکمان چالشبرانگیز بوده است. در چنین نظامهایی، ثبات و دوام حاکمیت از طریق کارآمدی در مسیر رشد و توسعه، شفافیت و پاسخگویی کسب نمی شود؛ بلکه این نمایش قدرت و احیانا از طریق «ملی گرائی کاذب» یا «ویترین گفتمان مذهبی» است صورت میگیرد. رژیم ولایی نمونهای شاخص از این پدیده است که گفتمان ولایی بهعنوان ویترین رسمی و نمادین حکومت عمل میکند. در ایران، سخنرانیها، رسانههای رسمی، هم آیش ها، مناسبتهای ظاهرا ملی و مذهبی و اقدامات نمادین، همه بخشی از نمایش حکومتی هستند که با هدف مدیریت ادراک جامعه، فریب افکار عمومی و پنهانسازی تضادهای داخلی انجام میشوند. از منظر هرتزفلد، چنین رویکردی نمونهای از دولت نمایشی است؛ مدلی که در آن تصویر قدرت و مشروعیت از واقعیت عملی اداره امور اهمیت بیشتری پیدا میکند (Herzfeld, 1992).
چارچوب نظری
1. دولت نمایشی (Theatrical State)
مایکل هرتزفلد(Michael Herzfeld) در مطالعات خود بر دولتهای آسیایی و اروپایی نشان میدهد که قدرت برخی حکومتها از نه صرفاً از طریق کارآمدی، شفافیت، پاسخگویی و مشروعیت حقوق بلکه طریق نمایش، نمادها و مراسم تثبیت میشوند،. ویژگیهای کلیدی دولت نمایشی عبارتند از:
تثبیت هژمونی از طریق نمادها و مراسم: حکومتها با برگزاری مناسبتها، تشریفات و جشنهای رسمی، اقتدار خود را نمایان میسازند.
تصویر قدرت بر واقعیت عملی نظیر کارآمدی و پاسخگویی اولویت دارد: اداره کشور ممکن است حتی ناکارآمد و با فساد مدیریتی همراه باشد، اما مهم، سازماندهی نمایش و ویترین حکومتی است.
سرکوب نرم اجتماعی از طریق نمایش: مردم از طریق مشارکت یا مشاهده این مراسم، باور میکنند که حکومت یکپارچه، مقتدر و مشروع است.
3. گفتمان ولایی بهمثابه ویترین
در ایران، گفتمان ولایی شامل مجموعهای از نمادها و پیامهاست که:
مشروعیت از طریق افسانه سرائی پیرامون اسطورهای دوران کهن.
انسجام و قدرت نظام را به مخاطب داخلی و خارجی القا میکند.
تضادها درونی و برونی، فساد مالی-مدیریتی، ناکارآمدیها و بحرانهای اقتصادی را پنهان میسازد.
تحلیل گفتمان ولایی ایران
1. نمایش مشروعیت دینی و انقلابی
سخنرانیهای رسمی رهبران جمهوری اسلامی، از جمله ولی فقیه، غالباً شامل استفاده از پیرامون اسطورهای دوران کهن، مفاهیم آخرالزمانی، برای مشروعیتبخشی است. مثالها شامل:
مراسم سالگردها نظیر سالگرد 22 بهمن و روز قدس، که طی آن مراسم حکومتی تلاش میشود تا اقتدار گفتمان حکومت را به نمایش بگذارد.
سخنرانیهای در اعیاد و مراسم مذهبی، که پیوند بین ولی فقیه و سرسپردگانش صحنه آرائیی می کند.
2. مدیریت ادراک جامعه و پنهانسازی تضادها
گفتمان ولایی با بهرهگیری از رسانههای دولتی و مناسبتهای رسمی، تلاش میکند تصویر انسجام و قدرت را به مخاطب ارائه دهد، حتی وقتی مشکلات واقعی عبارتند از:
بحران اقتصادی و تورم شدید.
فساد گسترده در بخشهای مختلف اقتصادی و حکومتی.
ناپاسخگویی و مسئولیت ناپذیری در قبال تعهدات
قانون شکنی از سوی مقامات حکومتی
اختلافات سیاسی و اجتماعی بین جناحهای مختلف حکومتی.
ویترین گفتمانی، با انتخاب سخن، نمایشهای عمومی و رسانههای کنترلشده، این تضادها را کمرنگ و غیرمهم جلوه میدهد.
3. نمایش قدرت در دیپلماسی و سیاست خارجی
گفتمان ولایی، علاوه بر مخاطب داخلی، نقش ابزار دیپلماسی و قدرت نمادین بینالمللی را ایفا میکند:
نمایش «مقاومت» و «استقلال« در برابر قدرتهای جهانی، مانند آمریکا و اسرائیل البته به بهای فقر و فلاکت اکثریت مردم.
استفاده از نمادهای دینی و تاریخی نظیر «امت اسلام» یا « تمدن کهن ایرانی» در مناسبات رسمی بینالمللی.
تصویر «دولت مقتدر و یکپارچه» حتی در شرایط تحریم و بحران اقتصادی و کشمکش درونی.
این عملکرد، دقیقاً مطابق با مدل دولت نمایشی است: ویترین آرائی از قدرت و مشروعیت، بر کارآمدی و رضایت شهروندان اولویت دارد.
نتیجهگیری
تحلیل گفتمان ولایی از منظر دولت نمایشی نشان میدهد:
ویترین گفتمانی: تصویر رسمی که از حکومت توسط رسانه های رسمی عرضه میشود، غالباً با واقعیتهای اجتماعی و اقتصادی تفاوت دارد.
مدیریت ادراک: مردم و مخاطبان بینالمللی به کمک این نمایش، موضوع مدیریت فریب ادراکی واقع میشوند که حکومت یکپارچه و مقتدر است.
تثبیت هژمونی گفتمان: هدف نمایش قدرت، سیطره گفتمانی حاکمیت و بی اعتباری مخالفان است.
گفتمان ولایی در ایران نمونهای روشن از حاکمیت نمایشی است که:
از ابزارهای نمادین، مراسم، سخنرانی، آئین های مذهبی، منابر نمازهای جمعه و رسانهای برای تثبیت گفتمان و و قدرت استفاده میکند.
نارسائی ها، ناکارآمدیها و مشکلات واقعی را پنهان و کمرنگ جلوه میدهد.
مخاطب داخلی و بینالمللی را با تصویر ویترینگونه مواجه میسازد، نه با واقعیت عملی حکومت.
تحلیل بر اساس نظریه « حاکمیت نمایشی» نشان میدهد که مفهوم «ویترین گفتمانی» میتواند کلید فهم تعامل بین قدرت نمادین و کارآمدی و مشروعیت واقعی در حکومتهای اقتدارگرا باشد.

















