آقای لیاقت،
پیش از آنکه به ادعاهای شما دربارهٔ «پروژه بودن» پرچم شیر و خورشید پاسخ دهم، یک پرسش ساده و ضروری از شما دارم:
آیا این هم پروژهٔ حکومت بود؟
جوانی ۲۳ ساله، مجیدرضا رهنورد، که سحرگاه ۲۱ آذر اعدام شد؛
با دستان شکسته، شلاقخورده، باتومخورده و شوکرشده، فقط به یک دلیل:
خالکوبی پرچم شیر و خورشید روی دستش.
اگر پرچم شیر و خورشید «پروژهٔ امنیتی» است،
چرا جمهوری اسلامی برای آن دست میشکند، شکنجه میکند و حکم مرگ صادر میکند؟
چطور ممکن است نمادی که جوان را به پای چوبهٔ دار میبرد،
در تحلیل شما با برچسب «آزادی عمل حکومت» معرفی شود؟
این فقط یک سؤال نیست؛
واقعیتی است که ادعای شما را از ریشه نقض، و تحلیلتان را بیاعتبار میکند.
۱. کشاندن پرچم ملی به زمین پروژهسازی؛ خطایی بنیادین
شما پرچم شیر و خورشید--نمادی که هزاران سال پیش از پیدایش همهٔ حکومتها، حزبها و ایدئولوژیهای امروز وجود داشته--را در کنار نمونههایی چون «هخا» قرار دادهاید.
این قیاس، نه جدی است و نه علمی؛ بلکه تحریف آشکار هویت ملی است.
پرچم شیر و خورشید:
ریشه در شاهنامه و سنت پهلوانی دارد،
در نگارههای کهن و تاریخ سیاسی ایران حضور داشته،
و در حافظهٔ جمعی مردم بهعنوان نماد ایران شناخته میشود.
قرار دادن این نماد ملی در کنار یک شوخی اینترنتی، تنها نشان میدهد که تحلیل شما بیش از آنکه تاریخی باشد، ایدئولوژیک است.
۲. ادعای «آزادی عمل امنیتی»؛ بدون سند، بدون منطق و بدون ارتباط با واقعیت
شما مدعی شدهاید که جمهوری اسلامی گاهی اجازه میدهد پرچم شیر و خورشید برجسته شود تا صحنهٔ اپوزیسیون را مهندسی کند.
اما چند سؤال ساده این ادعا را فرو میریزد:
کجا؟
کی؟
براساس کدام سند؟
چرا حمل همین پرچم در ایران بازداشت دارد؟
چرا جوانان بهخاطر یک استیکر شیر و خورشید به زندان افتادهاند؟
چرا حتی سربازانی که به این پرچم احترام گذاشتند تنبیه شدهاند؟
هیچکدام از اینها در تحلیل شما جای ندارد، چون با پیشفرض ایدئولوژیکتان ناسازگار است.
اگر این نماد «آزادی عمل» داشت،
مجیدرضا رهنورد امروز زنده بود.
۳. تناقض بنیادین در روایت شما
در بخشهایی از نوشتهتان، سرهنگ سجاد آزاده--افسر پیشین ارتش و زندانی سیاسی--را مثال اعتراض واقعی میدانید؛
او کسی است که با خطر و هزینهٔ شخصی، پرچم شیر و خورشید را نماد ایران معرفی کرد.
اما چند پاراگراف بعد، همین نماد را در کنار عملیات امنیتی قرار میدهید.
این دو گزاره با هم جمع نمیشود.
یا این پرچم نماد شجاعت و اعتراض واقعی است،
یا ابزار حکومت برای مهندسی سیاسی.
این تناقض نشان میدهد شما پیش از نوشتن تحلیل، نتیجه را آماده کردهاید و سپس تلاش کردهاید واقعیت را با آن تطبیق دهید.
۴. قیاسهای تاریخی بیربط؛ از گلایویتس تا رایشتاگ
شما پرچم شیر و خورشید را در کنار عملیاتهای ساختگی حکومتها قرار دادهاید: گلایویتس، رایشتاگ، خلیج تونکین و لاوون.
این قیاسها از اساس نادرستاند.
آن رخدادها ابزار آغاز جنگ و سرکوب بودند؛
اما پرچم شیر و خورشید، نماد هویت یک ملت است--نه عملیات، نه تاکتیک و نه ابزار جنگ روانی.
مردم ایران از دانشجویان و زنان گرفته تا نیروهای ارتشی و مادران دادخواه،
این نماد را انتخاب کردهاند چون ریشه در ایران دارد، نه در قدرتهای سیاسی.
قیاس شما فقط یک کارکرد دارد:
انحراف ذهن مخاطب از واقعیت امروز ایران.
۵. جامعهٔ ایران از دوگانههای ساختگی عبور کرده است
شما تلاش میکنید واقعیت را در یک دوگانهٔ مصنوعی زندانی کنید:
«اعتراض واقعی / پروژهٔ امنیتی».
اما جامعهٔ ایران--پس از جنبشهای گستردهٔ سالهای اخیر--از این دوگانهها عبور کرده است.
مردم نمادهایی را انتخاب میکنند که از دل تاریخ، هویت و حافظهٔ جمعیشان میآید، نه از دل اتاقهای فکر رژیم.
پرچم شیر و خورشید، نه محصول رسانههای خارج از کشور است و نه اختراع حکومت.
این نماد را خودِ مردم انتخاب کردهاند.
۶. نتیجهگیری
آقای لیاقت،
مشکل این نیست که شما با پرچم شیر و خورشید مخالفید؛
مشکل این است که جهان را از پشت یک لنز ایدئولوژیک میبینید--لنزی که اجازه نمیدهد نمادی ریشهدارتر از ایدئولوژی شما، درک شود.
در این نگاه،
اعتراض میشود «پروژه»،
هویت میشود «تاکتیک»،
و نماد ملی میشود «ابزار امنیتی».
اما واقعیت ایران در چنین ظرفهایی جا نمیگیرد.
اگر تحلیل شما درست بود،
پرچم شیر و خورشید امروز هزینهٔ زندان، شکنجه و مرگ نداشت.
اگر این نماد ساختهٔ رژیم بود،
مجیدرضا رهنورد با دستان شکسته و خالکوبی شیر و خورشید بر دستش
به پای چوبهٔ دار نمیرفت.
حقیقت ساده است:
پرچم شیر و خورشید،
نه پروژهٔ حکومت است،
نه ابزار مهندسی سیاسی.
این پرچم ایران و هویت ملی ایرانیان است.

















