Tuesday, Dec 9, 2025

صفحه نخست » توطئه‌های رژیم برای جلوگیری از خیزش مردم

tereraz.jpgمحمدعلی غیبی - کیهان لندن

تلاش‌های رژیم‌های توتالیتر برای ممانعت از فروپاشی خود چیز جدیدی نیست و بسیاری‌ از این رژیم‌ها برای بقا دست به هر جنایتی می‌زنند اما گاهی اوقات برخی از این رژیم‌ها جنایت را از کشتار ده‌ها یا صدها یا حتی هزاران نفر فراتر برده و ملتی را به سوی بدبختی و تباهی می‌کشند تا این ملت دیگر با از دست دادن توانمندی‌های خود تبدیل به مردمانی سازگار شوند و فریادی از کسی برنخیزد. چنین روش‌های توطئه‌آمیزی در گذشته توسط شوروی به بالاترین شکل ممکن به کار بسته‌ شد و حالا بنا به آنچه می‌بینیم رژیم اسلامی مرزهای توطئه‌های نرم را جابجا کرده‌ است.

بسیاری از تحلیلگران و صاحب‌نظران و مجریان و دلسوزان و ... مدام در حال تأسف‌اند که چرا مردم ایران برنمی‌خیزند و به خیابان نمی‌آیند. در چرایی این مسئله تا به حال مطالب بسیاری منتشر کرده‌ام و البته خودم نیز با انتشار همین مطالب آموخته‌ام و مطالب کاملتری طبع کرده‌ام. اما وقتی این سوال اهمیتش بیشتر می‌شود، به‌ خصوص با این ذهنیت که اسرائیل و آمریکا اگر اراده‌ای در میان خود مردم ایران نبینند سیاست تغییر رژیم در ایران را کنار می‌گذارند، یا اینکه اسرائیل وقتی در جنگ ۱۲ روزه دید مردم علیه رژیم برنمی‌خیزند پس جنگ را نیمه‌کاره رها کرد، با چنین تحلیل‌هایی، ذهن کنجکاو خودبه‌خود به سمت چرایی عدم خیزش مردم می‌رود.

واقعیت این است که رژیم‌های توتالیتر، به‌ خصوص از نوع جمهوری اسلامی که تمام شاهکارهای ریخته‌ی شوروی را در خود جمع می‌کند، از راه‌های کمتر تصورشده‌ای برای مهندسی روانی مردم استفاده می‌کنند. یکی از این راه‌ها، تنها و منزوی کردن معترضان از طریق ایجاد منافع نابرابر در میان تعدادی از آنهاست. رژیم‌های توتالیتر مردم را از هم جدا می‌کنند تا مخالفان تنهاتر شوند. مثلا با دادن بنزین سهمیه‌ای به عده‌ای و زدودن همین حق از آنهایی که ماشین نو دارند! و جالبتر ماهیت غیرمنطقی این تقسیم‌بندی هاست.

وقتی به تعداد بسیار زیادی از دانش‌آموزان و دانشجویانی که نمرات پایینتری دارند، با سهمیه‌های متعدد فرصت حضور به جای دانشجویان مستعد در دانشگاه‌ها و مشاغل دولتی داده می‌شود، وقتی ۳۰ الی ۵۰ درصد دانشجویان دانشگاه‌های برتر کشور و در رشته‌های پرطرفدار سهمیه‌ای‌ هستند، هدف جبران آلام خانواده‌های رزمندگان و جانبازان و شهیدان نیست، بلکه هدف آشکار ایجاد طبقه‌ای وفادار در میان تحصیل‌کردگان و کارمندان است که به خوبی می‌دانند اگر رژیم سقوط کند، تمام این سهمیه‌ای‌ها از درس و کارشان اخراج خواهندشد؛ لذا با ایجاد این طبقه‌ای که با نابرابری و پایمال کردن حقوق دیگران به منزلت می‌رسند، یکپارچگی برای مبارزه با رژیم از بین می‌رود؛ حتی کارمندان و دانشجویان این‌گونه توانایی اعتصاب هم نمی‌یابند.

از بین بردن تشکل‌های صنفی مشاغل و به‌ جای آن تشکیل نهادهای جعلی همچون بسیج مستضعفین، دستگیری و شکنجه یا اعدام تعداد مشخصی از مخالفان، از میان بردن طبقه متوسط با تورم‌های شدید عمدی آن هم در طول سال‌های طولانی، مشغول کردن معلمان و حتی به تازگی اساتید دانشگاه به امور اقتصادی با پایین نگه داشتن عمدی حقوق آنها، برای از بین بردن مخالفت طبقه‌ای که آموزش و اندیشه‌ی جامعه را تأمین می‌کنند و صدها توطئه‌ی دیگر و روش‌های اهریمنی، اقداماتی سازمان‌یافته برای تبدیل جامعه، به جامعه‌‌ای افسرده و ناتوان است که اگر هم در آن کسی در خیابان به اعتراض برخیزد، از سوی دیگران حمایت نشود و تنها بماند و حتی مورد استهزا قرار گیرد و مأموران امنیتی به‌ راحتی دستگیرش کنند.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

در شرایطی که مردم را یارای حرکتی نباشد رژیم حتی به این حدود هم قناعت نمی‌کند و فراتر می‌آید. وقتی رهبر رژیم و دستیارانش می‌بینند که مردم تا چه حدی از آنها نفرت یافته‌اند دنبال جلب رضایت نمی‌روند. کسی دنبال جلب رضایت و اعتماد مردم می‌رود که خالصانه و صادقانه خدمت کند؛ همچون محمدرضاشاه پهلوی که پس از آنهمه تلاش و اصلاحات و انقلاب سفید و سپاه دانش و سلامت و ایجاد صنایع و ...، نارضایتی و قیام مردم را حتی باور نمی‌کرد و تلاش داشت با دادن آزادی بیشتر به مردم رضایتشان را جلب کند. برعکس، رهبر رژیم اسلامی و اطرافیان و اتاق فکرش پس از این همه تبهکاری، وقتی نارضایتی مردم را می‌بینند درصدد کسب انتقام از ملت برمی‌آیند. برای این رژیم، مهم نیست که مردم در فشار اقتصادی اند؛ مهم نیست که دچار افسردگی و انواع بیماری‌های دیگر اند؛ مهم نیست که مهاجرت می‌کنند؛ می‌گویند به جهنم؛ پنج میلیون جمعیت طرفدار رژیم بماند و بقیه بمیرند بهتر از آن است که ۸۰ میلیون مخالف رژیم هم در ایران زندگی کنند؛ برای این خواسته شیطانی خود حتی تئوری‌های فقهی هم ارائه کرده‌اند.

آنها حتی به دنبال گسترش صنایع نفت و گاز برای تولید بیشتر هم نیستند. چنانکه ابن‌خلدون در پاسخ چرایی این که اعراب و مسلمانان به اندازه فراعنه و ایرانیان از خود بناهای عظیم تاریخی به‌جا نگذاشتند می‌نویسد که اعراب در کشورهایی که فتح می‌کردند بیگانه بودند و به آنچه در این کشورهای فتح شده می‌یافتند کفایت کرده و از توسعه‌ی شهری خودداری می‌کردند. (مقدمه ابن‌خلدون، جلد ۲، باب چهارم)

اما این تنها تلاش رژیم نیست؛ آنهایی که با دروغ متولد شده‌اند و تا آخر عمر و تا هنگام کشته‌شدن نیز جز دروغ سخنی بر زبانشان نخواهدرفت تلاش دارند همچنان از عنصر ناامید کردن مردم برای بقای خود استفاده کنند. از سویی مشتی ابله پیشگو و آینده‌پژوه را مأموریت می‌دهند که بگویند، رژیم قرار است در ۱۴۱۰ یا ۱۴۰۷ سقوط کند؛ این‌ها طرح‌های خود رژیم برای مشغول کردن ذهن مردم است تا با به بیراهه فرستادن مردم، رژیم را از سال ۱۴۰۴ نیز به سلامت عبور دهند. ناامیدی زمانی گریبان مردمی را فرامی‌گیرد که رژیم از هر زمانی ضعیفتر و ناتوان‌تر است اما تلاش می‌کند خود را محکم و استوار نمایش دهد.

اکنون زمان عمل است و تلاش؛ که اگر اکنون اقدامی نشود نجات ایران در سال‌های بعدی بسیار مشکل‌تر خواهدبود. با نبود روحیه مبارزه در جوانان جدید و عدم علاقه آنها به سیاست، و ایجاد یک نوع رویکرد آنارشیستی که هرگونه دلبستگی به نظم و میهن‌پرستی را در ذهن آنها کوچک کرده و سبب خجالت میهن‌پرستان از دعوت جوانان به خیزش می‌شود. آنهم زمانی که رژیم دیگر توان سرکوب چندانی برایش نمانده است. جان ما نهایتا خواهد رفت؛ یا با هوای آلوده‌؛ یا با خوراک‌های آلوده به سموم و کودهای شیمیایی و تغییرات ژنتیکی و بذرهای دستکاری شده، یا با فشار اقتصادی و اضطراب و بی‌عدالتی و ... که همگی از سوی رژیم برای نابودی مردم ایران عامدانه به این ملت تحمیل می‌شوند و نهایتا به اشکال بیماری‌های مختلف و عمدتا به شکل سرطان یا مرگ ناگهانی جوانان و نوجوانان، که به تازگی شیوع پیدا کرده و به خصوص جان دختران نوجوان و جوان را می‌گیرند؛ حال چه می‌شود اگر این جان را مجانی از دست ندهیم؟

ضمناً باید گفت بدترین مرگ، مرگ ناشی از افسردگی و نبود آزادی است؛ در طول سال‌های طولانی، آدمی را زجرکش می‌کند. هرچند باز یادآوری می‌کنم که رژیم اینبار آسانتر از آنچه تصور می‌شود از میان خواهد رفت و سرکوبی در عمل برایش ممکن نخواهد بود.

از زمان جنگ ۱۲ روزه حاکمیت رژیم همچون عراق و سوریه یک حاکمیت نیم‌بند شده و بااین که جنگ ۱۲ روزه به سقوط آنی رژیم منجر نشد اما بااین‌حال یک مزیت جنگ، نیم‌بند شدن حاکمیت جمهوری اسلامی بر جامعه‌ی ایران از طریق تکان دادن و به خود آوردن نظامیان ایران حتی سپاهی‌ها و نیروهای انتظامی بود چراکه نیروهای نظامی رژیم حتی اگر ایدئولوژیک هم بودند از بطن همین مردم ایران برخاسته‌اند؛ نظامیان ایرانی برخلاف نیروهای جهادی، ماهیت درونی تروریستی ندارند و به هیچ عنوان نمی‌خواهند به‌ خاطر فلسطینی‌ها که چه عرض کنم، به خاطر غزه (که البته آن هم به خاطر خباثت رژیم و حماس نابود شد) و بهتر آن که گفت به خاطر هیچ‌وپوچ دچار سرنوشت نیروهای حماس و حزب‌الله شده و ایران را عین غزه و لبنان و سوریه، ویرانه‌تر کنند. لذا حاکمیت جمهوری اسلامی هم‌اکنون بدون اتکا به وفاداری نظامیان خود عین دولت عراق و سوریه و لبنان یک حاکمیت نیم‌بند است و این موضوعی‌ست که تاکنون بر اثر فریاد کشیدن‌های مقامات رژیم از سوی مردم ایران مورد غفلت واقع شده‌است.

تفاوت سربازان ما با سربازان جهادی و تروریست از همان تفاوت رفتار سربازان دلیر ایران با سربازان عراقی در جنگ هشت ساله با عراق بعثی پیداست. آنهایی که پرده‌های ناموس مردمان هم‌زبان خود در خرمشهر و هویزه را دریدند و سر دختر یا پسر بودن جنین‌های در داخل رحم مادران، پیش از دریدن شکم مادران وارونه آویزان با هم شرط می‌بستند، سربازان عراقی بودند، برعکس سربازان ایرانی آن دلاورانی بودند که برای عقب راندن عراقیان به‌منظور پایین کشیدن جنازه‌های برهنه‌ی آن زنان از تیرهای برق و نخل‌های بی‌سر و دفن کردن آن زنان، سه شهید دادند. آری خوی سبعانه‌ی جنایت مشابهی در هفتم اکتبر نمی‌تواند بین آن نیروهای تروریست حماس با افسران و درجه‌داران و سربازان پاکباز ایرانی یک حس هم‌ذات‌پنداری ایجاد کند. به همین خاطر است که حاکمیت رژیم دیگر در ایران سست است. لذا تشکیل گارد‌های جاویدان در گروه‌های سه تا پنج‌نفره با هدایت شاهزاده رضا پهلوی فرصت بسیار مناسب و با خطر کمتری برای ایجاد یک تشکیلات انقلابی پایدار و موثر است.

مقامات اسرائیلی باید بدانند که وقتی به شگردها و نتایج ناقص جنگ ۱۲ روزه افتخار می‌کنند تنها روی زخم مردم ایران نمک می‌پاشند و اگر مردم ایران در جنگ ۱۲ روزه به خیابان نیامدند، به دلیل مهندسی اجتماعی و روانی مردم از سوی رژیم و بلاهای سختی است که رژیم بر سر مردم آورده و ابتکار عمل را از ایشان گرفته‌ و آنها را به مردمی ضعیف و دلشکسته تبدیل کرده و من در این مجال به برخی از آنها اشاره کردم. ضمنا مردم ایران انتظار جنگ طولانی‌تری داشتند و دنبال فرصتی بودند که فارغ از دستور تخلیه‌ی شهرها از سوی اسرائیل بتوانند به قیام برخیزند. اما پایان دادن یکباره‌ی جنگ مردم ایران را در شوک دیگری فروبرد. هم‌اکنون اگر جنگ دیگری رخ دهد قطعا اوضاع از نوع دیگری خواهد بود.

مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie & Privacy Policy