Saturday, Nov 22, 2025

صفحه نخست » از قمر تا هایده، مصادره و غصب حافظه شنیداری یک ملت، محمود علم

alam.jpgتحلیلی جامع بر وضعیت بایگانی موسیقی پیش از انقلاب و حذف سیستماتیک صدای زنان

محمود علم - ویژه خبرنامه گویا

مقدمه

تناقض میراث ملی در حبس نهادی رسمی

آرشیو عظیم موسیقی رادیو و تلویزیون ملی ایران پیش از انقلاب ۱۳۵۷، گنجینه‌ای بی‌بدیل از حافظه شنیداری یک ملت است که امروزه در وضعیتی عمیقاً متناقض و پیچیده گرفتار آمده است. این میراث که دربرگیرنده طیف وسیعی از آثار موسیقی با صدای خوانندگان زن و مرد است، از یک ‌سو در تصرف انحصاری "سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی" قرار دارد و از سوی دیگر، به دلیل موانع سرسخت ایدئولوژیک و فقدان اراده برای ساماندهی حقوقی، از هرگونه چرخه رسمی بهره ‌برداری و بازنشر داخلی محروم مانده است.

اگرچه محدودیت‌ها برای آثار حاوی صدای زنان به‌ مراتب مطلق ‌تر و ایدئولوژیک ‌تر است، اما تمامیت این گنجینه فارغ از جنسیت هنرمندان، در نوعی "بلاتکلیفی حقوقی" و "انجماد فرهنگی" به سر می‌برد. نتیجه این وضعیت، حبس بخش مهمی از هویت فرهنگی ایران در پشت درهای بسته است؛ آن‌هم در شرایطی که همین آثار در پلتفرم‌های بین‌المللی و شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان با کیفیتی ممتاز در دسترس‌اند. این تضاد آشکار، پرسش‌هایی بنیادین را درباره عدالت فرهنگی، مدیریت میراث ملی و شکاف عمیق میان سیاست‌های رسمی و واقعیت‌های اجتماعی طرح می‌کند که نیازمند واکاوی دقیق حقوقی و سیاسی است.

۱. بنیان‌های حقوقی، مالکیت شفاف، سرنوشت مبهم

وضعیت حقوقی آثار تولیدی رادیو و تلویزیون ملی ایران بر دو رکن قانونی استوار است: "قانون حمایت حقوق مؤلفان، مصنفان و هنرمندان (۱۳۴۸)" و "قانون ترجمه و تکثیر کتب و نشریات و آثار صوتی (۱۳۵۲)". مطابق این قوانین، حقوق مادی آثار تولیدشده توسط سازمان (به‌عنوان شخص حقوقی) تا ۳۰ سال پس از انتشار متعلق به آن نهاد بوده، بر اساس این دو قانون، سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران به‌عنوان "شخص حقوقی"، مالک حقوق مادی آثار تولید شده خود بود؛ حقوقی که صرفاً ۳۰ سال پس از نخستین انتشار اعتبار داشت. در کنار حقوق مادی، قانون ۱۳۴۸ "حقوق معنوی" اثر را نیز شناسایی می‌کند؛ حقوقی شامل: لزوم ذکر نام پدیدآورنده، حق انتساب اثر، حفاظت از تمامیت و حرمت اثر

این حقوق دائمی، غیرقابل انتقال و غیرقابل اسقاط هستند. بنابراین حتی اگر مالک اثر یا وارثان تغییر کنند، حقوق معنوی همچنان پابرجاست.

پس از انقلاب ۱۳۵۷، صدا و سیمای جمهوری اسلامی بدون تشریفات قانونی روشن، خود را "قائم ‌مقام" سازمان قبلی اعلام کرد و آرشیو را در اختیار گرفت. این تصرف از نظر حقوق عمومی قابل بحث است، اما در عمل سبب شد که صداوسیما صرفاً ارث ‌برِ حقوق مادی موقت شود؛ حقوقی که دهه‌هاست منقضی شده‌اند.

اما حقوق معنوی، مطابق قانون، همچنان متعلق به پدیدآورندگان و وارث آنان باقی مانده و صداوسیما در آن سهم مستقیمی ندارد. در حالی که "حقوق معنوی" (شامل نام پدیدآورنده و حرمت اثر) دائمی و غیرقابل ‌اسقاط است.

۲. چالش انقضای حقوق مادی و فقدان "مالکیت عمومی"

در ایران به دلیل نبود سازوکار رسمی برای اعلان ورود آثار به مالکیت عمومی و همچنین تفسیر نادرست از بقای حقوق معنوی، این آثار در یک "برزخ حقوقی" رها شده‌اند؛ نه آنچنان خصوصی‌اند که قانوناً در انحصار سازمان بمانند، و نه رسماً عمومی اعلام می‌شوند تا جامعه بتواند از میراث خود بهره‌برداری کند.

مدت ۳۰ سالهٔ حمایت از حقوق مادی تقریباً تمام آثار رادیویی و تلویزیونی پیش از انقلاب را شامل می‌شد. این مدت در دهه‌های ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ به پایان رسیده است. طبق اصول حقوقی، این آثار اکنون باید وارد "مالکیت عمومی" (Public Domain) شده باشند؛ یعنی به عبارت دیگر:

الف- تکثیر، بازنشر، اقتباس و استفاده از آن‌ها آزاد باشد.

ب- هیچ شخص یا نهادی حق محدود کردن بهره‌برداری را ندارد.

ج- تنها رعایت حقوق معنوی لازم است، نه کسب اجازه برای استفاده.

اما مشکل اصلی در ایران این است که هیچ سازوکار شفاف یا نهادی برای اعلام رسمی پایان دوره حمایت و ورود یک اثر به مالکیت عمومی وجود ندارد. این خلأ موجب شده است که:

سازمان‌ها همچنان بر آثار منقضی‌شده ادعای انحصار کنند، مردم و پژوهشگران ندانند چه آثاری آزاد است، هیچ مرجع رسمی پاسخ‌گو نباشد و امکان سوءاستفاده و انحصارگری فراهم شود. از سوی دیگر، حقوق معنوی دائمی گاهی به اشتباه به‌عنوان دلیلی برای غیرآزاد بودن آثار معرفی می‌شود. این برداشت غلط است. حقوق معنوی فقط تضمین می‌کند که:

الف- نام هنرمند ذکر شود.

ب- اثر تحریف نشود.

ج- هویت اثر حفظ شود.

اما حقوق معنوی هرگز مانع آزادی اثر پس از اتمام دورهٔ حمایت مادی نیست.

با این توضیح، بخش عمده آرشیو موسیقی ملی ایران عملاً باید آزاد باشد، اما به دلیل فقدان سازوکار رسمی، به لحاظ حقوق آزاد اما در عمل محبوس متولی رسمی باقی مانده است.

۳. سد ایدئولوژیک: حذف سیستماتیک با محوریت صدای زنان

فراتر از پیچیدگی‌های حقوقی، مانع اصلی آزادسازی این آرشیو، قرائت رسمی و فقهی حاکمیت پس از انقلاب مبنی بر ممنوعیت پخش صدای زنان است. این ممنوعیت نه ‌تنها تولید آثار جدید را متوقف کرد، بلکه کل تاریخ موسیقی ضبط ‌شده پیش از انقلاب را مهروموم نمود. آثار ستارگانی چون قمرالملوک وزیری، مرضیه، دلکش، پریسا، هایده و مهستی به محاق رفتند.

اما دامنه این انجماد تنها به زنان محدود نشد؛ آثار فاخر مردان (نظیر بنان، گلپا، ایرج و ارکسترهای گل‌ها) نیز قربانی سیاست‌های سلیقه‌ای و ایدئولوژیک شدند. گرچه در سال‌های اخیر نرمش‌های مقطعی برای پخش صدای مردان صورت گرفته، اما هسته اصلی آرشیو، به ویژه آثار زنان، همچنان خط قرمز مطلق است. این رویکرد مصداق بارز یک "حذف سیستماتیک فرهنگی" است که در آن نهاد متصرف اموال عمومی، به دلیل تعارض ایدئولوژیک، عامدانه از اجرای حقوق عمومی و به نفع عموم مردم خودداری می کند.

۴. تناقض بهره ‌برداری، غارت فرهنگی و استاندارد دوگانه

تلخ‌ترین نمود این وضعیت، استاندارد دوگانه‌ای است که شائبه "تجارت پنهان با میراث ملی" را تقویت می‌کند. در حالی که مردم داخل ایران از دسترسی قانونی به باکیفیت ‌ترین نسخه‌های تاریخ موسیقی خود محروم‌اند، شبکه‌های تلویزیونی خارج از کشور به آرشیوهای اصلی (مستر) دسترسی دارند و آن‌ها را پخش می‌کنند.

اینکه این دسترسی حاصل نشت غیررسمی توسط کارکنان یا فروش پنهانی توسط نهادهای متصرف وامانت دار است، تغییری در ماهیت فاجعه ایجاد نمیکند. سازمان صدا و سیما در برابر پخش جهانی منفعل، اما در برابر دسترسی داخلی "فعالانه بازدارنده" است. این رفتار فراتر از سوءمدیریت، یادآور نوعی "غصب، غارت و مصادره فرهنگی" است؛ وضعیتی که در آن متولی فرهنگ، میراث ملت را از صاحبان اصلی آن دریغ کرده و (خواسته یا ناخواسته) زمینه بهره‌برداری سیاسی یا تجاری بیگانگان از این گنجینه را فراهم می‌آورد.

5. "حوزه عمومی سیاسی‌شده" و سیطره بازار غیررسمی

وضعیت آرشیو موسیقی ایران را می‌توان با مفهوم "حوزه عمومی سیاسی‌شده" تبیین کرد: آثاری که به لحاظ زمانی باید "عمومی" باشند، اما به دلایل سیاسی در "حبس" هستند. از سوی دیگر، عدم عضویت ایران در کنوانسیون برن (کپی‌رایت جهانی)، امکان پیگیری حقوقی بین‌المللی را سلب کرده است. در نتیجه این خلأ، کنترل واقعی میراث شنیداری از دست نهاد رسمی خارج و به "بازار غیررسمی" (یوتیوب، تلگرام و سایت‌های دانلود) منتقل شده است؛ پدیده‌ای که نشان می‌دهد جامعه راه خود را برای دسترسی به حافظه‌اش پیدا می‌کند، حتی اگر حاکمیت مخالف آن باشد.

6. پیامدهای مخرب، آسیب و گسست هویتی - فرهنگی

تداوم سیاست انجماد و حبس آرشیو، پیامدهای جبران‌ناپذیری دارد:

1- خطر نابودی فیزیکی: نگهداری غیراصولی و عدم دیجیتالی‌سازی شفاف، نسخه‌های مادر (Master Tapes) را در معرض فساد و نابودی قرار داده است. خطر نابودی فیزیکی نسخه‌های اصلی نوارها و صفحات به دلیل عدم نگهداری علمی و گذر زمان جدی است؛ روندهای دیجیتالی‌سازی نیز غالباً کند و غیرشفاف بوده‌اند. این فرسایش، صرف‌نظر از جنسیت هنرمند، کل پیکره میراث موسیقی ایران را تهدید می‌کند

2- گسست تاریخی: حذف صدای زنان از روایت رسمی، تاریخ موسیقی ایران را "مردانه" و ناقص جلوه داده و به هویت فرهنگی آسیب زده است. حذف صدای زنان از تاریخ رسمی موسیقی، به هویت فرهنگی جامعه و تصویر زن در هنر ایرانی آسیب جدی زده است.

3- بی‌اعتمادی عمومی: جامعه نهاد متولی را نه در جایگاه "حفاظت‌ کننده"، بلکه در نقش "زندانبان" میراث خود می‌بیند. این وضعیت باعث تعمیق بی‌اعتمادی میان مردم و نهادهای متولی فرهنگ شده است، زیرا مردم نهادهایی را می‌بینند که به‌جای حراست و اشاعه میراث ملی، به زندانبانان آن تبدیل شده‌اند.

7. نتیجه‌گیری و چشم‌انداز،‌ مطالبه بازگشت میراث

بایگانی موسیقی پیش از انقلاب، نه "مالِ دولت" است و نه میراث یک نهاد مثل صدا و سیما، بلکه "دارایی فرهنگی مشاع" متعلق به همه ملت ایران و حافظه مشترک ملت است که اکنون در اسارت ترکیبی از انحصار حقوقی، تصلب ایدئولوژیک و بی‌عملی نهادی گرفتار شده است.

بازگرداندن این میراث به جامعه، نه یک لطف حاکمیتی، بلکه احقاق یک حق شهروندی است. تا زمانی که این صداها در حبس بمانند، بخشی از تاریخ و هویت ما خاموش خواهد ماند. برای پایان دادن به این حبس تاریخی، راهکارهای زیر ضروری است:

ایجاد نظام شفاف برای اعلام رسمی مالکیت عمومی (Public Domain) این آثار و کلا همه آثار منتشر شده

راه‌اندازی پلتفرم ملی دسترسی آزاد و عمومی برای همه مردم

دیجیتالی‌سازی کامل آرشیو با استانداردهای بین‌المللی

ثبت مجموعه‌هایی مانند "گل‌ها" در حافظه جهانی یونسکو

پایان‌دادن به استاندارد دوگانه پخش داخلی/ خارجی ( واگذاری یا فروش آثار به بیگانگان)

محمود علم

پژوهشگر حقوق و وکیل دادگستری



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie & Privacy Policy