Monday, Nov 24, 2025

صفحه نخست » حذف ولایت فقیه از قانون اساسی!؟ (توهمات آقای مصطفی تاجزاده)، پرویز دستمالچی

dastmalchi.jpgویژه خبرنامه گویا

آقای تاجزاده در نامه اخیر خود می نویسد: «... از عصر صفویه تاکنون روحانیت شیعه اشتباهی خسارت‌بارتر از پذیرش مسئولیت حکومت مرتکب نشده است. نمی‌فهمم چرا مرجعیت حساب خود را از ملت جدا کرد، قدرت را در دست گرفت و فرمانروایی بر قلوب مردم را از دست وانهاد. وقت آن رسیده که به این بدعت زیانبار از سنت سلف صالح پایان داده شود، ولایت‌فقیه از قانون اساسی حذف گردد تا سیاست‌ورزی دموکراتیک ممکن شود...».

پرسش من از اایشان بسیار ساده است: او چگونه می خواهد ولایت فقیه را از قانون اساسی ج.ا. حذف کند، مگر این امر تنها مربوط به یک یا دو بند است که بتوان آن را حذف کرد؟ ولایت فقیه یک ساختار حکومت است و برای حذف آن باید حکومت دینی را برچید. ساختار حکومت در ج.ا. بر اساس یک نظم اسلامی- شیعه مکتب اصولی ولایت فقیه ای، بنا شده، ادامه حکومت خدا پس از پیامبر و امامان است. در نظم برآمده از اراده مردم، قوای حکومت ناشی از اراده ملت است در حالیکه در ج.ا. قوای حکومت ناشی از "الله" است و مردم عملا هیچ کاره اند. به اصل چهارم نگاه کنید که حق قانونگذاری به خدا و فقها و مجتهدان (جانشینان امام دوازدهم به هنگام غیبت) داده شده است، یا به اصل پنجم نگاه شود که رهبر عملا جانشین امام دوازدهم است.

به سه قوه حکومت در ج. ا. نگاه کنیم:

۱- "... قوای حکومت در ج.ا.ا.عبارتند از: قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضائی که زیر نظر ولایت مطلقه امر و امامت... " (اصل ۵۷) است. یعنی رهبرمذهبی نظام که از سوی شورای خبرگان رهبری (۸۸ مجتهد) منتخب، منتصب یا کشف می شود و برفراز هر سه قوه است و بر آنها "امامت و ولایت" تام دارد. او جانشین امام پنهان (غایب) و نماینده الله بر روی زمین است.

۲- قوه قضائی همیشه و بطور کامل در دست رهبر مذهبی بوده است، و امروز نیز هست: رئیس قوه قضائی یک مجتهد منتصب (مستقیم) رهبر است (اصل ۱۵۷)، رئیس دیوانعالی کشور و دادستان کل، هر دو مجتهد منتصب (غیرمستقیم) مقام رهبری اند (اصل ۱۶۲). و بنابر اصول ۲ ،۴ ،۱۵۸،۱۶۷ ، ۱۶۸ ، ۱۷۲، و همچنین مقدمه قانون اساسی، کلیه قوانین قضائی باید در چهارچوب و براساس احکام و موازین شرع باشند و بر این امر فقهای شورای نگهبان (منتخبان مستقیم وغیرمستقیم رهبر) نظارت خواهند کرد. قوه قضائی در این نظام، نه نهادی مستقل به منظور حل و فصل اختلافات و مشکلات میان شهروندان یا شهروندان با نهادهای حکومت (اجرای عدالت حقوقی)، بل همچون تمام نظامهای تامگرا (توتالیتر)، نهادی برفراز ملت و برای تثبیت موقعیت و مقام و قدرت حکومتگران و نظام و حفظ منافع آنها است.

۳- قوه قانونگذاری: اصل ۹۳ ق.ا. می گوید " مجلس شورای اسلامی بدون وجود شورای نگهبان اعتبار قانونی ندارد...". یعنی نمایندگان منتخب ملت (۲۹۰ تن، با فرض انتخاباتی آزاد، دمکراتیک و سالم)، بدون نمایندگان منتصب مستقیم وغیرمستقیم رهبر (دوازده نفر، شش فقیه یا مجتهد و شش حقوقدان مسلمان) اصولا اعتبار نخواهند داشت. بعلاوه، وظیفه شورای نگهبان "پاسداری از احکام اسلام و قانون اساسی از نظرعدم مغایرت مصوبات مجلس شورای اسلامی با آنها..." است و " کلیه مصوبات مجلس شورای اسلامی باید به شورای نگهبان ارسال شود..." (اصل۹۴)، و شورای نگهبان موظف است مصوبات را از نظر انطباق آنها با موازین اسلام مورد بررسی قراردهد (اصل۹۴). اما، از آنجا که بنابر اصل چهارم "کلیه قوانین و مقررات مدنی، جزائی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی وغیر اینها باید بر اساس موازین اسلامی باشد..." و این اصل بر همه اصول قانون اساسی و قوانین و مقررات دیگر حاکم است و" تشخیص این امر برعهده فقها شورای نگهبان است"، و فقهای شورای نگهبان همگی منتخبان یا منتصبان مقام رهبری هستند، پس قانونگذاری نه بر اساس اراده و وجدان نمایندگان منتخب ملت و با التزام به مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر، بل بر اساس احکام و موازین شرع و زیر نظارت نمایندگان مستقیم رهبر مذهبی انجام می شود، و " در زمان غیبت حضرت ولی عصر در جمهوری اسلامی ولایت امر و امامت امت برعهده فقیه عادل و..." است (اصل ۵).

یعنی، قوه قانونگذاری نیز مانند قوه قضائی (قانونا) از همان ابتدا در دست فقها و مجتهدان بود و امروز نیزهست. اگر مجلس و شورای نگهبان در رابطه با مصوبه مجلس به توافق نرسند، این بار قانون مورد اختلاف به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع می شود که بنابر اصل ۱۱۲ تمام اعضاء ثابت و متغییر آن را رهبر منتخب و منتصب می کند. یعنی قانونگذاری نیز در دست فقها و مجتهدان است که به نمایندگی از سوی رهبر معظم عمل می کنند. در یک نظم دمکراتیک، قانون مصوب نمایندگان منتخب مردم (پارلمان) مقدم بر هر قانون یا سنت زمینی یا آسمانی و با التزام به اعلامیه جهانی حقوق بشر است و در ج.ا. همه چیز عکس است. به علاوه که در ج.ا. اصولا انتخاباتی دمکراتیک- آزاد و سالم اتفاق نمی افتد، همه کس نظارت استصوابی می شود تا مخالفان و منتقدان راهی به درون نظام نیابند.

۴- قوه اجرائی (دولت) یا مقام ریاست جمهوری چگونه است؟: بنابر اصل ۱۱۴ رئیس جمهور برای مدت چهار سال انتخاب می شود، در حالیکه مقام "امامت"رهبر مذهبی مادام العمر است و بنابر اصل ۱۱۳ رئیس جمهور " پس از مقام رهبری عالیترین مقام رسمی کشوراست و مسئولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوه مجریه را جزء در اموری که مستقیما به رهبری مربوط می شود برعهده دارد". اما، بنابر اصول ۵، ۵۷، ۹۱، ۱۱۰، ۱۱۲، ۱۵۷، ۱۷۶، ۱۷۷ و...، تقریبا همه امور مستقیم به رهبری مربوط می شود: از تعیین سیاست های کلی نظام تا عفو زندانیان، از فرماندهی کل قوا تا عزل رئیس جمهور. بنابر اصل ۵۷ "قوای حاکم در جمهوری اسلامی... زیرنظر ولایت امر و امامت امت است...". به علاوه، "...تعیین سیاست های کلی نظام، نظارت بر حسن اجرای سیاست های کلی نظام، فرمان همه پرسی، فرماندهی کل نیروهای مسلح، اعلان جنگ و صلح و بسیج نیروها، نصب وعزل: فقهای شورای نگهبان، عالیترین مقام قوه قضائیه، رئیس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی، رئیس ستاد مشترک و فرماندهان عالی نیروهای نظامی و انتظامی، و همچنین حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه گانه، امضاء حکم ریاست جمهوری، عفو یا تخفیف مجازات محکومین و..." همه از حقوق و اختیارات رهبراست (اصل۱۱۰). بنابر این (از نگر حقوقی)، رئیس جمهور تنها مجری سیاست های کلی است که رهبر تعیین می کند. و آنچه مربوط به انتخاب رئیس جمهور می شود، از آنجا که رئیس جمهور باید از "رجال مذهبی و سیاسی" (اصل۱۱۵) و "متعهد به مبانی جمهوری اسلامی و مذهب رسمی کشور" (شیعه دوازده امامی) باشد، عملا زنان (٪۵۰ جامعه)، اقلیت های دینی- مذهبی ( ده تا پانزده میلیون اهل سنت، زرتشتیان، مسیحیان، یهودیان و...)، سکولارها، کمونیست ها، سوسیالیست ها، ملیان و...، همگی از حق انتخاب شدن در نهاد ریاست جمهوری محروم هستند. یعنی نهاد ریاست جمهوری در ج.ا. نه زمینه ای دمکراتیک دارد، نه به خاطر وجود نظارت استصوابی آزاد برگزار می شود (از تقلبات وغیره فعلا سخنی نگوئیم) و نه اصولا رئیس جمهور اختیار تصمیمگیری مستقل در امور و سیاست های اساسی و کلی نظام را دارد. ساختار حکومت به گونه ای است که همه «چیز» در دستان رهبر است و قانونگذاری هم منشا الاهی دارد.

می ماند بازنگری و تغییر قانون اساسی: بنابر اصل ۱۷۷، به هنگام بازنگری در ق.ا.ج.ا.ا.، در موارد ضروری، مقام رهبری پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام (که اعضاء ثابت و متغیر آن را خودش منتصب می کند)، طی حکمی خطاب به رئیس جمهورموارد اصلاح یا تتمیم قانون اساسی را به شورای بازنگری ق.ا. با ترکیب زیر پیشنهاد می نماید:

۱- اعضای شورای نگهبان (منتخبان و منتصبان مستقیم وغیرمستقیم رهبر، حداقل شش فقیه یا مجتهد).

۲- روسای قوای سه گانه (رئیس قوه قضائی مجتهد منتخب مستقیم رهبر، رئیس مجلس و رئیس جمهور).

۳- اعضای ثابت مجمع تشخیص مصلحت نظام (همگی منتصبان خود رهبر).

۴- پنج نفر از اعضای مجلس خبرگان رهبری (همه مجتهدانی که رهبر را انتخاب کرده اند).

۵- ده نفر به انتخاب مقام رهبری(مگر سایر اعضاء اکثرا به انتخاب ایشان نیست؟).

۶- سه نفر ازهیئت وزیران.

۷- سه نفراز قوه قضائیه.

۸- ده نفراز نمایندگان مجلس شورای اسلامی.

۹- سه نفر از دانشگاهیان.

جمع کل اعضای شورای بازنگری ۸۴ نفر می شود. فرض که تمام افراد بند شش تا نه، بعلاوه یک سوم اعضای حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام (۱۲ نفر، که منتصبان مقام رهبری هستند)، همگی (برفرض محال) از مخالفان رهبر و سیاست های او باشند. در پایان تناسب میان موافقان با مخالفان، ۴۵ (موافق) به ۳۹ (مخالف) می شود. اما، این هنوز پایان کار نیست، زیرا، یکم، مصوبات شورای بازنگری باید به تائید و امضای مقام رهبری برسد. دوم، "محتوای اصول مربوط به اسلامی بودن نظام و ابتنای کلیه قوانین و مقررات بر اساس موازین اسلامی و پایه های ایمانی و اهداف جمهوری اسلامی ایران و... ولایت امر و امامت امت... و دین و مذهب رسمی ایران تغییر ناپذیراست" (اصل ۱۷۷). سوم، مصوبات شورا، پس از تائید مقام رهبری، باید "از طریق مراجعه به آراء عمومی به تصویب اکثریت مطلق شرکت کنندگان در همه پرسی برسد. رعایت ذیل اصل پنجاه و نهم در مورد همه پرسی بازنگری در قانون اساسی لازم نیست." (همانجا). و"ذیل" اصل پنجاه و نهم مقرر می دارد که "... درخواست مراجعه به آراء عمومی باید بتصویب دو سوم مجموع نمایندگان مجلس برسد".

در اینجا دو موضوع بسیار مهم است: یکی این که در همه پرسی مربوط به تغییر قانون اساسی نیازی به اجازه نمایندگان منتخبان (فرضا آزاد) مردم نیست و تنها به مقام رهبری مربوط می شود، و دو دیگر این که به هنگام مراجعه به آراء عمومی، از آنجا که حداقلی برای شرکت تعداد واجدان شرایط در نظر گرفته نشده است (یعنی اگر چهل میلیون واجد شرایط سنی وجود داشته باشد، نیم یا دو سوم آنها باید در رای گیری شرکت کنند)، پس خواست و میل رهبر می تواند حتا با رای نصف به علاوه یک (مثلا) یک میلیون نفر پیروان ایشان به تصویب برسد.

پس، بازنگری در قانون اساسی به زبان ساده چنین می شود: رهبر مذهبی نظام، که خود را جانشین الله بر روی زمین می داند و بنابر ق.ا. بر فراز ملت و قانون قرار و برهرسه قوه ولایت مطلق امر و امامت امت (اصل ۵۷) دارد، شورایی هشتاد و چهار نفره (از منتخبان و منتصبان مستقیم وغیرمستقیم خودش) تشکیل می دهد تا در قانون اساسی بازنگری شود. در این بازنگری، اصول مربوط به "...اسلامی بودن نظام، ابتنای کلیه قوانین و مقررات براساس موازین اسلامی، پایه های ایمانی، ولایت امر و امامت امت، و دین و مذهب رسمی و..." تغییر ناپذیر است. پس از بازنگری، مصوبات باید به تائید و امضای خود رهبر برسد و سپس به رای آنهائی گزارده شود که در رای گیری شرکت می کنند (که می تواند اکثریت واجدان شرایط یا تنها تعداد اندکی از پیروان ایشان باشند). برای اینکار، پرسش از نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز لازم نیست، هرچند که ق.ا. در اصل پنجاه نهم مقرر می دارد که در خواست همه پرسی در مسائل بسیار مهم و... باید به تصویب دو سوم مجموع نمایندگان مجلس برسد. همه چیز به نفع مقام رهبری یا "امام امت" بریده و دوخته شده است.

آقای تاجزاده باید از توهمات بیرون آید و بیش از این ملت را به گژراهه راهنمایی نکند. جمهوری اسلامی ایران اصولا ربطی به یک نظم دمکراتیک برآمده از اراده ملت ندارد و نظمی بر اساس ولایت فقیه (جانشین الله پس از پیامبر و امامان) است. در این نظام آنچه اصولا هیچ جایی و هیچ اعتباری ندارد "حق حاکمیت ملت برسرنوشت خویش" است: "... در ولایت فقیه حاکميت منحصر به خدا است و قانون فرمان و حکم خدا است. قانون اسلام يا فرمان خدا بر همه افراد و بر دولت اسلامی حاکمیت تام دارد... همه افراد تا ابد تابع قوانين قرآن هستند. در جمهوری اسلامی رای تمام اشخاص، حتی رأی رسول اکرم نیز در حکومت و قانون الهی هيچگونه دخالتی ندارد. همه باید تا ابد تابع اراده الهی باشند..." (حکومت اسلامی، روح الله خمینی).

آقای تاجزاده! شما چگونه می خواهید ولایت‌فقیه را از قانون اساسی حذف کنید تا سیاست ‌ورزی دموکراتیک ممکن شود!؟



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie & Privacy Policy