"سياست دانشگاهی" بر مبنای "مشارکت انتقادی"، عبدالله مؤمنیحرکت فعالين دانشجويی به سمت ترميم رابطه با بدنه و سازماندهی تشکيلاتی از طريق توجه به مشکلات صنفی و دفاع از حقوق و آزادی های آکادميک در کنار تبديل کردن دانشگاه به فضايی برای گفتگو و "پارادايم سازی" می تواند نقشه راه را پيش روی دانشجويان قرار دهد ... [ادامه مطلب]آن ها درخت ها را هم می کشند! شکوه ميرزادگیما نيز به شکنجه و اعدام انسان ها اعتراض می کنيم اما اعدام درخت و آب و خاک را نيز دست کم نمی گيريم. ما از يک سو نابودی انسان را محکوم می کنيم و از سوی ديگر، نابودی هويت و فرهنگ و تاريخ او را؛ و معتقديم که، در اين ميان، تنها موجودات بی نصيب از درک اهميت فرهنگ و تاريخ و پديده های طبيعی و بشری می توانند چنين ويران کنند و بکشند و بسوزانند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
23 مهر» تضادها و تعارضات در نظام مديريت، احمد فعال4 مهر» مديريت آريستوکراتيک، احمد فعال 23 مرداد» طبيعی شدن تبهگنی، سرگذشت من و دکتر کردان؟ احمد فعال 21 تیر» کوی و کودتا، روی سخن با احمد باطبی، احمد فعال 11 تیر» اسلام انقلابی، احمد فعال
بخوانید!
24 آبان » گفتگو با رضا شاه حسينی،عضو جبهه ملی ايران - آلمان در پيرامون موضوع جنگ و فعاليت های اتمی ايران، ميلاد آريايی
24 آبان » ميرحسين موسوی به خاتمی: نيايی میآيم! تابناک 24 آبان » موسوی لاری: درباره ديدار خاتمی و هاشمی چيزی نشنيدهام، ايسنا 24 آبان » اوپک جلسه اضطراری تشکيل می دهد، بی بی سی 24 آبان » ۵+۱ امروز پرسشهای ايران درباره نامه اخير سولانا را بررسی میکنند، ايلنا
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! اسلام اقتصادی؛ حساسيتها و نگرانیها، احمد فعالاسلام اقتصادی، طرح و نقشه خاصی از اقتصاد و برنامه ريزی اقتصادی نيست که به دولتها امکان وصول و حصول بدان بدهد. اسلام اقتصادی صرفاً يک ايده راهنما برای نگاه کردن به مناسبات زندگی اجتماعی و از اين بيشتر، يک ايده راهنما برای تغيير مناسبات زندگی بر اصول آزادی و برابری است۱- در حالی که مشغول پايان بردن مقالهای با عنوان "کار و جاه " بودم و در اين مقاله کوشش کردهام تا روابط ميان کار و توسعه را با پارهای از ويژگیهای فردی افراد، مانند جاه طلبی و منافع پرستی بررسی کنم، موضوع را به پايان نبرده، لازم دانستم به موضوع ديگری بپردازم که به پارهای از حساسيتهای امروز باز میگردد. در اين نوشته کوشش شده است تا جمع حساسيتها و ايدههای راهنمايی که در پس اين حساسيتها وجود دارند، تحت عنوان اسلام اقتصادی تحليل شوند. هر چند لازم است تا خواننده محترم برای درک مبادی روش شناختی نويسنده در باره اين موضوع به مقاله بعدی وی نيز مراجعه کنند. چه آنکه در مقاله "کار و جاه" مناسبات ميان کار و توسعه را با شاخص آزادی و برابری توضيح داده ام. توضيح دادهام که چگونه کار کردن و صرف انرژی شبانه روزی، بنا به بعضی از ادعاها وقتی بدون شاخص آزادی و برابری انجام میشود، چيزی جز ابراز بعضی از خصوصيت از خود بيگانه انسان مانند جاه طلبی و منافع پرستی نيست؟ همچنين است که در آن مقاله، مناسبات ميان اين ويژگیها را با رشد و توسعه جوامع انسانی توضيح دادهام. ۲- زمانی که سه مقاله اسلام سياسی، اسلام انقلابی و اسلام ايدئولوژی را به بحث گذاشتم، کوشش داشتم تا مقالهای تحت عنوان اسلام اقتصادی را نيز به رشته تحرير در بياورم. اين مسئله همواره برای نويسنده و شايد بسياری از روشنفکران دينی و بعضی از منتقدين وجود دارد که اقتصادی که اسلام مد نظر دارد چگونه اقتصادی است؟ آيا چيزی و مقولهای به نام اقتصاد اسلامی وجود دارد؟ نظريه و ادعای اقتصاد اسلامی به همان اندازه پذيرفتنی است که ادعای فلسفه اسلامی. اما در خصوص اصل وجودِ چنين اقتصادی و يا چنين فلسفهای، ترديدهای جدی وجود دارد. اما ترديد ندارم که اسلام و يا هر دين و هر نحله فکری، نمیتواند نسبت به مناسبات اقتصادی و روابط توليدی ميان انسانها و جامعهها بینظر باشد. زيرا اخلاق، فرهنگ، سياست و حتی عبادات روزانه ما، در ذيل مناسبانی انجام میشوند که موقعيت و جايگاه هر يک از افراد مؤمن و غير مؤمن، جوامع مؤمن و غير مؤمن را در طبقات معين و در آمدهای معين و بهرمندیها و يا تهديدهای معين قرار میدهد. بدون اين بهره مندیها و يا تهديدها، عملاً اشاره مجرد و انتزاعی به اخلاق و عبادات، بی وجه میشود. ۴- از تمام کسانی که نسبت به جامعه مسلمانان احساس مسئوليت میکنند، از تمام کسانی که نسبت به اخلاق ،عبادات و اجرای مناسک و دستورات دينی در جامعه مسلمانان دغدغه خاطر نشان میدهند و سرانجام از تمام کسانی که تمام فکر و ذکر آنها برنامه ريزی و قانون گذاری و حتی خطابه خواندن در گوش مؤمنين، به منظور متشرع کردن آنها و يا اجرای عدالت در سطح جامعه مسلمانان هستند، اين پرسش را مطرح میکنم : چه مناسباتی ميان ثروت اندوزی و عبادت ورزی تا عدالت ورزی وجود دارد؟ ثروت مشروع و مالکيت مشروع چيست و تا کجاست؟ آيا اسلام آنها، طاعت و عبادت آنها، وسوسهها و دغدغههای آنها، تا چه حد و تا چه ميزان وجود نابرابریها را تحمل میکند؟ اگر نابرابریها مغايرتی با عدالت ورزی ندارند و مراد آنها از عدالت برابری نيست و اگر ثروت اندوزی مغايرتی با عدالت ورزی ندارد، پرسيدنی است، تا چه اندازه ايجاد فاصله طبقاتی و تا چه اندازه ثروت اندوزی، اين عدم تغاير را حفظ میکند؟ اگر همانطور که بعضی از مؤمنين و حتی مرشيدن مسلمان میگويند و معتقدند، در اسلام هيچ حد مرزی برای مالکيت و ثروتمند شدن وجود ندارد، آيا مشکلی با دارايیهای مثلا ۱۰۰ ميليارد دلاری و ۲۰۰ ميليارد دلاری دارند؟ اگر چنين است، پس چه تفاوتی ميان نظام اقتصادی سرمايه داری (که در زمانی يک اقتصاد استثماری و تبهکارانه خوانده میشد) با نظام اقتصادی اسلامی وجود دارد؟ اگر مرادتان اين است که تفاوت آنها در برنامه ريزی کردن جامعه مسلمانان برای بهرمندی همگانی، اهتمام به امور طبقات فرودست و رشد ارتقاء طبقاتی آنان است، اين ادعا هم بی وجه است و هم مضحک. بی وجه است از اين رو که، کوششها در جوامع سرمايه داری برای اهتمام به طبقات فرودست و ارتقاء آنها بيشتر است. و مضحک است از اين رو که، فاصله درآمدهای مديران و کارگزاران اقتصادی در جامعه ايران در حدی است که در مقاله «طبيعی شدن تبهگنی» چنين آوردم :« هم اکنون اگر گذری نه فقط به اتاق مديران، بلکه به اتاق بعضی از رؤسای ارشد بياندازيد، در نقش و نگار شکوه و جلال آنان، محتمل با رؤسای جمهور آمريکا قابل مقايسهاند. امتيازهايی که اين مديران در پرتو نظام حقوقی و اداری کسب میکنند، در مقايسه با نظام درآمدی کشورهای سرمايه داری، از يک اختلاف شگفتانگيز حکايت میکند. نظام حقوقی و در آمدی آن کشورها که روزگاری در مقايسه با اقتصاد ارزشی، نوع استثمار و تبهکاری شمرده میشد، امروز همان مديران استثمارگر نظامهای سرمايه داری و ليبرال، تا حد پادويی بعضی از اين مديران هم نمیرسند». ۵- همچنين از کسانی که از صبح تا شام به طاعت و عبادت مشغول اند پرسيده میشود: حساستها، نگرانیها و دغدغههای آنها در چيست؟ چگونه است بعضیها وجود دارند که وقتی با کودک فقر زدهای در گوشه خيابان مواجه میشوند، احساسات آنان چنان سرد، فسرده و لخت میشود که گويی روحی در پس عقايد آنان وجود ندارد و در فضايی ديگر، وقتی همين افراد در «سپيده سربی صبح طنين اذان را میشنوند، چنان روحشان هوای پرواز میيابد که گويی از آغاز تکوين خلقت فاقد اجساد انسانی بوده اند۱»؟ پرسيده میشود: چگونه يک فرد میتواند نام خود را مسلمان بگذارد در حالی که ۱۶۰ ميليارد تومان ثروت اندوخته است، اما صدها و هزاران دختر و پسر جوان در همين جامعه وجود دارند که به خاطر صد هزارتومان پول، زندگيشان به تباهی و ويرانی کشيده میشود؟ از حساسيتهای دينی و اخلاقی در میگذرم، پرسيدنی است: چگونه يک فرد با ثروت های افسانه ای، بتوان در حالی نام انسان را بر او نهاد که دهها و صدها هزار خانوار وجود دارند که به موجب فقر، روز را چون جهنم و شب را چون کابوس مرگبار صبح میکنند؟ ۶- آقای نکونام نماينده مجلس میگويد : «چرا برخی از نمايندگان به اين نکته توجه نمیکنند که در زمان اجرای اصل ۴۴ و خصوصی سازی هستيم و نبايد کسی را به خاطر سرمايه دار بودن مورد اتهام قرار داد». به غير از اينکه اين نماينده محترم خصوصی سازی و اصل ۴۴ را وارونه ترجمه کرده اند، زيرا فرد سرمايه دار مورد نظر او و سرمايه او، بناست از بخش خصوصی دولتی شود نه برعکس، اما وی با اين سخنان يکسره خود را از حساسيتهايی که پيشتر اشاره شد، آزاد میکند. ۷- نمايندگان مجلس از خود نمیپرسند که با فرض تصديق سرمايه دار بودن در يک نظام اقتصادی سرمايه داری، مناسبات اقتصادی در ايران چگونه است که يک فرد در عرض کمتر از ۱۵ سال و يا به قولی در حدود ۱۰ سال، به ۱۶۰ ميليارد تومان دست میيابد؟ به عبارتی، ايشان موفق شده اند که بدون احتساب يک ريال هزينههای خورد و خوراک، در هر ماه بيش از يک ميليارد تومان درآمد کسب کند. پرسيدنی است که، کدام کار و کدام هوشمندی میتواند چنين ارزش افزودهای ايجاد کند؟ اگر ادعا شود که تنها نه به موجب کار و هوشمندی، بلکه به موجب ماهيت تراکم افزايی پول (پول پول می آورد) به چنين ثروتی دست يافته است، آيا تصديق اين ادعا نيست که مناسبات اقتصادی در ايران بهشت سوداگران جهان است؟ ۸- شايد ادعا شود که تمرکز سرمايه يکی از عوامل رشد اقتصادی محسوب میشود. برابر با همين ادعا، يکی از دلايل از رشد ماندگی جامعه ايرانی از ايام دير تا کنون، فقدان شکل گيری بزرگ مالکی دانسته می شود. شايد به نمونههای فراوانی از اقتصادهای بزرگ صنعتی و پيشرفته اشاره شود که بزرگ مالکی در نتيجه کار و توليد تحصيل شده است. کسانی چون سوئی چيرو هوندا، رئيس پنجمين کمپانی غول پيکر در آمريکا، که کار خود را از تعمير دوچرخه آغاز کرد، مايکل ميلکن، کسی که بنياد سرمايه داری نوين را بنا گذاشت و کار خود را از پادويی يک قهوه خانه شروع کرد و کسانی چون مؤسسين سايت ياهو با دهها ميليارد دلار ثروت، که در آغاز به عنوان دو دانشجوی مستأجر کار خود را آغاز کردند و يا رئيس و صاحب کارخانه ميتسوبيشی، که به عنوان يک روزنامه فروش کار خود را شروع کرد. اما مدعی از خود نمیپرسد که اولا، اين اتفاقات در جوامعی صورت گرفته است که کار و هوشمندی و مناسبات مديريت تا حدودی مستقل از مناسبات سياسی به حيات خود ادامه میدهند، نه در کشوری که نشو و نما مديريت اقتصادی، کار و هوشمندی، تنها در سايه مديريت سياسی صورت میگيرد. مثالهای اشاره شده، همه از افرادی حکايت میکرد که به موجب کار و هوشمندی به بالاترين سطح بزرگ مالکی رسيدند. اما نمونهای که نماينده مجلس اشاره میکند، نمونه ای است که در ميان دهها و صدها نمونه ديگر، دهها ميليارد ثروت خود را نه در پرتو کار و هوشمندی، بلکه در پرتو پيوندهای ارگانيگ با سيستمهای قدرت بدست آورده است. خواستگاه طبقاتی ثروتمند مورد علاقه ايشان، حتی اگر به طبقات فقر زده و محروم جامعه باز گردد، اما او ثروت خود را زمانی کسب می کند که به طبقات فرادست سياسی دست يافته بود. ۱۱- آن دسته از مؤمنين و مسلمان که به نوعی روابط و مناسبات طبقاتی در جامعه را تصديق میکنند و به موجب بعضی از آيات معتقدند، خداوند بعضی از افراد و طبقات اجتماعی را به دليل کار و هوشمندی ويژه بر بعضی از افراد و طبقات ديگر فضيلت و برتری داده است، عموماً به اقتصادی استناد میکنند که موسوم به اقتصاد اسلامی است. بعضی از نظرها کوشش دارند تا اين اقتصاد، بنای اجتماعی را بر اصولی چون مزارعه، مساقات و مضاربه و تطهير وجوه و درآمدها از راه دستوالعملهای مالياتی، پايه گذاری کند و از اين راه به عدالت اجتماعی دست پيدا کنند. اما ناگفته پيداست که اصول راهنمای اين تفکر چون بر طبقاتی ديدن جامعه است، چيزی فراتر از عدالت ارسطويی در انديشه ندارد. «قرار دادن هر چيز در جای خود و قرار دادن هر طبقه اجتماعی در جايگاه خود»، «کار فرودستان را به فرودستان و کار تنزيه و تنبيه امور را به فرادستان واگذاردن»، يا «برابری برای آنها که برابر هستند و نابرابری برای آنها که نابرابر هستند»، پارههای اجتماعی- اقتصادی اين عدالت محسوب میشوند. ۱۲- اسلام اقتصادی، اسلام برابری و ضد تبعيض است، ليکن اقتصاد اسلامی بنا بر آنچه شرح داده می شود، اقتصاد نابرابری و تبعيض گراست. اسلام اقتصادی، اسلام حساسيت به علل فقر، علل نابرابریها و جستجوی راه حلها برای رسيدن به يک جامعه آزاد مبتنی بر انواع برابری هاست. از اين روست که اقتصاد اسلامی همچنان که رويکرد تاريخگرايی کوشش دارد تا اسلام را با انواع جاهليتها، با انواع خرافات، با انواع اقتدارگرايی، با انواع تحريفها و با انواع از خودبيگانگی ها در آميزد و اسلام را چون بعضی از روشنفکران و نيز بعضی از سياستمداران ملل مغرب زمين، همين اسلام خشونت گرا و انتگريست و بينادگرا معرفی کند، اسلامی است که اقتصاد آن معرف يک نظام آريستوکراتيک (نظام اشرافيت) است. ليکن اسلام اقتصادی، اسلامی است که با ارائه بيان آزادی، رويکردهای تاريخی را که به از خودبيگانه شدن اسلام منجر شده است در مینوردد و به برابری محض ميان انسانها میرسد. در ديدگاه بعضی، اقتصاد اسلامی کوشش میکند تا از راه خمس و زکات، تيول ثروت اندوزان را تطهير و حقوق ناشی از مالکيت آنها را قطعی کند. ليکن اسلام اقتصادی ضمن توصيف نظام طبقاتی جامعهها و تصديق اين واقعيت که "خداوند بعضی را بر بعضی ديگر در رزق و معيشت برتری داد" (سوره انحل آبه ۷۱)، ليکن به واقعيت تن نمی دهد و راه حل را در اين حقيقت می جويد که :"هرگاه آنها که ديگران را زير دست خود دارند و از آنچه که در آن برتری دارند، به آنها ندهند تا با آنها مساوی شوند، در حقيقت آنها نعمات خدا را انکار می کنند۲" (ادامه همان آيه). بنابراين از زبان قرآن، طبقات فرودست تا برقراری مساوات، در اموال فرادستان شريک هستند۳ (آيه ۱۹ سوره الذريات آيه ۲۵ سوره المعارج). بدين ترتيب در ديدگاه بعضی، اقتصاد اسلامی با بذل و بخشش های اربابانه مانند صدقه، خيرات و نذورات به مؤمنان حکم می کند که از مستمندان دستگيری کنند، اما اسلام اقتصادی کوشش دارد تا با رمزگشايی از مفهوم نفاق (به معنای پر کردن حفره ها و فاصله ها)، مفهوم قسط (توزين کردن و موزون کردن چيزها) و رمز گشايی از مفهوم حق و حقوق، به اصل تساوی کامل ميان افراد و اجتماعات برسد. بدين سياق است که قرآن وقتی از حق و حقوق محرومان سخن به ميان می آورد، به فرادستان نمی گويد که چيزی از مالتان به آنها ببخشيد، يلکه به آشکارا فرودستان را در اموال ديگران شريک و دارای حق می شناسد. يادداشت ها: Copyright: gooya.com 2016
|