دوشنبه 25 آذر 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

جواب می دهم پس هستم، آنتی وار

درحالی که صدور قطع نامه های مختلف در محکوميت رژيم ايران به نقض حقوق بشر همچنان ادامه دارد ، دولت تهران بی توجه به خواست جهانيان روز به روز بر اعمال ضد بشری خود می افزايد . در اين بين برخورد خصمانه دولت تهران با اقليت های مذهبی علی الخصوص بهائيان بعنوان يکی از سياستهای اصلی دولت همچنان ادامه دارد و هر روز بر وسعت آن افزوده می شود .
در تازه ترين مورد ، در يکی از دبيرستانهای دخترانه شيراز ، دانش آموزی بهائی بعلت اعتقاد به ديانت بهائی و آنچه که تبليغ و توهين به مقدسات از طرف اوليای مدرسه ناميده می شود در آستانه اخراج از دبيرستان قرار دارد .



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ماجرا از وقتی شروع شد که همشاگردی های جوان بهائی در راه مدرسه ، درون سرويس ، و با توجه به حس کنجکاويشان ، جزوه معلم بهائی ستيز خود را در آورده و سعی در سنجيدن محتويات آن داشتند ، پرسش و پاسخ ها شروع می شود و جوان بهائی موردهايی را که درست بوده تائيد می کند و موارد اشتباه و تهمت ها را با ذکر دليل و برهان آشکار می سازد . گويا عمل شفاف سازی ، که بنابر درخواست خود بچه ها صورت گرفته بود ، به مذاق ناظم خوش نيامده است . آثار خشم ناظم را در ساعات پايانی مدرسه آشکار می شود ، هنگامی که بلندگوی دبيرستان نام جوان را صدا می زند . ناظم غضب ناک ، در جلوی چشمان بهت زنده جوان بهائی ، معلمان و چند تن از اوليا با صدای بلند نعره می زند : يکبار ديگر از اين غلطهايی که امروز کردی بکنی ، آنچنان کتک می خوری که حالت جا بيايد !! فکر کرديد دين هستيد که تبليغ هم می کنی ؟ من آدمت می کنم و از حراست هم نمی ترسم . شما ها ساخته دست انگليس هستيد و از آنها پول می گيريد . شما ها نجسيد و مشتی کثافت هستيد ... ناظم تا می توانست فحش می داد و بد وبيراه می گفت ، از صدای بلند او همه دور دفتر جمع شده بودند و نگاه می کردند که آخر اين جوان آرام و منظبت چه کار اشتباهی کرده که چنين آماج حملات ناظم واقع شده است .
متاسفانه اوليای امور راههای چندان خوشايندی را پيش روی اين جوان قرار نداده اند ، اين جوان يا بايد ساکت بماند و در مقابل توهين ها و تحقير ها چيزی نگويد ، که اين خود به نوعی تائيد تهمت هاست و اين همان چيزی است که آنها می خواهند ، يا اينکه بايد از تحصيل محروم بماند.
در يکی ديگر از اين قبل تحريکات در هفته ی گذشت در يکی ديگر از هنرستانهای دخترانه شيراز ، در ساعات تفريح دانش آموزان و هنگامی که آنان در حياط هنرستان مشغول تفريح و بازی بوده اند ، از بلند گوی دبيرستان مطالبی عليه ديانت بهائی مرتبا پخش می شود . که حتی اعتراض عده ای از هنرجويان مسلمان را نيز در پی داشته است .
مدرسه مکانی که مانند خانه دوم دانش آموزان می باشد ، تبديل به مکانی برای فعاليتهای انحرافی گشته و مکانی برای برآورده کردن نیّات عده ای معلوم الحال شده است که با دست آويز قرار دادن عواطف و احساسات پاک و کودکانه سعی در برآورده کردن مقاصد شيطانی خود دارند . جالب تر آن است که همه اينها در مملکتی اتفاق می افتد که رئيس جمهور آن با افتخار، آن را آزاد ترين مملکت دنيا اعلام می دارد . سال گذشته در اين دو مدرسه تعداد بيشتری دانش آموز بهائی درس می خواندند که اکنون تعداد آنها در هر دو مدرسه به يک نفر رسيده است. گويا مسئولين اين دو دبيرستان حتی تحمل همين يک بهائی مظلوم را نيز ندارند و در صدند ، به هر صورت ممکن آنها را از مدرسه اخراج کنند .
البته اخراج دانش آموزان بهائی موضوع جديدی نيست ، اما اين موضوع ناشکيبايی مذهبی عده ای خاص و همچنين رسوخ و احياء عقايد حجتيه را بيش از پيش نمايان می سازد . جواب معاون دبيرستان به اوليای اين جوان که گفته است من کتاب اقدس شما را در چهار سالگی هنگامی که در کلاس های ضدبهائی شرکت می کردم خوانده ام !! خود ، به تنهايی گويای تمام مطلب می باشد و نشان ازعمق بغض و کينه اين اشخاص نسبت به آئين بهائی و صد البته پيروان مظلوم آن در کشور ايران دارد .
احبا ايران سالهاست که اين رزايا را بجان خريده اند و شاکر آن نيز هستند ، برای مثال در ماجرای ذکر شده قبل از توهين های معاون و موضوع اخراج تنها عده ای از همکلاسان اين داشن آموز از ديانت وی اطلاع داشتند اما بلوايی که معاون مدرسه براه انداخت باعث تبليغ آئين بهائی در بين ۴۰۰ نفر از دانش آموزان ديگر دبيرستان گرديد . کاری که جوان بهائی در مدت سه سال تحصيل نتوانسته بود انجام بدهد معاون مدرسه در کمتراز سه ساعت انجام داد و اين خود بزرگی امرالله را می رساند که چگونه اعدا و دشمنان خود منادی امر می شوند و نسبت به گسترش آن اقدام می کنند .
موضوع ديگر ناشکيبايی و عدم مدارا و خويشتن داری اين اشخاص می باشد . اين معاون در هنگام روبرويی با ولی اين جوان آيه معروف اشدا علی الکفار را بر زبان آورده و مدعی شده اند که در بين خودشان ( مسلمانان) و در ميان همديگر بسيار رئوف هستند اما نسبت به کفار بسيار سختگير و بی رحم !! اين موضوع جای بحث بسيار دارد . با يادآوری ظلمهايی که در حق اهل سنت سيستان و بلوچستان و خراب کردن مسجد سنی ها و همچنين بازداشتهای مکرر مفتی های کردستان می شود نميتوان سخن معاون را چندان جدی گرفت ، همچنين ياد آوری اين نکته ضروری است که بهائيان را به سبب اعتقادشان به خداوند عزوجل نميتوان کافر ناميد.
همه می دانيم که افراد با منطق که حرفی برای گفتن دارند ، احتياجی به پرخاش و توهين به طرف مقابل ندارند ، اما شخصی که حرفی برای ارائه نداشته باشد سعی می کند با هوچی گری و داد و بيداد نقائص خود و منطقش را بپوشاند . اين معاون و امثال ايشان از همان دسته دوم هستند که در مقابل يک جوان ۱۷ساله چنان در بحث و گفتگو کم آورده و خوار و زبون شده اند که با تمام امکانات خود به جنگ با وی رفته در اين راه از توهين و تهمت و حتی بی آبرو کردن وی در حضور تمام دانش آموزان و اوليا نيز ترسی ندارند .
در آخر بايد از مسئولين نظام و آموزش و پرورش پرسيد ، که آيا مدرسه جايی برای تعليم و تربيت دانش آموزان است و يا جايی است برای اعمال سلايق شخصی عده ای خاص ؟ دوم آنکه دليل برگزاری کلاس های بهائی ستيزی و يا اعلام مشتی تحريفات و کذبيات از بلندگوی مدرسه چيست ؟ آيا چيزی جز شستشوی مغزی می باشد ؟ آيا اگر اين حرکت در يک کشور اروپايی و بر ضد ديانت اسلام انجام شود شما آن را محکوم و فورا به مجامع بين المللی شکايت نمی کنيد ؟ پس سبب چيست که به گفته معاون پرورشی مدرسه مرتبا در اين مورد و برای مبارزه با جوانان محصل بهائی انواع بخش نامه ها را برای مدارس ارسال می داريد ؟ جناب رئيس جمهور و وزير محترم آموزش و پرورش ، چگونه است در مملکتی که بقول مسئولين آن رافت اسلامی در آن موج ميزند و آزاد ترين مملکت دنيا هم هست ! چنين توهين ها و اهانت هايی آن هم از طرف اشخاصی تحصيل کرده و فرهنگی به يک دانش آموز می شود ؟ بايد پرسيد چگونه ادعای پيروی از علی (ع) و حسين(ع) را داريد اما اين چنين بيرحمانه پرده های آبروی يک جوان را می دريد ؟ آيا براستی اينها ، آموزهای علی (ع) و حسين(ع) هستند ؟ پس اگر دين نداريد لااقل آزاده مرد باشيد . گويا تبعيض عليه بهائيان در مورد ورود به دانشگاه شما را قانع نکرده است که می خواهيد همين تحصيلات ابتدايی را نيز سلب کنيد .





















Copyright: gooya.com 2016