جمعه 20 دی 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

سردرگمی قطار انتخابات، راهبرد

در حالی به انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری نزدیک می شویم که هنوز صف آرایی نهایی نیروها و صحنه رقابت اصلی آن در هاله ای از ابهام قرار دارد. بلا تکلیفی سید محمد خاتمی مهمترین عاملی است که رقابت های انتخاباتی را به تعلیق در آورده است.

هم اردوگاه اصول گرایان و هم اصلاح طلب ها منتظر تصمیم گیری او هستند که سرانجام برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری کاندید خواهد شد یا نه؟
اگرچه تعلل درتصمیم گیری یکی از ویژگی های شخصیتی و ازمهمترین ضعف های مدیریتی خاتمی است اما این بار تبعات مشی مردد وی گریبانگیر عرصه سیاسی کشور شده است.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


با این وجود هنوز دو قطبی احمدی نژاد – خاتمی محتمل ترین گزینه ای است که می توان برای انتخابات آینده پیشبینی کرد.

جریان اصول گرا که تبارش به جناح راست جمهوری اسلامی بر می گردد منتظر است تا تکلیف حضور خاتمی روشن گردد. در صورت شرکت وی ، آنها مجبور می شوند تا به سمت ائتلاف حداکثری و انتخاب کاندیدای واحد بروند و بدنترتیب ریسک شکست را کاهش دهند. در این استراتژی همانگونه که دبیر کل موتلفه اسلامی گفته است . خط قرمز آنها رئیس جمهور شدن یک اصلاح طلب است. البته اصلاح طلبی که از بخت بالایی برای رای آوردن برخوردار باشد. به عبارت دیگر هدف رای نیاوردن رقیب است تا انتخاب فردی با مقبولیت و پذیرش بالا در جریان خودی . لذا در چنین شرایطی شانس محمود احمدی نژاد برای قرار گرفتن در جایگاه کاندیدای واحد اجماع اصول گرایان بیشتر می شود. چون اولا در حال حاضر ریس جمهور است درثانی از حمایت قاطع و نا مشروط رهبری به عنوان مهمترین مولفه تصمیم گیری در طیف راست بلوک قدرت برخوردار است ثالثا نیروهای نظامی و بسیجی از وی به صورت گسترده حمایت می کنند و نهایتا تیم برگزاری و نظارت انتخابات از حامیان وی هستند که در فرصت مناسب منافع و امتیازات تقلب های احتمالی را به حساب وی واریز خواهند کرد.

اصلاح طلب های انتخابات محور نیز منتظر پاسخ خاتمی هستند تا سیاست شان را مشخص کنند. در مجموع خاتمی اولیت اول این طیف است اگر چه بخش هایی نظر مخالف دارند و علم حمایت از کروبی را بلند کرده اند اما وزن آنها در کل نیروهای اصلاح طلب ناچیز است.

در صورت نیامدن خاتمی امکان وحدت اصلاح طلب ها حول کاندیدای واحد خیلی کم می شود. مگر آنکه میر حسین موسوی قدم در آوردگاه انتخابات بگذارد امری که تاکنون فقط در حد شنیده ها بوده است و با مشی وی پس از خروج از ساختمان نخست وزیری ،سابقه اختلافات و کشمکش های دیرینه وی در دوران ریاست جمهوری رهبری و همچنین مختصات کنونی حاکمیت سازگاری ندارد.
اما قرائنی چون اظهارات نزدیکان وی ،ملاقات گروه های سیاسی با وی و رایزنی خاتمی با او نشان می دهد ، که ممکن است وی مشی کنونی اش را تغییر داده و در انتخابات حضور یابد. اگر چه مواضع میر حسین موسوی در زمینه سیاسی ،اقتصادی ،روابط بین الملل و فرهنگی در مجموع به سیاست های دولت احمدی نژاد نزدیک تر است تا دولت خاتمی. مگر آنکه وی تحولی در دیدگاه وی متفاوت با عملکردش در دوران نخست وزیری حاصل شده باشد. بزرگترین مانع موسوی عبور از مخالفت رهبری بگونه ای است که مجال شرکت در انتخابات را بیابد و بتواند برنامه مورد نظرش را اجرا کند . بی تردید حضور دوباره موسوی تداعی کننده خاطرات دورانی است که جناح راست آن را اوج مظلومیت آقای خامنه ای می نامند که میر حسین موسوی به پشتوانه حمایت آیت الله خمینی به نظرات رئیس جمهور وقت وقعی نمی نهاد. از این رو دریافت چراغ سبز از رهبری که امروز همه اجزاء حکومت را در دست خود گرفته و عدم همسویی در سطوح بالای سه قوه با نظراتش تحمل را نمی کند ، کار دشواری است.

جناح راست نگران است تا موسوی به خاطر تعلق به جناح چپ و روابط دوستی اش با برخی از اصلاح طلب ها دولت آینده را بگونه ای انتخاب کند که دست آنها از مصادر اجرایی کشور کوتاه شود.

اما زاویه اختلاف بین رهبری و میر حسین موسوی بیشتر از انکه جنبه هویتی و سیاسی داشته باشد ، برخاسته از مسائل شخصی و خصلتی است. موسوی نیز کاملا خود را درچهارچوب باور های انقلاب اسلامی ،نظام و امام مقید و معتقد می داند بنابراین دیدگاه متفاوت وی منجر به تغییر اصولی در رفتار جمهوری اسلامی در حوزه های مختلف نمی شود. سرمایه بزرگ موسوی شخصیت متعالی و سلامت نفس وی است که باعث شده از محبوبیت بالایی در جامعه برخوردار باشد .وی حتی توان جذب رای عمده ای از پایگاه اجتماعی اصول گرایان را نیز دارد . بدنترتیب پیروزی وی در صورت حضور در کارزار انتخاباتی ریاست جمهوری دهم قطعی است و هیچ کس را یارای رقابت با او نیست.

دیگر کاندیداهای مطرحی چون مهدی کروبی که اصلاحات را در چهارچوب ساختار قدرت و عدم تعارض با خطوط ترسیمی از سوی آیت الله خامنه ای می جویند فاقد ظرفیت برای جلب حمایت همه گروه های اصلاح طلب وراه اندازی بسیج اجتماعی هستند.

در این میان عبدالله نوری به عنوان مطرح ترین گزینه اصلاح طلبان ساختار شکن دارای توانایی های بالقوه ای است که می تواند شرایط را عوض کند. ولی این رویکرد نیز با چالش هایی مواجه است . آیا اصلاح طلبان حکومتی حاضر می شوند هزینه حمایت از او را بپردازند؟ و همچنین آیا جامعه از حداقل نشاط سیاسی برای خلق یک جنبش اجتماعی برخوردار است تا بتوان بر سد رد صلاحیت شورای نگهبان غلبه کرد؟ دیگر مشکل این جریان عدم ارائه برنامه وراهبرد مشخص است که با تکیه صرف بر سابقه عملکرد نخستین وزیر کشور دولت اصلاحات بیشتر خود را در قالب حرکتی شخص محور معرفی کرده است. این مسئله باعث شده است تا برخی از جریانات سیاسی حامی اصلاحات ساختاری و نیروهای جامعه مدنی با احتیاط با این استراتژی انتخاباتی برخورد کنند و در پیوستن به آن درنگ کنند.

بدینترتیب بهترین حالت برای نیروهای اصول گرای منتقد دولت موجود عدم معرفی کاندیدای قوی از سوی اصلاح طلبان است . در این صورت افرادی چون علی لاریجانی ، علی اکبر ولایتی ، غلامعلی حداد عادل ،محمد باقر قالی باف ، حسن روحانی و … تلاش می نمایند تا خود را به عنوان کاندیدای مطرح از سوی بخش میانه رو و سنتی راست مطرح نمایند و با سوار شدن بر موج نارضایتی های گسترده از عملکرد دولت احمدی نژاد و جلب آرای بخشی از پایگاه اجتماعی اصلاح طلب ها روانه کاخ ریاست جمهوری شوند.

البته این اتفاق زمانی رخ خواهد داد که آیت الله خامنه ای با توجه به وخامت اوضاع ناشی از عملکرد غلط دولت به خصوص در زمینه اقتصاد در حمایت کنونی اش از احمدی نژاد تجدید نظر کند. این امر با توجه به واقعیات جاری سیاست ایران بعید به نظر می رسد. بخصوص آنکه رهبری با دولت احمدی نژاد اتحاد استراتژیک دارد و در اصل احمدی نژاد ثمره عملی و نتیجه منطقی دوران رهبری وی است.

ادامه تذبذب کنونی خاتمی و موکول کردن پاسخش به دهه فجر آنگونه که موسوی لاری گفته است ،اگر به رد تقاضای حامیانش برای شرکت در انتخابات آینده منتهی شود ، به دلیل اتلاف زمان لطمه ای اساسی به اصلاح طلبان خواهد زد و کار را برای آنها جهت سازماندهی موثر کارزار انتخاباتی مشکل خواهد ساخت.

در صورتی که خاتمی نیاید که قرائن نشان می دهد به احتمال زیاد چنین خواهد شد ، جریان اصولگرا از اینکه حریف قدر به صحنه نیامده است دیگر ضرورتی برای اتحاد نمی بیند و اگر سایه عنایت رهبری از سر احمدی نژاد برداشته شود ،آنگاه میدان برای تحرک مخالفین اصول گرای احمدی نژاد هموار می گردد.

بنابراین هر دو حالت آمدن یا نیامدن خاتمی کار را برای حامیان دولت سخت می کند. چون اگر بیاید ریسک شکست آنها افزوده می شود. اگر نیاید به دلیل حضور رقبای هم مسلک ، احتمال اینکه احمدی نژاد برایند و محل اجماع اصول گرایان نشود ،زیاد می گردد.

البته در مجموع آمدن خاتمی برای آنها مناسب تر است چون هم خوراک لازم برای اجماع و بسیج همه طیف های اصول گرا در حمایت از احمدی نژاد را فراهم می کند و هم از سوی دیگر امکان تقلب و انحراف انتخابات از مسیر طبیعی سهل تر می گردد تا در انتخاباتی ناسالم و غیر موثر شکستی دیگر بر کارنامه اصلاح طلبان دولت محور اضافه شود.





















Copyright: gooya.com 2016