سه شنبه 24 دی 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

خاکسپاری صلح در خرابه های خونين غزه، علی کشتگر

علی کشتگر
اسرائيل در غزه، فقط کودکان بی گناه و بی پناه فلسطينی را نمی کشد، بلکه اميد به صلح را در خاک خونين غزه دفن می کند و از اين هم بالاتر شيشه عمر امنيت و صلح جهانی را در غزه می شکند و با کريه جلوه دادن چهره دولت های حامی خود اعتبار دموکراسی را به نفع جنبش های بنيادگرای مذهبی در جهان به باد می دهد

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


آنچه در غزه می گذرد جنگ ميان دو دولت متخاصم نيست. بلکه تقلای يک مشت مردم اسير برای حفظ غرور و ايستادن برپا است دربرابر نيروی اشغالگر و تا دندان مسلحی که با مرگبارترين جنگ افزارهای نظامی برای نابودی همين غرور و تحميل تحقير دايمی به او يورش می برد، به خاک و خون می کشد، خانه و کاشانه بر سر ساکنان خراب می کند تا قربانی به زبونی و ذلت تن دهد و تسليم و عجز خود را فرياد زند و اين البته هدف و هوس محالی است که تاکنون در هيچ برشی از تاريخ هيچ ارتش متجاوز و ستمگری نتوانسته است به آن دست يازد. برعکس هرچه بيشتر در اين راه آتش افروخته و زورگويی کرده بيشتر خود را به دروازه جهنم نزديک کرده است.
بايد در غزه متولد شده باشی، در خانه ات از استقلال محروم و شبانه روز نگران مرگ و جنگ و تباهی باشی تا درد جان گدازی که همه ياخته های پيکر آدم را در خود کباب می کند لمس کنی، بايد لحظه لحظه های ناامنی، بی قراری، بی آيندگی، محروميت، نوميدی مزمن به آينده و دردناک تر از همه تحقيری که اسرائيل از همه سو به انسان فلسطينی تحميل می کند را زندگی کرده باشی تا بدانی که دراين برزخ نفرين شده چه می گذرد و چرا در اين جا، جان متاع کم ارزشی می شود که به يک لحظه احساس غرور می فروشندش...
کشتار مردم مناطق پرجمعيت غزه به دست ارتش اسرائيل که از هوا و زمين بر سر مردم بمب و راکت و موشک و بمب های گاز فسفرفرو می ريزد در روزهای گذشته نمونه های هولناکی از بی اعتقادی اسرائيل به موازين حقوق بشر و قراردادهای بين المللی مربوط به حق کودکان و زخمی های جنگ را به نمايش گذاشته است. اين جنايات و پيامدهای آن مساله ای محدود به اسرائيل و فلسطين نيست. مساله همه جهان معاصر است. چرا که سرچشمه توليد خشونت، گسترش هولناک بنيادگرائی و کشاندن جهان بر لبه پرتگاه قهر و خشونت و بی ثباتی است. و شگفتا که در جهان غرب، يعنی در پيشرفته ترين دموکراسی های جهان در ايالات متحده و اروپای غربی نه دولت مردان حاضراند در اين قضيه تلخ جانب عدالت را بگيرند، نه رسانه ها و نه حتی بسياری از روشنفکران و نويسندگان و متفکران. و چه حظی می برند بنيادگرايان هوادار جنگ و خشونت وقتی که اسرائيل همه جوانه های اميد به صلح را در دل خاک های غمزده غزه دفن می کند.
۱۳۰ بار بمباران مناطق مسکونی غزه ظرف يک شبانه روز همراه با کشتن صدها کودک و مردم غيرنظامی، قتل عام چهل نفر در مدرسه سازمان ملل، جلوگيری از رسيدن خون و پزشک به چندين هزار زخمی بمباران ها، کشتن ۲۱ پزشک و حمله دسته جمعی تانک ها به مناطق پرجمعيت بی پناه و بی سلاح و پرتاب بمب های فسفردار در مناطق پرجمعيت هيچ نامی ندارد مگر جنايت جنگی. و اگر نيمی از اين جنايات از دولتی غير از اسرائيل سر می زد، دولت مردان و رسانه های غربی چندان مشکلی برای محکوم کردن آن و جنايت ناميدن آن نداشتند. اما خاطر رهبران سياسی اسرائيل و فرماندهان جنايات غزه از بابت دولت مردان غرب جمع است. هيچ يک از آنان جرات آن را ندارند که اين جنايات را به نام واقعی آن بنامند و سخن از محکوميت اسرائيل بر زبان آورند. و اين درست همان دردی است که قلب صدها ميليون عرب را می خراشد و کينه به غرب و بدتر از آن کينه به دموکراسی را در سينه های اعراب و در ژرفای جوامع مسلمان چنان انبار می کند که فردا در هرکجای جهان بايد منتظر زمين لرزه ها و آتش نشان های ويرانگر و همه چيز سوزی باشيم که از ميان خاکستر آن رژيم های ايدئولوژيک و يا جنبش های بنيادگرای بسيار خطرناکی سربرمی آورند. تا سير باطل جنگ، خشونت و تباهی و نابودی همه چيز ادامه يابد.
اسرائيل در غزه، فقط مردم بی پناه فلسطينی را نمی کشد، فقط اميد به صلح را در خاک خونين غزه دفن نمی کند بلکه از همه اينها بالاتر شيشه عمر امنيت و صلح جهانی را در غزه می شکند و با کريه جلوه دادن چهره دولت های حامی خود اعتبار دموکراسی را به نفع جنبش های بنيادگرا در جهان به باد می دهد. کشتار و تحقير غزه، زخمی عميق بر پيکر انسانيت در ابعاد جهانی و تاريخی آن حفر می کند که التيام آن به اين زودی های و به اين آسانی ها ميسر نيست.
و من از اين همه دغل کاری، سکوت و يا تحريف درام انسانی زنده ای که در برابر ديدگان جهانيان می گذرد، در عجبم. در عجبم که چگونه وزير خارجه فرانسه که رياست اجلاس اخير شورای امنيت را برعهده داشت در شرايطی که جهان از کشتار ۴۰ انسان بی پناهی که در مدرسه سازمان ملل به دست ارتش اسرائيل به قتل رسيدند تکان خورده است در کوچک جلوه دادن اين جنايت از تريبون سازمان ملل چنين می گويد:
" متاسفانه يک راکت اسرائيلی به يک مدرسه سازمان ملل اصابت کرده و عده ای در آنجا کشته شده اند. خوشبختانه موشک هايی که از غزه به اسرائيل پرتاب شده به مدرسه ای که کسی در آن نبوده اصابت کرده است." "آيا وزير خارجه فرانسه نمی داند که مسووليت يک دولت عضو سازمان ملل، با جنگجويان فلسطينی که راکت های دستی به مرزهای اسرائيل پرتاب می کنند، تفاوت دارد؟
در شگفتم که چرا نمايندگان مردم آمريکا برای جلوگيری از ادامه فاجعه ای که دود و آتش آن امنيت همه جهان از جمله آمريکا را تهديد می کند کاری نمی کنند. و از اين بدتر با رای ممتنع خود اسرائيل را به ادامه کشتارغزه ترغيب می کنند؟ آيا شعار دگرگونی که باراک اوباما در تبليغات انتخاباتی خود از آن بهره فراوان گرفت، به معنای آن است که از هفته آينده که نوبت به او می رسد در اين زمينه تغييراتی چشم گير پديد خواهد آمد. قرائن و شواهدی که تاکنون در دست است چنين تغييری را مژده نمی دهند.
استراتژی مبارزه عليه تروريسم و بنيادگرائی اگر با درک سرچشمه ها و بسترهای اصلی بازتوليد و برآمد آن همراه نباشد و خشکاندن علت العلل آن را هدف قرار ندهد مبارزه ای زيانبار و خطرناک است. حمايت يکجانبه ايالات متحده و دولت های اروپای غربی از اسرائيل نه فقط تلاشهای اين دولت ها را در مقابله با چالش گسترده و روبه رشد تروريسم و بنيادگرائی بی اثر می کند، بلکه همان گونه که اشاره شد اعتبار دموکراسی و دموکراسی خواهی را در ميان صدها ميليون مردم کشورهای خاورميانه و شمال آفريقا و آسيا به سود راديکاليسم بنيادگرا از ميان می برد.

رهبران اسرائيل برای ايجاد وحدت ملی و بسيج جمعيت اين کشور برای اهداف خود همواره به دشمن خارجی و ناگزير وانمود کردن جنگ با دشمنانی که به زعم آنان در چهار سوی مرزهای اسرائيل صف کشيده اند، نياز داشته اند. احزاب سياسی اسرائيل در رقابت های انتخاباتی همواره در نشان دادن قاطعيت عليه فلسطين و توسل به جنگ برای حفظ سرزمين های اشغالی با هم مسابقه داشته اند. و البته تجربه نشان می دهد که هرچه اسرائيل بيشتر به ماشين جنگی و نظامی خود متکی می شود و سرسختی بيشتری در ادامه اشغال سرزمين های فلسطينيان از خود نشان می دهد، جريانات راديکال و بنيادگرای فلسطينی بيشتر ميدان دارمی شوند و طرفداران صلح و هم زيستی با اسرائيل بيش از بيش به حاشيه رانده می شوند.
تجربه نيم قرن گذشته نشان می دهد که فلسطينی ها به تنهائی قادر به حل اختلافات ارضی و حصول توافق نيستند. تا زمانی که آمريکا بطور يکجانبه از اسرائيل حمايت می کند صلح ميان اسرائيل و فلسطين محال است و سير باطل و ويرانگر کنونی هم چنان ادامه خواهد يافت.
بيماری بزرگ جهان امروز آن است که رهبران سياسی غرب چه حکومتگران و چه سران جريانات اپوزيسيون در فضای سياسی موجود همواره احساس می کنند که برای حفظ کارير سياسی خود بايد رويه يک بام و دو هوا را در قبال مساله اسرائيل و فلسطين ادامه دهند و اگر از اين قاعده تخطئی کنند قربانی نفوذ مرئی و نا مرئی گروههای فشار اسرائيل خواهند بود که در نهادها و رسانه ها و بسياری از احزاب سياسی کشورهای غربی نفوذ گسترده ای دارند.
در ايران نيز از آن جا که استبداد مذهبی حاکم بر کشور خود را متولی دفاع از حقوق فلسطينيان می داند و پرچم خصومت با اسرائيل را برافراشته، بسياری از جريان ها و فعالان ملی و مخالف استبداد از پرداختن به مساله فلسطين اجتناب می کنند. کما اين که در جريان فجايع کنونی بسياری از نويسندگان و قلم به دستان سياسی در اين زمينه سکوت کرده اند. اما به گمان من جنبش دموکراسی خواهی ايران نبايد از کنار قضيه ای به اين اهميت که بر تحولات حال و آتی تاثير می گذارد بی اعتنا باشد. مخالفت ما با استبداد مطلقه خامنه ای و جريانات راديکال و بنيادگرای دينی نبايد مانع از محکوميت قاطع جناياتی شود که به دست ارتش اسرائيل در غزه رخ داده و می دهد. جنبش های ملی و دموکراسی خواه کشورهای منطقه نبايد انحصار مبارزه با تجاوزات نظامی و دفاع از حقوق انسانی و ملی فلسطين را به جريانات بنيادگرای دينی واگذار کنند و اجازه دهند که چهره کريهی از دموکراسی و دموکراسی خواهی در اذهان توده های مسلمان ترسيم شود.
وقتی روز يک شنبه اين يادداشت به پايان رسيد خبر شدم که لباس شخصی های جمهوری اسلامی به گردهمائی "مادران صلح" که برای اعتراض به کشتار غزه در مقابل سفارت فلسطين تشکيل شده بود و خانم سيمين بهبهانی نيز در آن حضور داشت، حمله برده اند. خامنه ای و ايادی او که در پی بهره برداری از حوادث خونين غزه برای پيشبرد اهداف سياسی خود و تشديد فضای سرکوب در ايران هستند اصرار دارند که مخالفان استبداد را به دروغ همسو با اسرائيل جلوه دهند.
کار شايسته "مادران صلح" از آن نوع اقداماتی است که مشت استبداد را باز می کند و تبليغات دروغين رسانه های رژيم را نقش برآب می سازد.

۲۴ ديماه ۱۳۸۷
علی کشتگر





















Copyright: gooya.com 2016