چهارشنبه 16 بهمن 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

انحصار خبر در تنگنا، حميد فرخنده

تلويزيون های مدعی بی طرفی که مجريان آن گاه و بی گاه در جريان مصاحبه ها دخالت های جانب دارانه می کنند يا اين که گپ های دوستانه مدعوين موافق را بر بحث های داغ مهمانان مخالف ترجيح می دهند، بدون ترديد با حضور بی بی سی در فضای رسانه ای ايران و ديگر کشورهای فارسی زبان، خود را با چالشی جدی روبرو می بينند

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


[email protected]

آغاز به کار تلويزيون فارسی بی بی سی در زمستان رسانه ای ايران، در دورانی که هر دم خبرهايی ناميمون از فشار به فعالان جامعه مدنی، دانشجويان و اصحاب مطبوعات کشور می رسد، در غريب روزگاری که ظاهرا گرفتن جان مخالفان برای حکومت کافی نبوده که به جانِ خاکِ آنها نيز افتاده اند، البته رويدادی خجسته است.

درحاليکه دفتر تلويزيون فارسی بی بی سی در کابل و دوشنبه پايتخت تاجيکستان دائر شده است، تهران نه تنها با گشايش چنين دفتری موافقت نکرده، بلکه وزير اطلاعات جمهوری اسلامی، غلامحسين محسنی اژه ای و حسن قشقاوی سخنگوی دولت عدم رضايت حکومت از پخش برنامه تلويزيون فارسی بی بی سی را اعلام داشته اند. وزير اطلاعات حتی همکاری با تلويزيون فارسی بی بی سی را غيرقانونی اعلام کرد. او همچنين برای اولين بار در تاريخ خبرنگاری کشور، نوعی آپارتايد مليتی-زبانی را در اين عرصه رسميت بخشيد، زيراکه خبرنگاران ايرانی يا فارسی زبان از ارسال خبر و گزارش برای تلويزيون فارسی بی بی سی منع شده اند درحاليکه همکاران انگليسی آنها مجاز به فعاليت روزنامه نگاری در ايران برای اين شبکه خبری هستند.
اين همه سنگ اندازی، آن هم در دنيايی که هر جوان موبيل بدست خبرنگاری بالقوه و هر وبلاگ نويس روزنامه نگاری غيرحرفه ای ست، در شرايطی صورت می گيرد که جمهوری اسلامی خود هم دارای شبکه های تلويزيونی انگليسی و عربی زبان ماهواره ای است، هم علاوه بر خبرنگاران ايرانی می تواند گزارشگرانی با مليت ها و زبان های مختلف در انگلستان يا ديگر کشورهای جهان (به استثتای امريکا و اسرائيل) در استخدام خود داشته باشد.

سانسورگران و انحصارطلبانی که با بستن روزنامه ها و نشريات، صدها روزنامه نگار ايرانی را طی سال های گذشته بيکار کردند و نه صدای شان اعتماد برانگيز است نه سيمای جذابی برای جلب مردم دارند، همواره راديو و تلويزيون های فارسی زبان خارج کشور را مورد اتهام و حمله قرار می دهند. چون استقبال مردم از رساناهای مستقل و معتبر بين المللی را برنمی تابند سعی فراوان دارند اين رساناها را وابسته و تابع اراده دولت های متبوع خود معرفی کنند. آنها فراموش می کنند که عامل اصلی استقبال مردم از رسانه های خارج کشور، خودِ سانسورگرانِ وطنی هستند که رسانه ملی را به رسانه ميلی [۱] تبديل کرده اند و شأن راديو و تلويزيون کشور را تا حد ابزار پروپاگاند حکومت تنزل داده اند.

شيخ اصلاحات، مهدی کروبی پس از انتخابات رياست جمهوری سال ۸۴ تلاش داشت تلويزيونی مستقل و خصوصی بنام "صبا" که قرار بود از دبی برای ايران برنامه پخش کند، به سرپرستی بهروز افخمی براه اندازد. ظاهرا اين امر تا مراحل آخر نيز پيش رفته بود، اما سرانجام اين رسانه نيز متولد نشده سِقط شد. باری، کروبی رفت تا صبا آرد، بادِ امنيت آمد و صبا را برد.

حاکمان مستبد در ايران چه قبل و چه بعد از انقلاب، بجای گردش آزاد خبر، همواره خواهان گردش يکطرفه خبر بوده اند. رساناهای ديداری و شنيداری، مطبوعات و ساير وسايل ارتباط جمعی را اغلب به چشم ارگان های تبليغات حکومت ديده اند يا در نقش بلندگوی دربار سلطنت و بارگاه ولايت خواسته اند. همان گونه که وزارت اطلاعات و ديگر مقامات کشور از توجه عمومی به تلويزيون فارسی بی بی سی سراسيمه گشته و وحشت خود را از خبررسانی آزاد و بيطرفانه در اظهار نظرهای خويش بروز می دهند، محمد رضا شاه نيز همواره از راديو بی بی سی و بازتاب اخبار ناآرامی های سياسی آستانه انقلاب در اين راديو دلگير بود. او به شکلی مضحک تلاش داشت تا از طريق سفير ايران در انگليس از دولت اين کشور تقاضا کند جلوی خبررسانی آزاد و بيطرفانه اين رسانه بين المللی درباره تحولات سياسی ايران را بگيرد يا جريان آن را کند سازد!

تلويزيون فارسی بی بی سی بی شک بر رسانه های داخل و خارج کشور جهت تحول در کيفيت برنامه های خود تاثير خواهد گذاشت. تلويزيون های مدعی بيطرفی که مجريان آن گاه و بيگاه در جريان مصاحبه ها دخالت های جانبدارانه می کنند يا اينکه گپ های دوستانه مدعوين موافق را بر بحث های داغ مهمانان مخالف ترجيح می دهند، بدون ترديد با حضور بی بی سی در فضای رسانه ای ايران و ديگر کشورهای فارسی زبان، خود را با چالشی جدی روبرو می بينند.

تولد يک رسانه تصويری بيطرف در هر کشور استبدادی رويدادی است که مورد استقبال مردم، جامعه مدنی، فعالان حقوق بشر و نيروهای سياسی که نمی توانند براحتی صدای خود را به گوش مردم خويش برسانند، قرار می گيرد. در ايران اما اهميت چنين رسانه ای شايد دوچندان باشد، زيرا گذشته از نقش حکومت در جلوگيری از گردش آزاد خبر، بخشی از نيروهای اپوزيسيون نيز درست در نقطه مقابل حکومت، در برنامه های راديويی، تلويزيونی يا نشريات اينترنتی خود عمدتا تحريف و تخريب را بر تحليل، روضه خوانی و مرثيه سرايی بر گذشته را بر تدبير در کار مُلک و ملت و نهايتا شعار را بر شعور ترجيح می دهند.

حکومتی که حساب پاک است و اخبار و حديثی برای پنهان کردن از مردم خويش ندارد، براستی از اطلاع رسانی آزاد و رساناهای مستقل چه باک است؟


زيرنويس
۱.اين تعبير از سيد مصطفی تاج زاده عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت است.





















Copyright: gooya.com 2016